eitaa logo
ره توشه معلمان
11.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
6.4هزار ویدیو
5.7هزار فایل
🔰جهت تبادل و هرگونه انتقاد و پیشنهاد @Yazahra8054 سایر کانالهای ما @yavarannamaz @yavaraneQoran1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹مقام معظم رهبری: «... آنها نمي دانند؛ من رزق سال كشور را در شب‌هاي فاطميه مي‌گيرم ...» 🆔 لینک کانال 👇 http://eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشم به راه - قسمت چهل و سوم.mp3
11.53M
📻 | برنامه چشم به راه 🎬 قسمت: چهل و سوم (ویژه ایام فاطمیه) اجرای برنامه: فاطمه شادمانی ▫️ویژگی های حضرت فاطمه زهرا (س) (در کلام استاد قرائتی) ▫️دلنوشته مهدوی (با اجرای نرگس عبدی - نویسنده: زهرا مرادی) ▫️رابطه مهدویت و فاطمیه (در کلام حجت الاسلام اباذری) ▫️شعرخوانی فاطمی (صابرخراسانی) ▫️ معرفی کتاب "حکومت جهانی امام عصر (عج)" (با اجرای مریم سهرابی) ▫️ شصت ثانیه با اخبار مهدوی (با اجرای امین عارف) و... ✉️ شنوندگان محترم می توانند با ارسال نظرات خود به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۰۰۱۲ ما رو در تهیه و تولید برنامه مجله رادیویی چشم به راه یاری نمایند. 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
1401.09.17.pdf
640.7K
📖متن وسوالات مسابقه درسهایی ازقرآن_باچه کسی مشورت کنیم؟ 📖تاریخ پخش: ۱۴۰۱/۹/۱۷ 📖منبع:سایت درسهایی ازقرآن ✅ویژه دانش آموزان متوسطه اول،دوم،پایه ششم ابتدایی 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
استفاده از شیوه تشویق در دعوت به نماز.mp3
1.36M
🌹 چگونه با شیوه تشویق فضای مدرسه را نمازی کنیم؟ 🌹 مسابقه پرسمان و احکام و زیباخوان نماز در مدرسه 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
286.8K
سلام لطفا یک کتاب در رابطه با احکام متناسب با نوجوانان دختر و پسر معرفی کنید. 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
بازی های کلاسی.pdf
340.3K
تربیت بدنی در مدارس بازی های کلاسی ویژه مدارس ابتدایی 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
45.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ۱۴ دقیقه طوفانی در مورد حجاب ! ✅ پاسخ به یک سوال مهم : ⬅️ ما نمیخوایم‌! 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
خاطره زیبایِ امر بمعروف و نهی از منکر توسط یکی از خادمان حرم امام رضا ع در تاریخ ۹ آذر ۱۴۰۱ ‏سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خشگلم شالت افتاده پایین ها!!! دختر خیلی سرد گفت میدونم گفتم خب نمیخوای درستش کنی؟ فورا گفت نه گفتم خب موهاتو گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوون چشماشونو ازتو برنمیدارن دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن، هم تو هم اونا دارین گناه میکنین فدات شم! هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها!!! دختر برگشت به من نگاه کرد منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تاشب دوشیفت مثل سگ کار میکنم نمیتونم زندگی کنم پدرو مادرم هر دوتا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن منه بدبخت! نه خواهر دارم نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم. ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ‏به دختر گفتم عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن برو پیش امام رضا ع بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته ی منو برآورده کن. دختر گفت به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم ولی آخرماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت آره. همینجا جلوی شما به امام رضا ع قول میدم حجابمو درست کنم ایشونم به زندگی سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت. شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار. دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم بامن کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت ولی منکه بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا ع دمت گرم. همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال. من یک کیسه پلاستیکی دستم بود دادم بهش گفت این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست. ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود هرهفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه ولی از خوشحالی بود نمیدونست چی بگه فقط تشکر میکرد منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی باهم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... 🆔 لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا