🟣 *حقیقتی که از آن غافل هستیم🟣*
نجار پیری بود که می خواست بازنشسته شود. او به کار فرمایش گفت که می خواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی دغدغه در کنار همسر و خانواده اش لذت ببرد.
کار فرما از اینکه دید کارگر خوبش می خواهد کار را ترک کند، ناراحت شد. او از نجار پیرخواست که به عنوان آخرین کار، تنها یک خانه دیگر بسازد. نجار پیر قبول کرد، اما کاملا مشخص بود که دلش به این کار راضی نیست. او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار نا مرغوبی استفاده کرد و با بی حوصلگی، به ساختن خانه ادامه داد.
وقتی کار به پایان رسید، کارفرما برای وارسی خانه آمد. او کلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه متعلق به توست. این هدیه ای است از طرف من برای تو.
نجار یکه خورد. مایه تاسف بود! اگر می دانست که خانه ای برای خودش می سازد. حتما کارش را به گونه ای دیگر انجام می داد.....
آري ، حال ماست در اين روزها ؛
*إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها*
اگر نيكى كنيد، به خودتان نيكى مىكنيد و اگر بدى كنيد باز هم به خود مىكنيد *[ اسراء آيه 7 ]*
https://chat.whatsapp.com/HR9hXGGqGuDDHp0DnqevXs
@rangarang110
حزبالهی بودن را با تمامِ
تراژدی هایش دوست دارم..✌️🏻🚶🏻♀
مسخره ات کنند انتقاد است؛
جواب اگر بدهی بی جنبهای!!
#آسدمرتضیآوینے
@rangarang110
داستان آموزنده و واقعی از عین الله
یادت به خیر عین الله...
سال ها قبل در جیرفت مرد شیرین عقلی زندگی می کرد که اسمش عین الله بود و بهش "عینو" می گفتند.
یادمه سال ۶۸ برای شرکت در آزمونی لازم بود بروم کرمان .
ساعت ده صبح رفتم گاراژ ایران پیما و برای فرداش بلیط کرمان گرفتم . از زیر اتوبوسی دود سیگاری دیدم ، نزدیک رفتم دیدم عینو زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود میکنه . یک اسکناس صد تومانی نیت کردم به او بدهم . او از کسی بدون دلیل پول نمیگرفت . باید دنبال دلیلی میگشتم تا این پول را از من بگیرد .
گفتم : « عین الله ، این صد تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در امتحانم قبول شوم . »
عینو از من پرسید : ساعت چنده ؟
گفتم : نزدیک ده .
گفت : پولت رو ببر ،نیازی نیست .
خیلی تعجب کردم که این سؤال چه ربطی به پیشنهاد من داشت ؟
پرسیدم : عین الله ، مگر ناهار جایی دعوتی؟
گفت : نه، من پول ناهارم را نزدیک ظهر میگیرم . الان تازه صبحانه خوردم، اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گمش میکنم یا همش رو سیگار می کشم، اون وقت ناهار گرسنه میمانم ؛ خدا پول ناهار مرا بعد از اذان ظهر می رساند.
واقعا تعجب کردم و پیش خودم گفتم: دمت گرم، بابا تو دیگه کی هستی!!
رفتم و غروب برگشتم و دنبال عینو بودم ، پیداش کردم .
پرسیدم : عین الله ناهار کجا خوردی ؟
گفت : بعد از اذان ظهر اتوبوس کرمان رسید. جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند . روشن کردم، مهرم به دلش نشست و خندید ، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار دعوت کرد.
خواستم بگم؛
عینویِ به ظاهر دیوانه ، برای پول ناهارش نمیترسید ، اما بسیاری از ما چنان از آینده میترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد. دائم نگرانیم و حرص می زنیم و انبار می کنیم...!!!
بعد از سال ها دوباره باید بگویم: واقعا دمت گرم عین الله، تو دیگه کی بودی...!!
ز هشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو ، دیوانگی هم عالمی دارد
💚التماس دعا ♥️
@rangarang110
شهید سید حميد میرافضلی معروف به سید پابرهنه از شهدای رفسنجان و جزو شهدای اطلاعات و امنیت سپاه جنوب شرق کشور است؛ پس از یک تحول روحی، مسیر زندگی سیدحمید تغییر می کند؛ در بخشی از کتاب «پابرهنه در وادی مقدس» آمده است:
آقـا حمید قصه ی ما، جوون بـود و بـا کله ای پـر از بـاد،
لات هـای محله کلی ازش حساب می بردنـد.
خلاصه بزن بهادری بود بـرای خودش.
یه روز مادر ایـن آقـا حمید، ایـشون رو از خونه بیرون انداخت و گفت: بـرو دیگه پـسر ِمـن نیستـی، خستـه شـدم از بـس جـواب ِکـاراتـو دادم ...همه ی همسایه هـا هـم از دستش کلافـه شـده بودنـد ...تا اینکه برادرش شهید شد و حمید تحت تاثیر پیکر برادر ...
روزی از روزهـا یـک راننـده ی کـامیون
بهش می گه حمیـد تـو نمی خوای آدم شی ؟؟! بیـا بـا من بریم جبهه، حمیـد میگه اونجـا من رو راه نمیدن با این سابقه، راننده به حمید می گه تو بیا و ناراحت نباش ...
سید حمید ما مدتی بعد بر می گرده رفسنجان، اولین جـا هم میره پیش دوستـاش کـه سر کوچه بودن !! می گه بچه هـا من دارم میرم جبهه !! شماها هم بیائیـد!! می گه بچـه هـا خاک بر سر من و شماهـا؛ پاشیم بریم
ناموسمـون در خطـره...! اومد خونـه از مادر حلالیـت طلبیـد و خداحافظی کرد و رفـت ... بـه جبهـه کـه رسید کفشاشـو داد به یکی و دیگـه تو جبهه کسی اونـو با کفش نـدیـد، می گفت: اینجا جایی که خون شهدامـون ریخته شده. معروف شــد به «سید پا برهنه»
اونقدر مونـد تـا آخـر با شهید همت دو تایی سـوار موتـور، هدف قرار گرفتن و رفتن پیش سید الشهداء... (عملیات خیبر سال 62)
https://chat.whatsapp.com/HR9hXGGqGuDDHp0DnqevXs
@rangarang110
شهید رجایی خطاب به منافقین:
آیا شد یک آمریکایی را بکشید وبگویید ما ضدآمریکایی هستیم؟
آیا شد یک ساواکی را بکشید؟
آیا شد یک سرمایهدارصهیونیست را بکشید وبگویید انقلابی هستید؟
اما بهشتی را کشتید وبدانید منفورید ومردم قلبشان وتمام رگهایشان به بهشتیها پیوند دارد ولی شما کورید!
#رسم_خیانت
@rangarang110
✅ #تلنگر
یه مقایسه بسیار عجیب
۱_ چون اون آقا اهل #مسجد هست و فلان اشتباه رو کرد، پس من دیگه مسجد نمیرم!😶
۲_ چون فلان کس که #نماز میخونه، فلان کار رو انجام داد، پس من دیگه نماز نمیخونم!😐
۳_ چون فلان خانم که #چادری هست، فلان اشتباه رو انجام داد، پس من دیگه چادر نمی پوشم!😑
*یه سوال خیلی مهم:*⁉️
۱_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که چلوکباب می خوره، فلان اشتباه رو کرد من دیگه چلوکباب نمیخورم؟)😜🥙
۲_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که بنز آخرین سیستم رو سوار هست، دزدی کرد ، من دیگه بنز سوار نمی شم؟)🚖
۳_ چرا هیچ کس نمیگه( چون فلان خانم #بیحجاب، فلان اشتباه رو کرد، من دیگه باحجاب میشم؟)😉
*چرا ما سریع از دین مایه میذاریم، نه از دنیا؟!*🤫
هیچ کس به غیر از #پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام #معصوم نیست.
پس هر کسی ممکنه اشتباه کنه.(انسان ممکن الخطاست، جایز الخطا نیست)
پس بخاطر دین و ایمان، سر خدا و خداپرستها منت نذاریم.. انقدر هم سریع دین گریز نشیم..
@rangarang110
آیا شخص نابینا میتواند
امام زمانش (علیه السلام)
را ببیند؟؟؟
#پاسخش در این روایت زیباست
ابو بصیر»می گوید:با امام باقر علیه السلام به مسجد مدینه وارد شدیم،مردم در رفت و آمد بودند.امام به من فرمود:از مردم بپرس آیا مرا می بینند؟از هر که پرسیدم آیا ابو جعفر را دیده ای پاسخ منفی شنیدم،در حالیکه امام در کنار من ایستاده بود.در این هنگام یکی از دوستان حقیقی آن حضرت «ابو هارون »که نابینا بود به مسجد در آمد.امام فرمود:از او نیز بپرس.
از ابو هارون پرسیدم:آیا ابو جعفر را دیدی؟
فورا پاسخ داد:مگر کنار تو نایستاده است؟
گفتم:از کجا دریافتی؟
گفت:چگونه ندانم در حالیکه او نور درخشنده یی است
بحارالانوار
https://chat.whatsapp.com/HR9hXGGqGuDDHp0DnqevXs
@rangarang110
⚫️ شهادت شکافنده علوم، حضرت باقر العلوم علیه السلام را تسلیت عرض مینماییم.
☑️ قال الباقر علیه السلام:
إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِي الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ ضَنْكٌ فِي الْمَعِيشَةِ وَ وَهْنٌ فِي الْعِبَادَةِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ.
خداوند در جسم و روح اشخاص گنه کار عذاب و عقوباتی ایجاد میکند که عبارت هستند از:
1⃣ گرفتاری و سختی دز معیشت و زندگی
2⃣ سست شدن در عبادت
3⃣ و عذابی بزرگتر از قساوت قلوب نیست.
@rangarang110
▪شهادت امام باقر (علیهالسّلام) یک شهادت دارای پیام بود؛
▫لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ده سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود.
▪در میان ائمهی ما این بی سابقه است، بینظیر است.
◽ یاد امام باقر، یعنی یاد سر برآوردن حیات دوبارهی جریان اصیل اسلامی در مقابلهی با تحریفها و مسخهائی که انجام گرفته بود.
۱۳۸۸/۰۹/۰۴
مقام معظم رهبری
@rangarang110
💵قرض کن برای قربانی روز عید
✅امّ سلمه نزد رسول خدا صلی الله علیه واله آمد و گفت: یا رسول اللّه! عید قربان فرا می رسد و من بهاى قربانى🐑 ندارم؛ پس آیا اجازه دارم قرض بگیرم و قربانى كنم؟
🌸 حضرت فرمود: قرض بگیر و قربانی كن؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى
(یعنى این قرض را خداوند سبحان ادا مى كند چون در جهت رضاى اوست).
@rangarang110
✳️ خوشبخت و بدبخت واقعی در کلام امام باقر (ع)
🔻امام محمد باقر علیهالسلام:
اِعلَمُوا أَنَّ الدُّنيا حُلوَها وَ مُرَّها حُلمٌ وَ الاِنْتِباهُ فِى الآخِرَةِ وَ الْفائِزُ مَن فازَ فيها وَ الشَّقىُّ مَن شَقىَ فيها
❗️بدانيد كه شيرينى و تلخى دنيا، خواب است و بيدارى در عالم آخرت است.
#خوشبخت كسى است كه در آخرت خوشبخت باشد و
#بدبخت كسى است كه در آخرت بدبخت باشد.
📚 تفسير الامام العسكرى عليهالسلام، ص ۲۱۹
•┈┈••✾••┈┈•
@rangarang110
#یا_صاحب_الزمان
حضرت امام باقر علیهالسلام:
«فَيَا طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَهُ وَ كَانَ مِنْ أَنْصَارِه»
🔸خوشا به حال آن کسی که زمان حضرتش را دریابد و در جمع یاوران او باشد.
الغیبة (للنعماني)؛ص235
@rangarang110