♨️📸 تصاویر هوش مصنوعی، کار یکی از خواهران بسیجی بندر ماهشهر؛ پیرو شهادت زنان و کودکان بی‌گناه در گلزار شهدای کرمان

عجب حرکت هماهنگی

شغل شما چیست⁉️ من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم. سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم ؛ کنار بانک دستفروشی بساط باطری ، ساعت ،فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است. آن زمان تلفنهای عمومی با سکه های دو ریالی کار میکردند. جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده ؛ او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها صلواتی است! گفتم: یعنی چه؟ گفت: برای سلامتی خودت صلوات بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد. (دو ریالی صلواتی موجود است) باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم مراجعه کردند و به آنها هم... گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی میدهی؟ با کمال سادگی گفت: ۲۰۰ تومان که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی میگیرم و صلواتی میدهم. مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر که برای پول دویدم و حرص زدم ، دیدم این دست فروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا میدهد، در صورتی که من تاکنون به جرأت میتوانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم . احساساتی شدم و دست کردم ده تومان به طرف او گرفتم . آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم . این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد. من که خیلی مغرور تشریف دارم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم... به او گفتم : چه کاری میتوانم بکنم؟ گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم. گفت: آقای دکتر شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمی دانید چقدر ثواب دارد! صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان شده بودم ، خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم. دگرگون شده بودم ، ما کجا، اینها کجا؟! از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار مطبم نوشتند با این مضمون؛ <شبهای جمعه مریض صلواتی میپذیریم> دوستان و آشنایان طعنه ام زدند، اما گفته های آن دست فروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی: گفت باور نمی کردم که تو را بانگ مرغی چنین کند مدهوش گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیح گوی و ما خاموش .. راستى یك سوال : شغل شما چیه؟ برای بخشنده بودن پول مهم نیست باید ببینیم چی داریم گاهی با بخشیدن بک لبخند کوچک میتونیم بزرگترین بخشش رو داشته باشیم... شخصی تعریف میکرد : توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه یه مرده که با تلفن صحبت میکرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از تمام شدن تلفن، رو به گارسون گفت : همه کسانی که در رستورانند، مهمان من هستن به ""باقالی پلو و ماهیچه"" ""بعد از 18 سال دارم بابا میشم"" چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچه ی 3یا 4 ساله ای را گرفته بود که به او بابا میگفت!! پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم؟؟ مرد با شرمندگی زیاد گفت: آن روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند پیر زن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش میشد امروز باقالی پلو با ماهیچه میخوردیم، شوهرش با شرمندگی ازش عذر خواهی کرد و خواست به خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند. من هم با آن تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پیرمرد بتونه بدون شرمندگی، غذای دلخواه همسرش را فراهم کنه. من و دنیا .. همدیگر را رنگ میکنیم ، من با مداد سیاه، دنیا با مداد سفید!... من ... روزهاي او را! .. او... موهاي مرا ! ...

﷽ 💠 سربازان گمنامی که دیوارشان کوتاه است! 🔻دادستان کرمان اعلام کرد از چند ماه قبل از مراسم سالگرد حاج قاسم، کار امنیتی در ارتباط با تامین امنیت برگزاری این مراسم آغاز گردید و به این دلیل قبل از مراسم کشفیاتی داشتیم که ۱۶ بمب در کرمان کشف شد. 🔸#سربازان_گمنام، از نامشان پیداست بی نام و نشانند. سربازند ولی گمنام. یعنی حاضرند برای مردم و وطنشان سر ببازند. اما دیوارشان کوتاه است چرا که وقتی کشور امن و امان است کسی سراغشان را نمی گیرد و نمی پرسد که این امنیتی که دارند مرهون چه کسانیست‌ و به چه قیمتی به دست آمده است. 🔸اما امان از روزی که خدشه ای به امنیت و آرامش بعضی قدرنشناسان وارد شود آنوقت است که انگشت اتهامشان نیروهای امنیتی را نشانه می رود که چرا چنین و چنان شد بی آنکه از خود بپرسند باقیِ روزهای سال که آب از آب تکان نمی خورَد و امنیت برقرار است این امنیت را چه کسانی برایشان به ارمغان می آورند. 🔸در طول سال مناسب های بسیاری با اجتماع مردمی پرشماری در شهرهای مختلف کشور برگزار می‌شود و ما بدون دلهره و دغدغه امنیتی در کنار عزیزانمان در این اجتماعات شرکت می کنیم و سالم به خانه باز می گردیم اما این سربازان گمنام هستند که از روزها و حتی ماهها قبل به فکر تامین امنیت آن اجتماعات هستند. 🔸 مصداق آن راهپیمایی ها و مراسمات عزاداری محرم و صفر و جشن های ملی و مذهبی است که هر ساله برگزار می‌شود و آخرینش هم برگزاری مراسمات یوم الله ۹دی و سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی در سراسر کشور که در امنیت کامل برگزار شد به جز در کرمان که آن اتفاق تلخ رقم خورد. 🔸روی صحبت با کسانی است که تنها هنرشان دیدن نیمه خالی لیوان است و از این حادثه برای کوبیدن و اتهام کم کاری به نیروهای امنیتی بهره می برند اما جزیره ثباتی که در دل امواج ناامنی‌های منطقه پرآشوب غرب آسیا به برکت تلاشهای جهادگونه سربازان گمنام وطن به دست آمده انکار می کنند و در حوادثی همچون حادثه تروریستی کرمان زبان به نیش و کنایه می گشایند. 🔹کلام آخر اینکه به جرات می توان گفت کشور ایران در معرض بیشترین تهدیدات نظامی ، جاسوسی ، خرابکاری، براندازی و اقدامات تروریستی از جانب آمریکا، اسرائیل، انگلیس، کشورهای مرتجع عربی و گروه‌های تروریستی دست ساخته آنهاست اما گزارش نهادهای امنیتی از کشف و خنثی‌سازی اقدامات خصمانه دشمنان قسم خورده این سرزمین مصداق نوک کوه یخی است که مردم تنها از بخش کوچکی از آن اطلاع می یابند و بسیاری از توطئه ها و حوادث به دلیل اشراف اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان (عج) پیش از وقوع حوادث مصیبت بار خنثی می شود اما اعلام نمی گردد تا خدشه ای به آرامش ساکنان جزیره ثباتی به نام ایران وارد نشود. #سربازان_گمنام_امام_زمان @basirat53

. حواست به پاره شدن تسمه تایم باشه ها وگرنه سوپاپ کج می‌کنی و باید سنگین هزینه کنی 🤔

🎥 فضیلت و مهربانی حضرت زهرا سلام الله علیها 🎙دکتر ناصر #رفیعی #حضرت_زهرا سلام الله علیها

📚 شک پس از غسل 💠 سؤال: اگر شخصی پس از غسل، شک کند که آیا سمت چپ بدن را شسته است یا خیر، آیا غسل او صحیح است؟ ✅ جواب: اگر پس از چند روز شک کند، به شک خود اعتنا نکند ولی اگر در مدت کمی پس از غسل که مثلا هنوز بدن و مو مرطوب است، شک کند، باید محل شسته شود. البته شخصی که در این باره زیاد شک می کند، به شک خود اعتنا نکند و بنا را بر شستن بگذارد. #احکام طهارت #احکام_غسل