فرازی از زندگینامه شهید والامقام علیرضا رمضانی در ایام سالروز شهادتش :علی­رضا رمضانی به تاریخ 1343/1/1 در خانواده­ای مذهبی و کشاورز در یکی از محلات بیدگل چشم به جهان گشود. وی از زمان کودکی در کارهای کشاورزی و دامداری به پدر خویش کمک می­کرد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه صباحی با معدل عالی گذراند او برای ادامه تحصیل خویش مجبور بود صبح­ها قبل از مدرسه و عصرها بعد از درس به کار قالبیافی بپردازد و با پول اندکی که از این کار به دست می­آورد وسایل لازم جهت تحصیل خود را فراهم سازد. بعد از اتمام دوره ابتدایی به علت فقر مالی خانواده ترک تحصیل کرده و به شغل لحاف دوزی مشغول شد بعد از گذشت چند ماه هنگام کار با دستگاه پنبه زنی دو انگشت میانه و سبابه خود را از دست داد به همین دلیل دوباره به تحصیلات خویش ادامه داد اما با این حال بازهم در اوقات فراغت به کار قالبیافی مشغول می­شد و همچنان با مشکلات فراوان دوره راهنمایی را با موفقیت گذراند و از مدرسه شهید خدمتی مدرک سیکل را دریافت کرد. زندگی او همچنان با سختی دنبال می­شد ولی او از ادامه تحصیل بازماند. تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان شهیدان عبدالهی آغاز کرد. همزمان با تظاهرات مردمی در زمان انقلاب حضور پررنگی در تظاهرات و مراسم مذهبی داشت با آغاز جنگ تحمیلی او هم مانند دیگر دلاور مردان کشورمان حس وظیفه به او حکم می­کرد که خدمتی انجام دهد او می­گفت که من از پدران و مادران شهدا خجالت می­کشم پس تحصیلات خود را در پایه سوم متوسطه در رشته اقتصاد رها کرد و به عنوان بسیجی وارد جبهه شد و چون دو انگشت خود را از دست داده بود نمی­توانست اسلحه در دست بگیرد، لذا به امداد در جبهه مشغول شد و بالاخره در سال 1361 در عملیات رمضان و در حوالی پاسگاه زید به درجه رفیع شهادت نائل آمد. به دلیل همزمان شدن شهادت وی با عقب نشینی نیروهای خودی رزمندگان نتوانستند پیکر پاک او را به عقب برگردانند و 19 سال پیکر او مفقود بود و پس از 19 سال پیکر پاکش به دیارش بازگردانده شد و در میان استقبال پرشور مردم آران و بیدگل در گلزار شهدای امامزاده هادی به خاک سپرده شد. روحش شاد و راهش مستدام و پر رهرو باد .بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان آران و بیدگل

فرازی از زندگینامه شهید والامقام محمود زاهدی :در سال 1338 در خانواده اي مذهبي، متدين و معتقد در بيدگل متولد شد او در سن 6 سالگي وارد دبستان شد. قبل از اينكه دوران ابتدايي را به پايان برساند ، به علت فقر مالي درس را ترك كرد و مشغول كار شد و در سال 1356 مصادف با اوج گيري انقلاب اسلامي به رهبري امام امت ( قدس سره ) عازم خدمت سربازي شد. محمود هم به عنوان يك سرباز فداكار با توجه به پيام امام كه سربازها پادگانها را خالي كنند ، خدمت سربازي را ترك كرد و از پادگان فرار كرد و به تظاهرات ميليوني مردم پيوست و با پيروزي انقلاب در گشتهاي محلي فعاليت چشمگيري داشت و موقعي كه اعلام شد سربازها به پادگانها مراجعه كنند ، او هم بقيه خدمت را ادامه داد و به پايان رسانيد كه در حين خدمت در درگيري با اشرار از كوه پرتاب شده و پايش در اين حادثه شكسته شد . پس از خدمت سربازي در سال 1357 بايك خانواده مذهبي ازدواج كردكه حاصل آن يك دختر و يك پسر است.با شروع جنگ تحميلي كار خود را رها كرده و در زمان جنگ 4 مرتبه به مدت 18 ماه به جبهه اعزام شد كه سرانجام در تاريخ 65/10/4 در عمليات كربلاي 4 به درجه رفيع شهادت رسيد و پيكر پاكش 2 سال در جزيره ام الرصاص ماند و پس از آن مدت چشم انتظاري درتاريخ67/11/22پيكرمطهرش به وطن بازگشت. آري او محمود بود و محمود ماند. روحش شاد،يادش گرامي و راهش مستدام باد.

فرازی از وصیت نامه شهید والامقام محمود زاهدی :خدایا ! حال که در انجام مأموریت الهی هستم تو را به یاری می طلبم و به تو سوگند یاد می کنم که همیشه و تا آخرین نفس در راه تو و برای یاری دین تو مستحکم و جان بر کف در راهت فداکاری کنم . الهی یاری ام ده که بتوانم این وظیفة مهم را آن چنان که شایستة مقام باریتعالی است بجا آورم و خدایا تو شاهد باش که من در این راه کور کورانه قدم برنداشتم و از روزی که تو را به یگانگی شناختم ، در قلبم جرقّه ای از ایمان محمّدی فروزان شد . از همه چیز گذشتم و به تو پیوستم . پروردگارا ! اکنون که رضای تو را در این دیدم که به جبهه بروم و از دین تو حمایت کنم و در برابر این اَبر شیطان بجنگم تو هم از این حقیر و روسیاه راضی و خشنود باش و این بندة ضعیف و ناتوان را در شمار بندگان خالصت قرار ده . این وصیّت نامه را می نویسم تا نسل های آینده فکر نکنند برای پست و مقام و شهرت به جبهه رفتم بلکه تنها برای رضای خدای تعالی و حفظ اسلام و امر ولایت فقیه که این امر مهم را تکلیف شرعی شمردند به جبهه رفتم

شهدارایادکنیم باذکرصلوات برمحمدوآل محمد رهروان وصال @rahrovan_vesal

10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 4 شنبه 11 آذر 1357 – روز اول محرم – کاشان امروز بعد از ظهر قرار است به مناسبت شهادت شهید غفوره آرانی در مسجد میانچال کاشان مراسم بزرگداشت برگزار شود . اما قرار امروز صبح مردم در مسجد درولون است . مردم از اخبار گشتار دیشب تهران می گویند که از 17 شهریور سیاه هم بدتر بوده . آقای مشکینی پشت میگروفون رفت و چند اطلاعیه و خبر را برای حاضران خواند و بعد نوبت واعظ محترم رسید که بربالای منبر قرار گرفت ............................ مراسم بزرگداشت شهید غفوره آرانی از بعداز ظهر در مسجد میانچال شروع و تا ساعت چهارونیم ادامه داشت . سخنران جلسه آقای امامی بود که از تهران تشریف آورده بودند . در پایان انقلابیون مرگ بر شاه گویان مسجد را ترک کردند . از امشب تا بعد از عاشورا از ساعت 9 شب آیت الله خزعلی در حوزه علمیه آیت الله یثربی سخنرانی دارند.................... برگرفته از کتاب پایان مجسمه – یادداشت های روزانه موسی کیخا از روزهای انقلاب در کاشان و آران و بیدگل تلگرام https://t.me/gpjme ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid

10 سال با محرم های انقلاب و دفاع مقدس – 5 30 آبان ماه 1358 – مطابق با روز اول ماه محرم کشور، منطقه و جهان متاثر از اشغال سفارت آمریکا در تهران است . آمریکای تحقیر شده ، سرگردان از نوع واکنش به این ماجرا در پی رهایی گروگان ها می باشد . قطع رابطه و تهدید نظامی به اضافه اقدامات سیاسی . دولت بازرگان استعفا داده و کشور توسط شورای انقلاب اداره می شود . مذاکرات قانون اساسی پایان یافته و تا چند روز آینده رفراندوم قانون اساسی در سراسر کشور انجام خواهد شد . در کردستان دور اول نبردهای خونین با شکست ضدانقلاب پایان یافته و هیئت مذاکره کننده عازم کردستان شده است . حضرت امام پیام مهمی خطاب به مردم کردستان صادر می کنند . مسجد الحرام توسط گروهی از سلفیان اهل سنت به رهبری جهیمان بن محمد بن سیف العتیبی اشغال شد. او معتقد بود که شوهر خواهرش محمد عبدالله القحطانی همان مهدی است که بازگشته تا اسلام را نجات دهد او برای اثبات گفته‌های خود از احادیثی سخن می‌گفت که در آن بازگشت مهدی پیشگویی شده بود . تلگرام https://t.me/gpjme ایتا https://eitaa.com/gpjmeshkaarabid