بخشی از کتاب [بانوی چشمه] https://eitaa.com/rains_girl1401

سلام سلام رفقا تا مناسبت داغه یه کتاب خفن معرفی کنم ... یه کناب لطیف دوست داشتنی مطلوب(: یعنی سوگولی هر کتاب زندگی نامست انقد که روون و لطیفه(: زندگی نامه ی حضرت خدیجه با بیان متفاوت... پیشنهاد میکنم بخونیدش قلب و بغل محکم

دست و پا گم کرده ی شوقِ تماشای توعم...

[احِنُّ الیک حنینَ الصحاری لِدَمع السُّحُب، حنینَ الیالی لضوءِ الشموس] دلتنگ توام؛ چنان دلتنگیِ بیابان‌ها به اشک ابرها، چنان دلتنگیِ شب‌ها به نور خورشید‌ها...

خدای عزیزم ممنونم که نمیذاری غم توی دلمون سکنا بگزینه.

حتی در مصائب اسفناکی که نمیشه به هیشکی درموردش لام تا کام چیزی گفت هم شکرت یارب. درمونده‌ایم یاغی که نیستیم...

خب قبل از اینکه گزارش هیئتو بزاریم اجازه بدید با این عکس گوگولی مسئول اجرایی و سیستمو یه سکته ی ریز بدیم. ____________ شاید سوال شه چرا داره اینطوری باتعجب نگاه میکنه؟ به علت اینکه زمانی که بچه های اجرایی داشتن چنگ میگرفتن خودشونو یکیشون اب قند لازم شد و اونیکی درحالی که موکتو گاز میگرفت تو سر خودشم میزد.. عکاس اصرار داره و باقربون صدقه میگه افرین الو کن... اون یکیم بردار بگیر جلو دهنت

اصلا تو هیئتم، من همونیم که عکاس صدام میکنه، تا میام استینامو بدم پایین روسری مرتب کنم ، میگه برو اونور بعد از کلمن عکس میگیره با من از شانس حرف نزن...

جان و جانان علی https://eitaa.com/rains_girl1401

لعن الله ثقیفه مئه مره https://eitaa.com/rains_girl1401

میکده را مشتری ام... مست همین نوکری ام ساکن شهر نجفم، حیدری ام حیدری ام https://eitaa.com/rains_girl1401