🔻چرچیل سیاستمدار بزرگ انگلیسی درکتاب خاطرات خود مینویسد:
✍ زمانی که پسر بچه ای یازده ساله بودم روزی سه نفر از بچههای قلدر مدرسه جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدند و پول من را هم به زور از من گرفتند. وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادم. پدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و گفت: من از تو بیشتر از اینها انتظار داشتم؛ واقعاً که مایه ی شرم است که از سه پسر بچه ی پاپتی و نادان کتک بخوری. فکر میکردم پسر من باید زرنگ تر از اینها باشد ولی ظاهراً اشتباه میکردم. بعد هم سری تکان داد و گفت این مشکل خودته باید خودت حلش کنی!
🔸چرچیل مینویسد وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم. اول گفتم یکی یکی میتوانم از پسشان بر بیایم. آنها را تنها گیر میآورم و حسابشان را میرسم اما بعد گفتم نه آنها دوباره با هم متحد میشوند و باز من را کتک می زنند. ناگهان فکری به خاطرم رسید! سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم. وقتی مدرسه تعطیل شد به آرامی پشت سر آنها حرکت کردم، آنها متوجه من نبودند. سر یک کوچه ی خلوت صدا زدم: هی بچه ها صبر کنید! بعد رفتم کنار آنها ایستادم و شکلاتها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم. آنها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلاتها را از من گرفتند و تشکر کردند. من گفتم چطور است با هم دوست باشیم؟ بعد قدم زنان با هم به طرف خانه رفتیم. معلوم بود که کار من آنها را خجالت زده کرده بود.
🔸پس از آن ما هر روز با هم به مدرسه میرفتیم و با هم برمی گشتیم. به واسطه ی دوستی من و آنها تا پایان سال همه از من حساب میبردند و از ترس دوستهای قلدرم هیچکس جرات نمیکرد با من بحث کند.
🔸روزی قضیه را به پدرم گفتم. پدرم لبخندی زد و دست من را به گرمی فشرد و گفت: آفرین! نظرم نسبت به تو عوض شد. اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم تو چه داشتی؟ یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان و عصبانی و انتقام جو. اما امروز تو چه داری؟! یک پدر پیر خوشحال و سه تا دوست جوان و قدرتمند.
دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر!
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این فیلم رو ببینین ! در اون دوران که جمعیت ایران کم تر از نصف امروز بود و درآمد نفتی ایران چند برابر امروز، پول نفت کجا می رفت؟
✍ خود شاه میگه مصلحت ایران در اینه که پولها رو به کشورهای اروپایی بدیم.!
پی نوشت : گاو شیرده کشورهای غربی
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🔻موقوفات نادر شاه برای حرم امام رضا
✍نادر شاه افشار یکی از مقتدرترین پادشاهان ایران و مؤسس سلسله افشاریه حدود ۱۲ سال فرمانروایی کرد.
🔸او توجه ویژهای به آبادانی داشت و یکی از نقاطی که در آبادانی آن کوشید، مشهد مقدس است.
🔸وی از همان اول تسخیر مشهد ابتدا به زیارت حرم امام رضا رفت و برای بزرگداشتِ پیروزیهایش در هرات ، املاکی راوقف حرم امام رضا کرد. مهر شخصی نادر که در سند وقف محفوظ است، نشاندهنده وفاداری بینظیر شیعیاش در آن زمان است:
🔸 «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار/ نادر عصرم ز لطف حق غلام هشت و چار». اصل وقفنامه نادرشاه در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری میشود
🔸نادرشاه در این وقفنامه، مزارع و دکانهای مفصلی را در منطقه توس و شهر مشهد برای مصارف سقاخانه حضرت امام رضا (ع) و بر مصارف مقبره خود و مزار والدینش که در صحن مقدس دفن هستند،وقف کرده است
🔸 اکنون املاک وقفی نادر به سبب معلوم نبودن حدود آن ناشناخته مانده و تنها مزرعه دهشک باقی است
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🔻 عاقبت دل بستن به کدخدا
✍زمانیکه امریکا متوجه قدرت انقلاب مردم شد تصمیم گرفت کاری رو که با رضا شاه کرد با پسرش محمد رضا هم انجام بده
🔸پهلوی پدر رو که تبعید کرده بود جزیره موریس، پهلوی پسر رو هم فرستاد مصر. جالبه که اجازه ورود محمدرضا رو به خاک آمریکا نداد در حالیکه محمدرضا کاملا در خدمت آمریکا بود
🔸 بله تاریخ مصرف محمد رضا تمام شده بود .میگی نه ،متن زیر رو بخون:
""سالیوان سفیر آمریکا و ژنرال هایزر نزد شاه رفتند بعد از گفتگو، شاه گفت: اینها به ما تکلیف کردند که از کشور برویم، ما که به انگلیس و آمریکا بد نکردیم. (کتاب پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، حبیب لاجوردی)
🔸اردشیر زاهدی: شاه گفت من تمام عمرم را در خدمت آمریکا گذراندم و اکنون آمریکا حتی اجازه نمیدهد در بیمارستانهای آن کشور بستری شوم. ( کتاب ۲۵ سال در کنار شاه، زاهدی)
این است که هیچگاه نباید به کدخدای دنیا دل بست
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🔻علت نامگذاری بندرعباس
✍طی مدت بیش از یک قرن سلطه پرتغالی ها، بندرعباس با نام گمبرون یا گامبرون شناخته میشد.پرتغالیها به دلیل میگوهای زیادی که در ساحل این بندر وجود داشت نام آن را بندر گامبرا ، یعنی بندر میگو گذاشتند.
در سال ۱۶۲۲ میلادی، شاه عباس توانست با توانمندی سردار ایرانی امام قلی خان و با کمک انگلیسیها، به حکمفرمایی ۱۱۰ ساله پرتغالیها در جنوب ایران پایان دهد. به افتخار این پیروزی بندر گمبرون به نام شاه عباس به بندر عباس تغییر نام یافت
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🔻 ماجرای مخالفت مرحوم طالقانی با پیام امام خمینی
🔸۲۱ بهمن ماه بود .دولت بختیار اعلام حکومت نظامی کرده بود اما امام پیام دادند که مردم به خیابان ها بریزند وگرنه کشته می شوند
🔸آیت الله طالقانی با خود اندیشید امام ۱۵ سال است که از ایران دور است و توجه ندارد که دژخیمان رژیم چقدر بی رحمند. اگر مردم بیرون بریزند قتل عام می شوند، پس دست به تلفن شد
🔸 به امام زنگ زد . میگفت اقاصلاح این است که مردم در خانه ها بنشینند وگرنه خونهای زیادی می ریزد. مرحوم طالقانی حدود نیم ساعت با امام گفتگو کرد شاید امام را قانع کند که مردم را از خانههایشان بیرون نیاورد
🔸 ما هم حرف هایشان را میشنیدیم که آقای طالقانی گوشی را گذاشت و ساکت ماند ودر گوشه ای سرش را روی زانوانش تکیه داد و به فکر رفت
🔸 با خودم گفتم حتما امام حرفی زده ،شاید به ایشان گفته دخالت نکنید، بنابراین از آقای طالقانی پرسیدم آیا امام به شما پرخاش کرد یا حرفی زدند که شما ناراحت شدید؟
🔸 آقای طالقانی گفت : نه نه مسئله این نیست. من اصرار کردم امام اعلامیه را پس بگیرد وامام هرچه میگفت من قانع نمیشدم .آخر امام فرمود:
🔸" آقای طالقانی اصرار نکن احتمال بده این دستور از طرف امام زمان باشد" تا امام این جمله را گفت، من به خود لرزیدم و بی اختیار گوشی را گذاشتم و حالم دگرگون شد / راوی: مرحوم حاج محمود مرتضایی فر
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🔻وقتی همسر هویدا آقای نخست وزیر را در حال....... با یک پسربچه می بیند!
✍در یکی از اسناد خیلی محرمانه به جا مانده از ساواک آمده است:
🔸«در هفته گذشته حاج کریم سعیدی در یک صحبت خصوصی درباره علت جدائی آقای نخست وزیر و همسرش اظهار داشت
🔸در مسافرتی که نخست وزیر باتفاق همسرش به شاهرود رفته بود ،پس از ورود و اتمام تشریفات دولتی هویدا به خانم لیلا می گوید تو در منزل لقاء الدوله بمان چون من باید با مقامات محلی ملاقات کنم و شام را نزد آنها باشم موقع خوابیدن نزد شما خواهم آمد
🔸 پاسی از شب گذشته از آمدن آقای هویدا خبری نمی شود و خانم هویدا به بهانه گردش در شهر از خانه لقاء الدوله خارج و به خانه فرماندار شاهرود می رود. چون مامورین گارد او را می شناخته اند طبعاً مانع نمی شوند و خانم هویدا سر زده وارد اطاقی که نخست وزیر در آنجا استراحت می کرده است می شود
🔸 ولی با کمال تعجب مشاهده می کند که هویدا با یک پسر بچه که از قرار معلوم بوسیله فرماندار برای او آورده شده مشغول لواط می باشد. مشاهده این منظره باعث ناراحتی شدیدی برای خانم هویدا می شود و بلافاصله منزل را ترک و در تهران از هویدا تقاضای طلاق می کند"
📚منبع: گزارش ساواک تاریخ ۵۰/۸/۳۰
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🔻سوگند نامه شهید رئیس علی دلواری
✍ با آغاز جنگ جهانی اول و پیشروی نیروهای انگلیس به سمت بوشهر و نواحی جنوبی ایران، رئیسعلی دلواری از علمای نجف حکم جهاد گرفت وبه همراه یارانش به مقابله با قوای انگلیسی پرداخت
🔸 او پس از سالها مجاهدت ومقابله با استعمار ، هنگام جنگ با قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی به شهادت رسید
🔸با توجه به وصیتش پیکر او را در جوار حرم علی بن ابیطالب در وادیالسلام به خاک سپردند
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #اختصاصی / چرا زنان ناصرالدین شاه سبیل داشتند؟! ملاک های عجیب زیبایی زنان در دوره ناصرالدین شاه
🔸پاسخ جالب ناصرالدین شاه درباره زنان حرمسرایش به سوال یک اشراف زاده خارجی... «از دست ندید»
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🔻 چرا سلطان قابوس تاج و تختش را به ایران مدیون بود؟
✍پس از شورش چریکهای چپ گرا در عمان، سلطان قابوس از ایران، درخواست دخالت نظامی کرد و محمدرضا شاه نیروهای واکنش سریع ارتش شاهنشاهی را به صلاله اعزام کرد .سلطان قابوس توانست به کمک ارتش محمدرضا معترضان را سرکوب کرده وقدرت را بدست بگیرد.
🔸حضور ایران در عمان سه سال بطول انجامید اما تا سال ۵۳ این حضور نظامی محرمانه بود و مردم از آن خبری نداشتند.آمار دقیقی نیز از کشته ها اعلام نشد البته روزنامه کیهان ۷۲۰ کشته و ۱۴۰۴ زخمی را اعلام کرد.
🔸تمام هزینه های این لشکرکشی از جیب کشور ایران پرداخت شد .کارشناسان انگلیسی هزینه نبرد علیه شورشیان ظفار را برای ایران امیلیارد دلار تخمین زدند.
سرانجام در سال۵۴ دولت ایران اعلامیه پایان کار شورشیان را صادر کرد ،جنگی که هیچ ربطی به ایران نداشت
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ