8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #موشن_گرافی| احکام شرعی
🔹واجبات رکنی نماز کدام هست؟
🔸کم و زیاد کردن اجزای نماز چه حکمی داره؟
#احکام_نماز
#واجب_رکنی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
دعوت به نماز با شیوه فضا سازی صوتی و شیوه تشویقی والدین جاهدوا فینال لنهدینهم سبلنا.mp3
752.3K
دعوت به نماز با شیوه فضا سازی صوتی و شیوه تشویقی
#نماز
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
دانشگاه جوانی.pdf
658.6K
#طرح_درسها
موضوع:دانشگاه جهانی
بررسی سختی ها و موانع فراروی نوجوانان
#درسنامه
#دینداری
#متوسطه
#جان_فدا
#ایران_مقتدر
#فایل_pdf
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_🥀﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
📹کلیپ
عاقبت چت با نامحرم🔥🔥
⚡️کلیپش فوق العاده است
⚡️توصیه میکنم حتما #ببینید و #نشر دهید
#حجاب
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
#کلاسداری
✍ متن های تشویقی 👏🏻👏🏻
🎈 نون و پنیر و پسته ، کارت خیلی درسته
_-_-♥️-_-_
🎈 دقت و سعی و تلاش ، به اندازه داشته باش
_-_-♥️-_-_
🎈 تو گلِ این کلاسی ، خوشبویی مثل یاسی
_-_-♥️-_-_
🎈 صد آفرین مرحبا ، عزیزِ دلِ بابا
_-_-♥️-_-_
🎈 سبد سبد گل یاس ، شدی زرنگ کلاس
_-_-♥️-_-_
🎈 نمک نمک نمکدان ، همیشه باشی خندان
_-_-♥️-_-_
🎈 شدی تو ماه تابان ، تلاشگر و مهربان
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
عادت به گناه کردهام، چه کنم؟.mp3
1.41M
▫️ عادت به گناه کردهام، چه کنم؟
👤 حجت الإسلام رفیعی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشن دعوت کودک به نماز
قسمت (2)
💞با ما همراه باشید 💞
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
✍پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند:
أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَقالَ الصَّبىُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ كَـتَبَ اللّهُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ و بَراءَةً لأِبـَوَيهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ؛
👨💻وقتى #معلم به كودك بگويد: بگو #بسم_اللّه_الرحمن_الرحيم و كودك آن را تكرار كند خداوند براى كودك و پدر و مادرش و معلم، #برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
📚بحارالانوار(ط-بیروت)،ج۸۹،ص257
روز معلم گرامیباد🌹🌹
🎀 #هدیه_معنوی جمعه های کانال
✍ خاطرهای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله !
🔰 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهي هفتهي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نميشد و خبري از نماز نبود.😔
♻️روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
🌹فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🔻بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🔻 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
🔸 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد.
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.😭
📢 اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم.!
🔴خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
❗️ خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
♨️ آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
✅این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
📝 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
💟 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
♥️ حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 کتاب پر پرواز ، ص ۱۲
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841