#نشاط_معنوی
#احسان_ماندگار
#وقف
✅ اجر چه کارهایی بعد از مرگ انسان نیز قطع نمی گردد؟
🌺 امام صادق علیه السلام فرمود:
وقتی که دست انسان از این دنیا کوتاه شد، هیچ اجری به او نمیرسد مگر از سه چیز:
1️⃣ صدقه جاریهای که در زمان حیات به جریان انداخته است.
2️⃣ سنت هدایتی که آن را پایهگذاری کرده و بعد از مرگ به آن عمل میشود.
3️⃣ و فرزند صالحی که برای او از خدای متعال بعد از فوتش، طلب مغفرت بکند. (امالی صدوق: ۳۵)
🍃🍂🍃
👈ازعالمی پرسیدند؛ برای خوب بودن، کدام روز بهتر است؟
عالم گفت: یک روز قبل از مرگ!
گفتند: ولی مرگ راهیچکس نمیداند
🌹عالم فرمود: پس هر روز زندگی
را روزِ آخرفکر کن وخوب باش
شاید فردایی نباشد.
@rangarang110
#کمی_مکث
✍پيرمردی مى خواست به زيارت برود اما وسيلهی برای رفتن نداشت. به هر حال يكی از دوستان او ، اسبی برايش آورد تا بتواند با آن به زيارت برود. يكی دو روز اول ، اسب پيرمرد را با خود برد و پيرمرد خوشحال از اينكه وسيلهی برای سفر گير آورده ، به اسب رسيدگی میكرد ، غذا میداد و او را تيمار میكرد.
اما دو سه روز كه گذشت ناگهان پای اسب زخمی شد و ديگر نتوانست راه برود. پيرمرد مرهمی تهيه كرد و پای اسب را بست و از او پرستاری كرد تا كمی بهتر شد. چند روزی با او حركت كرد اما اين بار، اسب از غذا خوردن افتاد و هر چه پيرمرد تهيه میكرد اسب لب به غذا نمیزد و معلوم نبود چه مشكلی دارد.
پيرمرد در پی درمان غذا نخوردن اسب خود را به اين در و آن در میزد اما اسب همچنان لب به غذا نمیزد و روز به روز ضعيفتر و ناتوانتر مىشد تا اينكه يك روز از فرط ضعف و ناتوانی نقش زمين شد و سرش خورد به سنگ و به شدت زخمی شد.
اين بار پيرمرد در پی درمان زخم سر اسب برآمد و هر روز از او پرستاری میكرد. روزها گذشت و هر روز يك اتفاق جديد برای اسب مىافتاد و پيرمرد او را تيمار میكرد تا اينكه ديگر خسته شد و آرزو كرد كاش يك اتفاقی بيفتد كه از شر اسب راحت شود.
آن اتفاق هم افتاد و مردی اسب پيرمرد را ديد خواست آن را از پيرمرد خريداری كند. پيرمرد خوشحال شد و اسبش را فروخت وقتی صاحب جديد ، سوار بر اسب دور مىیشد ، ناگهان يك سؤال در ذهن پيرمرد درخشيد و از خود پرسيد من اصلا اسب را برای چه كاری همراه خود آورده بودم؟!!
اما هر چقدر فكر كرد يادش نيامد اسب به چه دليلی همراه او شده بود ؟!! پس با پای پياده به ده خود بازگشت و چون مدت غيبت پيرمرد طولانی شده بود همه اهل ده جلو آمدند و به گمان اينكه از زيارت برمیگردد ، زيارتش را تبريك گفتند!
تازه پيرمرد به خاطر آورد كه به چه هدفی اسب را همراه برده و اهالی ده هم تا روزها بعد تعجب میكردند كه چرا پيرمرد مدام دست حسرت بر دست میكوبد و لب میگزد...!!!
⚠نکته
️بسياری از ما در زندگی محدود خود ، مانند اين پيرمرد ، به چيزها يا كارهايی مشغول مىشويم كه ما را از رسيدن به هدف واقعیمان بازمیدارند ولی تا موقعی كه مشغول آنها هستيم ، چنان آنها را مهم و واقعی تلقی میكنيم كه حتی به خاطر نمی آوريم هدفی غير از آنها هم داشته ايم؟!
@rangarang110
*پادشاهی در شهر گذر میکرد.*
*مردی را دید که بزغالهای 🐐 با خود میبرد.*
*شاه گفت : بزغاله 🐐 را به چند خریدهای؟*
*مرد گفت : خانهای 🏠 داشتم، سال پیش فروختم که خانهی 🏘️ بهتری بخرم.*
*امسال با پول آن خانه 🏠 توانستم این بزغاله 🐐 را بخرم.*
*پادشاه گفت : خانهای 🏠 دادی و بزغاله 🐐 گرفتی؟*
*مرد گفت : به برکت پادشاهی شما،*
*سال دیگر با پول این بزغاله 🐐 مرغکی🐥 توانم خرید.*
*📚 مخزن الاسرار*
علی برکت الله
https://chat.whatsapp.com/HR9hXGGqGuDDHp0DnqevXs
@rangarang110
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ که ﺑﺎﺷﯽ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ آروق بزنی ﻫﻤﻪ ﻣﯿﮕﻦ: ﭼﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩﯾﻦ؟ !
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ، ﺣﺮﻑ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﯽ ﻣﯿﮕﻦ : ﺑﺎﺯ ﺗﻮ آروق زدی 😐😑😂😂😂
*پول* تعیین میکند
آروق زدی
یا حرف زدی
درچنین جامعه ی
*پدر* دخترش را فقط به پولدار میدهد
*دختر* فقط جیب همسرش رامعیار قرار میدهد
*رفاقت* ها هم پولکی میشود
*قبرستان* هم لاکچری میشود
ودر آخر *خدایمان* پول میشود
https://chat.whatsapp.com/HR9hXGGqGuDDHp0DnqevXs
@rangarang110
#با_شهدا_گم_نمی_شویم 🌹
به یكی از جانبازانی كه روشندل بود گفتم :
دوست نداشتی یك بار دیگر دنیا را ببینی؟
حداقل انتظار داشتم بگوید : چرا یک بار دیگر میخواستم دنیا را ببینم ، اما او پاسخ داد : نه !
پرسیدم : چطور؟!
گفت : در مورد چیزی كه به خدا دادم و معامله كردم نمیخواهم فكر بكنم!
بدنم می لرزید ، فهمیدم كه عجب آدمهایی در این دنیا زندگی میكنند ، ما كجا ، اینها کجا ...
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
@rangarang110
چرا امام نهم را *جواد* میخوانند؟؟
ازعالمی پرسیدند فرق *_کریم_* با *جواد*
در چیست؟
فرمودند شخص “ *کریم* ” همین که چیزی از او درخواست کنید به شما عنایت میکند
ولی شخص “ *جواد* ” به دنبال سائل میگردد
تا به او عطا کند،
عده الداعی ابن فهدحلی
https://chat.whatsapp.com/HR9hXGGqGuDDHp0DnqevXs
@rangarang110
#دیگو_مارادونا
🔺️مارادونا مدتی بخاطر افسردگی پس از ترک اعتياد در آسایشگاه اعصاب و روان بستری بود.
وقتی از آنجا مرخص شد حرف قشنگی گفت: در آسایشگاه ديوانه های زيادی بودند ، يكی می گفت من چگوارا هستم همه باور می كردن ، يكی می گفت من گاندی هستم همه قبول می كردن.
ولی وقتی من گفتم مارادونا هستم همه خنديدن و گفتن هيچ كس مارادونا نميشه.
اونجا من خیلی خجالت كشيدم كه چه بر سر خودم آوردم.
در دنيا غرور دَمار از روزگار آدم در مياره و دقيقا گرفتار چيزی ميشی كه فكر می كنی هرگز در دام او نخواهی افتاد. کمی بیشتر مراقب خود باشيم برگ ها هميشه زمانی میريزند كه فكر می كنند طلا شدند.
@rangarang110
*┄┅═✧❁﷽❁✧═┅*
*"ایستگاه نماز"*
*نمازی بسیار مهم و با فضیلت و ثواب زیاد برای ده شب اول این ماه{امشب شب اول}*
✅ *توضیحات جامع و کامل است-لطفا تا آخر بخوانید-*
✍ *امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر(علیه السلام) به من فرمود*
*پسرم در دههی اول از ماه ذى الحجّه، هر شب بین نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن که اگر این نماز را بخوانی، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى*
*این نماز دو رکعت است که بایستی بعد از خواندن نماز مغرب خوانده شود در رکعت اول بعد از خواندن حمد، سوره توحید می خوانیم و بعد هم این آیه شریفه را می خوانیم*
*(وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ{سوره اعراف آیه۱۴۲}*
*بعد به رکوع می رویم و سپس دو سجده و رکعت دوم هم دقیقا مثل رکعت اول*
*منبع:{مفاتیح الجنان در اعمال ماه ذی الحجه}*
-------------
*تذکرات*
*✅گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای خواندن آیه لازم نیست گفته شود و بعد از خواندن حمد و سوره شروع به خواندن آیه می کنیم*
✅ *اگر کسی یادش رفت که این نماز را بین نماز مغرب و عشاء بخواند می تواند بعد از خواندن نماز عشاء، به قصد رجاء{به امید رسیدن به ثواب}بخواند*
✅ *کسانی که آیه شریفه را از حفظ نیستند می توانند از روی قران یا موبایل بخوانند یا آن را روی کاغذی بنویسند و از روی آن بخوانند و یا اگر کلا سواد ندارد می تواند از کسی بخواهد تا کنارش بایستد و او بگوید و شما هم تکرار کنید تا از ثواب عظیم آن بی بهره نمانید*
✅ *در تمام نمازها لازم نيست نيت را به زبان آورریم همين اندازه كه بنا داریم این نماز را بخوانیم کافیست البته اگر نیت را به زبان هم بیاوریم اشکالی ندارد مثلا بگوید دو رکعت نماز دهه اول ماه ذی الحجه مي خوانم قربه الی الله*
✅ *این نماز چون یک نماز مستحبی است جایز نیست که به جماعت بخوانیم ولی امامجماعت می تواند آن آیه شریفه را بلند بخواند تا دیگران هم با او تکرار کنند*
✅ *این نماز چون یک نماز مستحبی است اذان و اقامه ندارد و اصولا نباید برای هیچ کدام از نماز های مستحبی اذان و اقامه گفت*❌
✅ *می توان این نماز را به صورت نشسته هم بخوانیم چون که نماز مستحبی است و حتی می توان یک رکعت را ایستاده و رکعت دیگر را نشسته خواند ولی کسی که بتوانند ایستاده بخوانند ثوابش بیشتر است*
✅ *در بلند یا آهسته خواندن حمد و سوره و سایر اذکار نماز مخیر هستیم یعنی هم میتوانیم بلند بخوانیم هم آهسته ولی اگر خانم ها صدایشان را نامحرم میشوند آهسته بخوانند*
----------------------------------------
https://chat.whatsapp.com/HR9hXGGqGuDDHp0DnqevXs
@rangarang110
مردی شبی را در خانه ای روستایی میگذراند...
پنجره های اتاق باز نمی شد.
نیمه شب احساس خفگی کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت اما نمی توانست آن را باز کند.
با مشت به شیشه پنجره کوبید، هجوم هوای تازه را احساس کرد
و سراسر شب را راحت خوابید.
صبح روز بعد فهمید که شیشه کمد کتابخانه را شکسته است و همه شب، پنجره بسته بوده است...!
" او تنها با فکر اکسیژن، اکسیژن لازم را به خود رسانده بود...!! "
افکار از جنس انرژی اند و انرژی، کار انجام می دهد...
🌸🌸🌸🌸
https://chat.whatsapp.com/HR9hXGGqGuDDHp0DnqevXs
@rangarang110
مردی مقابل گل فروشی ایستاده بود و میخواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.
وقتی از گل فروشی خارج شد، دختری را دید که روی جدول خیابان نشسته بود و هق هق گریه میکرد. مرد نزدیک رفت و از او پرسید: دختر خوب چرا گریه میکنی؟
دختر در حالی که گریه میکرد، گفت: میخواستم برای مادرم یک شاخه گل رز بخرم ولی
فقط 75 سنت دارم، درحالی که گل رز 2 دلار میشود. مرد لبخند زد و گفت: با من بیا، من برای تو یک شاخه گل رز قشنگ میخرم.
وقتی از گلفروشی خارج میشدند، مرد به دختر گفت:
مادرت کجاست؟ میخواهی ترا برسانم؟
دختر دست مرد را گرفت و گفت: آنجا و به طرف قبرستان اشاره کرد.
مرد او را به قبرستان برد و دختر روی یک قبر تازه نشست و گل را آنجا گذاشت.
مرد دلش گرفت و طاقت نیاورد، به گل فروشی برگشت، دسته گل را گرفت و 200 مایل رانندگی کرد تا خودش دسته گل را به مادرش بدهد
https://chat.whatsapp.com/HR9hXGGqGuDDHp0DnqevXs
@rangarang110
#سبک_زندگی_شهدا
#ایمان و #اخلاق
پسر عمه، دختر دایی بودیم و در جریان انقلاب بیشتر به دو هم رزم شباهت داشتیم تا فامیل.
زمستان 56 بود که از من خواستگاری کرد و من که آن موقع در سرم تب و تاب انقلاب بود،خیلی بهم برخورد.
یک سال و چند ماه از این جریان گذشت و در این بین، او بود که با اصرار و خواندن آیات و روایات، سعی در متقاعد کردنم داشت، تا اینکه یک بار برای اتمام حجت آمد و گفت:((معصومه،خودت می دانی که ملاک من برای انتخاب تو،ظاهر و قیافه نبوده ولی اگر باز فکر می کنی این قضیه منتفی است بگو که دیگر با اصرارم تو را اذیت نکنم))
نشستم و با خودم خلوت کردم، روایت دیده بودم که اگر خواستگار برایتان آمد و با ایمان و خوش اخلاق بود، رد کردنش مفسده به دنبال دارد، هیچ دلیلی برای رد کردنش به ذهنم نرسید، گفتم راضی ام.
راوی:همسر #شهید_اسماعیل_دقایقی
📚نیمه پنهان ماه؛ ص۴
#امام_جواد(علیه السلام)فرمودند: (( هر کس به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن باشید،با او موافقت کنید و گر نه شما سبب فتنه و فساد بزرگی بر روی زمین خواهید شد.))
📚تهذیب الاحکام،ج7،ص396
#ستاد_راهیان_نور
#ستاد_شهید_حسن_باقری
#ستاد_شهید_صیاد_شیرازی
@rangarang110