eitaa logo
رهروان ولایت
382 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
34 فایل
┄┅═✧ ❀ 🔅 ❀ ✧═┅┄ 🆔 @rahrovanehvelayat ┄┅═✧ ❀ 🔅 ❀ ✧═┅┄
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) : ✍ برای پیشرفت در کارهایتان از مخفی کاری کمک بگیرید ، زیرا که مردم به هر صاحب نعمتی حسادت میکنند. 📖 احادیث الطلاب ۴۱۵ https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
💥اگر اندوه و هراس و بلا بر تو وارد شد، بگو ... 🔻 سید بن طاووس رحمه الله، بسندش از موسی بن ابراهیم آورده که او گفت: روایت نموده برای ما حضرت امام موسی بن جعفر، از امام صادق علیهماالسلام، و ایشان از پدران بزرگوارش علیهم السلام، که حضرت رسول خدا به امیرالمؤمنین علیهماالسلام فرمودند: یا علی، هرگاه امری تو را غمگین یا هراسان نمود، یا شدّت و سختی بر تو وارد شد، بگو: "اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُنْجِیَنِی مِنْ هَذَا الْغَمِ." ✍🏻 خداوندا، بحق محمد و آل محمد از تو درخواست می‌کنم که بر محمد و آل محمد درود و رحمت بفرستی و مرا از این مشکل رها نمایی. 📗مهج الدعوات، ط_دارالذخایر، ص ۴ ز مشرق تا به مغرب گر امام است علی و آل او ما را تمام است. https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس اخلاق امام خامنه‌ای : ⭕️ سه چیز هلاک کننده و سه چیز نجات‌‌بخش... https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍فرازهای از نامه ۱۳ ساله علیرضا محمودی بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله : از این که حسد کردم... از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم... از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم.... از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.... از این که مرگ را فراموش کردم.... از این که در راهت سستی و تنبلی کردم.... از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم....😔 https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
💠 احترام به پيران ✍️ در مکتب اسلام، سالخوردگان و سالمندان از موقعیت و جایگاه ویژه‌اى برخوردارند و تکریم سالمندان مصداق تعظیم شعائر اسلامى و موجب تحکیم ارزش‌ها و روابط اجتماعی محسوب شده است؛ 🌷 پیامبر اسلام (ص) می فرماید: مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ إِجْلَالُ ذِي الشَّيْبَةِ الْمُسْلِمِ. (1) احترام گذاشتن به مسلمان مو سفيد از جمله تجليل خداست. 🔹عبد الله بن سنان می گويد: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: از احترام به خدا است احترام گذاشتن به پيرمرد مومن موى سفيد و هر كه مومنى را گرامى دارد به گرامى داشتن خدا شروع كرده و هر كه مومن سفيد موى را سبك شمارد خداى عز وجل كسى را بر او گمارد تا پيش از مرگش او را سبك شمارد. 🌹 قال أبو عبدالله (ع): «مِنْ اجْلالِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اجْلالُ الْمُؤمِنِ ذِی الشَّیبَةِ وَمَنْ اکرَمَ مُؤْمِناً فَبِکرامَةِ اللَّهِ بَدَءَ وَمَنِ اسْتَخَفَّ بِمُؤْمِنٍ ذی شَیبَةٍ ارْسَلَ اللَّهُ الَیهِ مَنْ یسْتَخِفُّ بِه قَبْلَ مَوْتِهِ» (2) 🌺 پيامبر (ص) می فرماید: مَنْ عَرَفَ فَضْلَ كَبِیرٍ لِسِنِّهِ فَوَقَّرَهُ آمَنَهُ اللَّهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ ؛ هر كس فضيلت پيره‌مردى را بشناسد و براى سنش باو احترام كند، خدايش او را از هراس روز قيامت در امان دارد (3) 🌷 امام صادق (ع) می فرماید: «لیسَ مِنّا مَن لَم یُوَقِّرْ کبیرَنا و یَرحَمْ صَغِیرَنا؛ از ما نیست کسى که به بزرگسالان ما حرمت ننهد و با خردسالانمان مهربان نباشد».(4) __________ (1) الكافي، ج 2، ص 165 (2) الكافي، ج 2، ص 658/ وسايل الشيعه، ج 8، ص 467 (3) وسائل الشيعة، ج 12، ص99 (4) میزان الحکمه، ج2، ص106، ح10084. https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
⊰❁⊱: 🍂﷽ امیرالمؤمنین حضرت امام على علیه‌السلام میفرمایند : "ریشه سالم ماندن از لغزش ها ، اندیشیدن پیش از عمل کردن است و سنجیدن پیش از سخن گفتن است." 📚 حدیث ۳۰۹۸ https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
🍂🌼🍃 مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نڪنند و بگویند:"خداےا من از این فرزندم نمے گذرم" یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نڪنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید ڪارے ڪنی. 💠 پدر حاج شیخ عباس قمے مفاتیح الجنان، پاے منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روے ڪتابے ڪه حاج شیخ عباس قمے نوشته بود، مسأله مے گفت. پدر حاج شیخ عباس نمے دانست ڪه این ڪتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزے به او نگفته بود. حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزے بگوید، ناگهان پدرش جلوے مردم سر او داد زد ڪه "بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه مے گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!" حاج شیخ عباس قمے به پدرش گفت:"پدر جان! دعا ڪن بفهمم" نگفت این ڪتاب را من خودم نوشتم، نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوے جمع آبروے مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نڪرد، فقط آهسته گفت: "پدر جان! دعا ڪن بفهمم" https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
❤️✨✨✨✨✨💓✨✨✨✨❤️ ... شماره۱۳ هیچ کس به من نگفت: که شناخت شما، عشق راستین ایجاد می‌کند و عشق، اطاعت می‌آورد و اطاعت، همان صراط مستقیمی است که دست مرا در دست انبیاء و شهدا و صالحین و صدیقین می‌گذارد و اینان همان اهل بیتی هستند😍 که به من بال پریدن می‌دهند تا کرانه بی نهایت پرواز کنم. اما کدام شناخت؟؟ شناخت شما، غیر از دانستن اسم پدر و مادر و سال تولد است که آنها را در نوجوانی آموختی، اما راهی به جایی نبردیم. در مدرسه هم امتحانش را بیست گرفتیم، ولی اثری در زندگیمان نداشت. شناخت شما، شناخت علم و ولایت و احاطه شما بر جهان هستی است، که به وسیله شما بلا از مادفع می‌شود و برکت و نزولش، به خاطر شماست که ادامه دارد که ☀️خورشید با اینکه ⛅️پشت ابر است گرما می‌بخشد و نورش همه جا را روشن کرده و باید می‌دانستم که شناخت امام غایب به این است که بدانی امان اهل زمین است و زمینیان همه وامدار او هستند و اهل آسمان صدقه سر او به حیات ادامه می‌دهند و زمین🌏 را مشاهده می‌کنند. چرا کسی مرا در نوجوانی به کلاس آمادگی شناخت تو رهنمون نشد؟ همه چیز را به ما یاد دادند جز این نکته که همه چیز به خاطر توست و تو، امام همه چیزی.💎 📕برگرفته از،کتاب هیچکس بمن نگفت ✍نویسنده : https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
🔴 که بود و چگونه به محفل فرشتگان و آسمان راه یافت؟ (قسمت ) ⚡️نام اصلی وی حارث (حرث) بوده که به خاطر عبادتهای طولانی مدتش، او را عزازیل یعنی عزیز خدا، می‌گفتند. ❎درمورد پیشینه او چنین گفته‌اند که : خداوند متعال قبل از آفرینش آدم، موجودات دیگری خلق نموده بود به نام جن که حارث یکی از آنها بوده و در زمین زندگی می‌کرد . 💠تا اینکه این مخلوقات به سرکشی، فساد، قتل و خونریزی دربین خود و قوم نسانس (قوم قبل از وجود انسانها) پرداختند. وقتى که فتنه و فساد، کشت و کشتار در میان آنان برپا شد 🌹در این هنگام خداوند اراده کرد که آنان را نابود فرماید، بهمین خاطر عده اى از ملائکه را فرستاد تا با شمشیرهاى خود با آنها جنگیدند و همه آنها را کشتند. در این میان ، شیطان 🔥جان سالم به در برد و از مرگ نجات پیدا کرد و به دست ملائکه اسیر شد. 🍃به فرشتگان گفت : من ، از جمله مؤمنان هستم (و در فتنه و فساد شرکت نداشتم .) شما تمام خویشان و هم نوعان مرا کشتید و من تنها ماندم. ❄️مرا با خودتان به آسمان ببرید، تا در آن جا با شما باشم و خداى خود را عبادت کنم . 🌼فرشتگان از خداوند جویاى تکلیف شدند. خداوند به آنها اجازه داد که او را به آسمان ببرند. ☁️ زمانى که به آسمان رسید به گردش در آسمان ها و بررسى پرداخت،در آن میان لوحى را دید که چیزهایى بر آن نوشته شده ؛ 💥 نوشته بود: « من پاداش هیچ عمل کننده اى را ضایع نمى کنم ؛ بلى ، کسى که کارى کند و اراده دنیا نماید، خدا دنیا را به او مى بخشد و کسى که آخرت را بخواهد، خداوند او را به آرزویش مى رساند. 🌟 و کسى که پاداش آخرت را بخواهد به او برکت مى دهیم و بر نتیجه اش مى افزاییم و آنها که فقط مال دنیا را مى طلبند، کمى از آن به آنها مى دهیم ، اما در آخرت هیچ نصیبى ندارند» 💥 پیش خود فکر کرد که آخرت نسیه و دنیا نقد است. 🌕 تصمیم گرفت دنیا را به وسیله عبادت هاى طولانى به دست آورد. لذا در میان ملائکه آن قدر عبادت کرد تا سرور و رئیس همه فرشتگان شد و طاووس ملائکه نام گرفت ! ⚡️او اولین کسى بود که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید. 🔆 در آسمان اول، مدتی بین ملائکه، خدا را عبادت کرد. بعد به آسمان دوم و سوم تا بالاخره به آسمان هفتم راه یافت. 💫 او در کنار عرش الهی منبری داشت، بالای آن رفته و ملائکه را اندرز می‌داد؛ و ملائکه در مقابل او با احترام مى ایستادند.. ✍️ادامه دارد... 📕حیات القلوب ج ۱ کتاب ابلیس ص۴ 📒نهج البلاغه،خوئی ج ۲ ص ۴۸ آیه ۷۸ https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
🍪 در زمان جوانی، درویشی پیش من آمد و اثر گرسنگی در من دید. مرا به خانه خود خواند و گوشتی پخته پیش من نهاد كه بو گرفته بود و مرا از خوردن آن، كراهت می آمد و رنج می رسید. درویش كه آن حالت را در من دید، شرم زده شد و من نیز خجل گشتم.... برخاستم و همان روز، با جماعتی از یاران، قصد «قادسیه» كردیم. چون به قادسیه رسیدیم راه گم كردیم و هیچ گوشه ای برای اقامت نیافتیم... چند روز صبر كردیم تا به شرف هلاك رسیدیم. پس، حال چنان شد كه از فرط گرسنگی، سگی به قیمت گران خریدیم و بریان كردیم ... و لقمه ای از آن، به من دادند. خواستم تا بخورم، حال آن درویش و طعام گندیده یادم آمد. با خود گفتم؛ این ، جزای آن است كه این درویش، آن روز از من خجل شد... 📚 https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
اگر آرامش میخواهی ، مراقب مردم نباش ... اگر ادب میخواهی ، در کار کسی دخالت نکن ؛ اگر پند زندگی می خواهی ، در برابر آدمهای احمق سکوت کن ... ! https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
💠 امام على عليه السلام: 🔻اى مردم! بدانيد كه هر كس از سخن دروغ و ناحقّ درباره خود رنجيده شود، خردمند نيست و هر كس از مدح و ثناى نادان درباره خود خوشحال شود، حكيم نمى باشد 💠 أيُّها النّاسُ، اعلَموا أنّهُ ليسَ بعاقِلٍ مَنِ انزَعَجَ مِن قَولِ الزُّورِ فيهِ، و لا بحَكيمٍ مَن رَضِيَ بثَناءِ الجاهِلِ علَيهِ 📚 تحف العقول صفحه208 https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
اين خيلي قشنگه : همه تون تو گروه هاتون بزارید. از طرف خدا،، 🎆 عالم ز برایت آفریدم، گله کردی 🎇 از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی 🎆 گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند 🎇صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی 🎆 جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور 🎇 از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی 🎆 گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم 🎇 بر بخشش بی منت من هم گله کردی 🎆 با این که گنه کاری و فسق تو عیان است 🎇 خواهان توأم، تویی که از من گله کردی 🎆 هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم 🎇 با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی 🎆 صد بار تو را مونس جانم طلبیدم 🎇 از صحبت با مونس جانت، گله کردی 🎆 رغبت به سخن گفتن با یار نکردی 🎇 با این که نماز تو خریدم، گله کردی 🎆 بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟ 🎇 بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟! 🎆 از عالم و آدم گله کردی و شکایت 🎇 خود باز خریدم گله ات را، گله کردی.. همیشه شکر گذار خدا باش , و به آنچه داری قانع و شاد باش, شکرت خدا🌹🌹 📝‌از اعمال و کارهای خوبی که بعداز مرگ به مومن ملحق می شود (ضایع نمی شود و به او می رسد ، چند چیز است که عبارتند از) دانشی که با (گفتار یا نوشتار) آن را در(میان مردم) منتشر کرده است و فرزند شایسته ای کع (در دنیا) آن را به جا گذاشته است و قرآنی که از خود به ارث گذاشته است یا مسجدی که ساخته است یا خانه ای که برای درماندگان ساخته است یا نهر آبی که (روی زمین) جاری ساخته است یا صدقه ای که از ثروت خودش در زمان سلامت و زندگیش خارج کرده است. که (موارد مذکور) بعد از مرگ، به او ملحق می شوند. 📚منبع: نهج الفصاحه، ص۱۰، ش ۶ انتشار این مطلب صدقه جاریه📲📱 https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
⭕ یکی از بیمارى‌هاى خطرناک، مرضى بى‌صداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد، اما مى‌تواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید. این بیماری، مرض «عادى‌شدنِ نعمت» است! 🔺این بیمارى چهار نشانه دارد 🔸۱ـ اینکه نعمت‌هاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس [شکرگزارى] در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده! 🔸۲ـ این که وارد خانه شوى و همه‌ى اعضاى خانواده‌ در سلامتى به سر ببرند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى! 🔸۳ـ وارد بازار شوى و خرید کنى و مایحتاج زندگى را در چرخ دستى بگذارى و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگذار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى. 🔸۴ـ هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى! 🔺خدایا مراقبم باش اینگونه نشوم! https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⊰❁⊱: ‌•⊰﷽⊱• 🔸 در احوالات شیخ انصاری (ره) _که همه فقهاء سر سفره علم و عمل او نشسته اند_ آمده است که یا در محراب عبادت بود و یا بر کرسی درس و زعامت. روزی شیخ در مجلس درس حاضر نشد. همه با تعجب گفتند شیخ و تعطیلی درس؟!! فرمود: "مادرم دوست داشت امروز را کنارش بمانم. تکلیفم ماندن بود، ماندم." 🔸از آن طرف، شیطان چند هزار سال خدا را عبادت کرد، وقتی خطاب آمد "اُسجُدوا لِآدَم"، گفت: "خدایا این تکلیف سجده بر آدم را از من بردار طوری عبادتت خواهم کرد که احدی عبادت نکرده باشد." نداء رسید: "ای شیطان! من دوست دارم آن طور که می‌خواهم پرستیده شوم نه آن طور که تو دلت می‌خواهد. فرق است بین اینکه باشی یا ➣ وَ ما خَلَقتُ الجِنّ وَ الاِنسَ اِلّا لِیَعبُدونِ قرار بود عبد بشوی نه عابد... 「 ༅.•✨」 که خود هم عبد بود و هم عابد، فرمود: «به جای اینکه عابد باشی عبد باش. تا عبد نشوی، عبادت سودی به حالت ندارد. عبد بودن یعنی ببین خدایت چه میخواهد نه دلت...» 👈عبد یعنی اینکه در هر لحظه، جایی باشی که باید باشی. _در وقت نماز در محراب و در هنگامه خدمت در میدان خدمت، در بحبوحه جنگ سخت، سلاحت بدست باشد و در جنگ نرم، قلمت. خلاصه، مشغول به کاری باشی که مهمتر از آن بر زمین نمانده باشد. _حال ببین، عبد هستی یا عابد یا هیچکدام؟🤔 https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
🌸🍃🌸🍃 روزی عقیل به برادرش امام علی (ع) گفت: من تنگدستم، مرا چیزی بده. حضرت فرمود: صبر داشته باش تا میان مسلمانان تقسیم کنم، سهمیه ی تو را نیز خواهم داد. عقیل اصرار ورزید، امام به مردی گفت: دست عقیل را بگیر و ببر در بازار، بگو قفل دکانی را بشکند و آنچه در دکان است، بردارد. عقیل گفت: می‌خواهی مرا به جرم دزدی بگیرند. امام فرمود: پس تو می‌خواهی مرا سارق قرار دهی که از بیت المال مسلمانان بردارم و به تو بدهم؟ عقیل گفت: پیش معاویه می‌روم، فرمود: خود دانی. عقیل نزد معاویه رفت و از او تقاضای کمک کرد. معاویه به او صد هزار درهم داد و گفت: بالای منبر برو و بگو که علی با تو چگونه رفتار کرد و من چه کردم. عقیل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت: ای مردم! من از علی دینش را طلب کردم، او مرا که برادرش هستم رها کرد و دینش را گرفت؛ ولی از معاویه درخواست کردم و او مرا بر دینش مقدم کرد! یکصد موضوع، پانصد داستان ۲۱۴/۱ ؛ به نقل از: پند تاریخ ۱/ ۱۸۰ https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
✅تلنگر ✍ مرد جوانی از مشکلات خود به حکیمی گلایه می کرد و از او خواست که راهنمایی اش کند. حکیم آدرسی به او داد و گفت به این مکان که رسیدی ساکنان آن هیچ مشکلی ندارند، می توانی از آنها کمک بطلبی. مرد هیجان زده به سمت آدرس رفت، با تعجب دید آنجا قبرستان است. به راستی تنها مُردگانند که مشکل ندارند! "همانا انسان را در سختی ها آفریدیم لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِي كَبَدٍ همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفريديم 📚سوره بلد/۴ https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
✨﷽✨ 🌼حکایت‌های پندآموز توبه‎ سر دسته‎ راهزنان ✍یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت عالم می گوید : « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد» آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم : « رئیس شما كجا است ». گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: « این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم » من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ ». گفت: « درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم ». و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: « مرا می شناسی؟ »گفتم: « آری! » گفت: « چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام » 📚كتاب پاداشها و كیفرها https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
⭕️ دیدار دانشجوی مشروبخوار با آیت الله بهجت(ره) 🔸وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…در حالی که بقیه رو تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:"میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره؟ تو که میدونی چقدر گند زدی…!” 🔺خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن… 🔸دم در سرم رو پایین انداخته بودم، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید حمید! حاج آقا باشماست." دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…در گوشم گفتن: 🔺- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
✨﷽✨ ✅نیڪے ڪنندہ بہ پدر و مادر همنشینے با انبیاست ✍روزے حضرت موسے (ع) در ضمن مناجات خود عرض ڪرد: خدایا مے‌خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم. جبرئیل بر حضرت موسے نازل شد و عرض ڪرد: یا موسے، فلان قصاب در فلان محلہ همنشین تو خواهد بود. حضرت موسے (ع) بہ آن محل رفت و مغازہ قصابے را پیدا ڪرد و دید ڪہ جوانے مشغول فروختن گوشت است. شامگاہ ڪہ شد، جوان مقدارے گوشت برداشت و بہ سوے منزل خود روان شد. حضرت موسے (ع) از پے او تا در منزلش آمد و سپس بہ او گفت: مهمان نمے‌خواهے؟ جوان گفت: خوش آمدید. آنگاہ او را بہ درون منزل برد. حضرت موسے (ع) دید ڪہ جوان غذایے تهیہ نمود، آن‌گاہ زنبیلے از سقف بہ زیر آورد و پیرزنے ڪهنسال را از درون آن خارج ڪرد او را شستشو دادہ و غذایش را با دست خویش بہ او خورانید. موقعے ڪہ جوان مےخواست زنبیل را در جاے اول بیاویزد، پیرزن، ڪلماتے ڪہ مفهوم نمے‌شد ادا ڪرد. بعد از آن جوان براے حضرت موسے (ع) غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حڪایت تو با این پیرزن چگونہ است؟ جوان گفت: این پیرزن مادر من است. چون مرا بضاعتے نیست ڪہ براے او ڪنیزے بخرم، ناچار خودم ڪمر بہ خدمت او بسته‌ام. حضرت پرسید: آن ڪلماتے ڪہ بر زبان جارے ڪرد چہ بود؟ جوان گفت: هر وقت او را شستشو مےدهم و غذا بہ او مےخورانم، می‌گوید: «غفراللہ لڪ و جعلڪ جلیس موسے یوم القیامة فے قبّتہ و درجته» یعنے خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسے (ع) در بهشت باشے، به‌‌ همان درجہ و جایگاہ او. حضرت موسے (ع) فرمود: ‌اے جوان بشارت مےدهم بہ تو ڪہ خداوند دعاے او را درباره‌ات مستجاب گردانیدہ است. جبرئیل بہ من خبر داد ڪہ در بهشت، تو همنشین من هستے... 📔اندرزها و حڪایات https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🌹روایت اخلاقی که رهبر معظم انقلاب در مقابل دیدگان خود نصب کرده‌اند چیست؟* https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
⛔️ منکر فضیلت اشک، محروم از حوض کوثر ✍🏻 علامه مجلسی، آن فحل الفحول، این قضیه را از بعضی از بزرگان نقل می‌کند، می‌گوید: ما مجاور مشهد امام هشتم بودیم؛ روز عاشورا عدّه‌ای از ما جمع شدند؛ یک نفر شروع به مقتل خواندن نمود. -خوب گوش دهید؛ این لاطائلات را از میان عوامّ بردارید.- این روایت را در آن مقتل خواند که اگر چشمی بر سیدالشهدا علیه‌السلام به قدر بال مگسی تر بشود، تمام گناهانش آمرزیده می‌شود؛ «وَ لَوْ كَانَتْ‏ مِثْلَ‏ زَبَدِ الْبَحْر.¹» ❌ یکی از حضّار که جاهل بود و ادعای علم می‌کرد -و نمونه‌اش امروز بسیار است-، این حدیث را انکار کرد و گفت: این روایت با عقل جمع نمی‌شود. اهل مجلس که از علما بودند، با او مذاکره کردند؛ قانع نشد و جلسه‌ی روضه به هم خورد. 🌫 همان منکر، شب خواب دید که محشر بپا و غوغایی است؛ عطش عطشاً شدیداً؛ در نهایت عطش گرفتار شد؛ چشمش به حوضی افتاد که نه اولش پیداست و نه آخرش؛ متوجه شد که این حوض، حوض کوثر است؛ از عطش به حوض پناه برد. ⚫️ دید سه نفر ایستاده‌اند، هر سه سیاه‌پوش؛ دو تا مرد، یک زن. پرسید: اینها کیانند؟ به او گفتند: آن یکی پیغمبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله است، آن سیاه‌پوش دوم امیرالمؤمنین علیه‌السلام است، آن زن سیاه‌پوش فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها است. 🏴 پرسید: چرا اینها سیاه‌پوشند؟ گفتند: مگر خبر نداری که عزادار حسین علیه‌السلام هستند. آمد خودش را برساند؛ از بی بی دو عالم درخواست کرد که یک جرعه از این آب به من بده. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به او نگاهی کرد، فرمود: تو همان هستی که منکر اجر گریه‌کنندگان بر مصیبت مُهجه‌ی قلب من هستی؟ علامه مجلسی فرمود: این مرد از خواب سراسیمه بیدار شد؛ دوان دوان آمد؛ آن جمع را پیدا کرد؛ گفت: استغفار کنید، خدا مرا بیامرزد.² ۱. 📗 محاسن، ج۱، ص۶۳؛ كامل الزيارات، ص۲۰۷. ۲. 📕 بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۳؛ عوالم امام حسين علیه‌السلام، ص۵۳۵. 🎙 آیت الله العظمی وحید خراسانی 📆 ۱۷/ آبان/۱۳۹۱ https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
🔴زندگینامه (قسمت ) 💠به خاطر عبادتهای زیاد حارث در درگاه خداوند بود که به او مقامی عطا شد همانند فرشتگان و تا جائی بالا رفت که در زمره فرشتگان قرار گرفت. ⚡️او از این جایگاه به قدری احساس غرور و خود بزرگ بینی میکرد که با خود فکر میکرد: اگر یک روز جایگاه من را به کسی دیگر واگذار کنند من از او اطاعت نمیکنم. ✳️در روایت آمده که این امتیاز و افتخار بخاطر آن به او رسید که شش هزار سال خداوند تبارک و تعالی را عبادت و بندگی کرده بود . 💥ابلیس از جنس فرشتگان نبود اما فرشتگان او را فرشته میدانستند و نمیدانستند او از جنس آنها نیست، ولى خداوند متعال میدانست که چنین نیست. ✨ این جریان ادامه یافت تا در جریان سجده بر آدم، راز پنهان ابلیس آشکار گشت. 🌟روزی ملائکه در لوح دیدند که به زودی یکی از مقربان درگاه الهی به نفرین ابدی گرفتار خواهد شد... 🍀 پس از حارث با اصرار خواستند که آنها را دعا کند که هیچ یک از ایشان به این بلا مبتلا نشود. وی در جواب گفت: این قضیه به من و شما مربوط نیست. 🌱ملائکه باز اصرار کردند. او نیز دعا کرد و گفت: خدایا! ایشان را ایمن گردان، ولی خودش را به سبب غروری که داشت، فراموش کرد. 🌺روزی وی دید بر در بهشت نوشته‌اند: « نزد ما بنده‌ای است که او را به انواع نعمتها، گرامی می‌داشتیم. اما اگر او را به کاری واداریم، سرپیچی می‌کند و به لعنت ابدی گرفتار خواهد شد.» ⚡️ حارث سالها او را لعن می‌کرد ولی نمی‌دانست که در حقیقت دارد خود را لعن می کند! 🔴حارث سالها در آن مدت هر جا سجده اى مى کرد و سر بر مى داشت در آن جا نوشته شده بود: لعنه اله على ابلیس - چون اسمش عزازیل بود - نمى دانست که خودش است . 🔷وی روزی دید در لوح نوشته است: « اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» پرسید: خدایا! این ملعون رانده شده کیست؟ ♥️ خدای تعالی فرمود: بنده‌ای است که او را به انواع نعمتها مخصوص می‌گرداندم ولی نافرمانی‌ام خواهد کرد و خوار و بدبخت خواهد شد. 🔹گفت: او را به من معرفی نما تا هلاکش کنم. ♥️ فرمود: زود است او را بشناسی. هنوز او تمرد و سرکشی نکرده است، تا مستوجب مجازات باشد. 🔥شیطان در میان فرشتگان مشغول عبادت بود تا وقتى که خداوند اراده فرمود براى خود در زمین جانشین خلق فرماید. 💥 به ملائکه خطاب نمود که من مى خواهم خلیفه اى در زمین قرار دهم و آنان را از مقصود خود آگاه نمود. 🔥در این هنگام ابلیس به وسط زمین آمد و فریاد زد که :اى زمین ! من آمده ام تو را نصیحت کنم ! ✳️خداوند اراده کرده از تو پدیده اى به وجود آورد که برترین خلایق باشد و من مى ترسم که خدا را معصیت کند و داخل آتش شود (و در نتیجه تو داخل آتش شوى و بسوزى ) 🌺وقتى ملائکه مقرب آمدند از تو خاک بردارند آنها را به خداى بزرگ قسم بده از تو خاک برندارند... ✍️ادامه دارد... 📘طبرسى، مجمع البیان، ج 1، ص 163، چاپ بیروت 📘30- بقره آیه 29. 📘31- تفسیر برهان ، ج 2، ذیل آیات مربوط به آدم و شیطان https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
💓✨✨✨✨❤️✨✨✨✨💓 ... شماره۱۴ هیچ کس به من نگفت: که می‌شود به شما هدیه داد و شما را خوشحال کرد😍 اگر به من می‌گفتند که سه بار «قل هو الله احد» ثواب یک ختم قرآن را دارد، من از همان نوجوانی بعد از هر نمازم، یک ختم قرآن به شما اهدا می‌کردم تا هر روز عزیزتر از دیروز باشم و یک قدم نزدیکتر از روز قبل😌. هدیه من ناقابل بود، ولی احسان شمادرمقابل هدیه من این قابلیت را داشت که مرا به عزت بندگی وخدمت به شما برساند❣️ احسان از طرف کریمترین انسان روی زمین، زندگی مرا زیر و رو می‌کرد، اگر از نوجوانی اهل احسان و اهدای هدیه می‌بودم. 😊اما حالا هم دیر نشده، بپذیر از من که وجود ناقابلم، رکوع و سجده‌ای به جای آورد و آن را در قالب دسته گلی همراه چند صلوات به وجود نازنینت اهدا کند💐 کاش گل‌های زیادی نثار آن وجود می‌کردم تا در نتیجه احسان بوی گل نرگس را استشمام می‌کردم😇. ❤️سر چه باشد که به پای تو گذارم آن را جان چه قابل که تو از من بپذیری جان را❤️ 📗برگرفته از کتاب هیچکس بمن نگفت ✍️نویسنده: https://eitaa.com/rahrovanehvelayat