💥🕊عباس دانشگر در پنجم مهرماه 1390 وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. بعد از سپری کردن دوره آموزش افسری بهخاطر فعالیتهای فرهنگی او در دانشگاه مورد توجه سردار اباذری جانشین فرماندهی دانشگاه قرار گرفت و در دفتر جانشین فرماندهی دانشگاه مشغول به کار شد. او با استفاده از فضای معنوی دانشگاه و با مطالعه توانست بنیه اعتقادی و اخلاقی خود را روزبهروز کاملتر کند. در این مسیر سردار اباذری معلمی دلسوز برای او بود. از دست نوشتههای مناجات او با خداوند متعال برمیآید که در او تحول عظیمی رخ داده بود و پیوسته خود را در محضر خدا میدید و از اعمال روزانه خودش حساب میکشید.
او در این دوران سهبار در پیادهروی اربعین حسینی در کربلا شرکت کرد و چندین بار برای تعالی روح خود به قم و مشهد مقدس مشرف شد.
وصال💝
او در بیست و سوم بهمن سال 1394 دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمیگذشت که عزم سفر به سوریه کرد
🧡روایتی مادرانه
عباس من برای مردن حیف بود، او «باید» شهید میشد. هنگام دفن پیکرش به او گفتم شیرم حلالت که سربلندم کردی.
✅همرزم شهید:
پیکرش را میان دیوار و ماشین سوخته پیداکردیم با همان انگشتر یادگاری!
🌺یادشهداباصلوات 🌺
#شهیدمدافعحرمعباسدانشگر
تاریخ ولادت: ۱۳۷۲/۲/۱۸
تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۳/۲۰
محل شهادت:حلب
محل تولد:سمنان
مزار : امامزاده علی اشرف سمنان
کتاب مربوط به این شهید: آخرین نماز در حلب _ لبخندی به رنگ شهادت
🔻@range_khodaa🔻
💠 از آیت الله بهجت(ره) سوال شد :
👈چه کنیم که نماز صبحمان قضا
نشود؟
✅فرمودند : کسی که باقی نماز هایش را در اول وقت بخواند خداوند او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد..👌
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
#استاد_عالی
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زیارت امام زمان(عج)
در روز جمعه
🎤با نوای #استاد_فرهمند
🔻@range_khodaa🔻
🌼 امام هادی عليه السلام:
🍃 لا تَطلب الصَّفا ممّن كَدّرتَ علَيهِ ، ولا النُّصْحَ ممّن صَرَفْتَ سُوءَ ظنِّكَ إلَيهِ ، فإنّما قلبُ غيرِكَ لكَ كقلبِكَ لَهُ.
🍃 از كسى كه آزرده خاطرش کردی، صفا مَجوی و از كسى كه تير بد گمانى ات را به او نشانه گرفته اى خيرخواهى و صداقت مخواه؛ زيرا دل ديگرى با تو همچون دل توست با او.
📚 بحارالانوار، ج 74، ص 181.
🔻@range_khodaa🔻
#پندانـــــــهـــ
ایتاللھ بہجٺ در رابطہ با تاخیر در نماز
فرمودند :
هرڪس عادت بہ تاخیر نمازها ڪردھ است .
خود را براۍ تاخیر در همہ ۍ
امور زندگۍ امادھ ڪند!
تاخیر در ازدواج
تاخیر در اشتغال
تاخیر در تولد اولاد
تاخیر در سلامتۍ وعافیت . .
فلذا بہ [نماز] احترام بزاریم 💛
🔻@range_khodaa🔻
✨﷽✨
#تلنگــــــــــر
🔹دوش حمام ببین!
آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه.
اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛
کم باشه یا زیاد؛
سرد باشه یا گرم؛
به تو مربوط میشه؛
تا کدوم شیر بچرخونی؛
تا کدوم طرف بچرخونی؛
کم بچرخونی یا زیاد؛
اصلا بچرخونی یا نه؛
همه به خودت ربط داره.
🔸میخوام بگم ماجرای "رزق و روزی"
یک چنین ماجرایی است.
🔸رزق ما تو آسمونه؛
به همین خاطر قرآن میگه :
"فی السماء رزقکم"
ولی اینکه فرو بباره یا نه؛
ویا کم بباره ویا زیاد؛ به سعی و تلاش ما
بستگی داره....
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی عجیب از یکی از یاران امام زمان (عج)
#استاد_عالی
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اگر چهل سال است نماز میخوانی و درجا میزنی با خودت خلوت کن!
✍آیت الله فاطمی نیا
🔻@range_khodaa🔻
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت پنجاه یکم : نارنجک 🔸قبل از عمليات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگي بهتر، بين
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت پنجاه دوم : مطلع الفجر ( ۱ )
✔️ راوی : حسین الله کرم
🔸مدتي از عزل بنی صدر از فرماندهي كل قوا گذشت. براي درهم شكستن عظمت ارتش عراق، سلسله عملياتهائي در جنوب، غرب و شمال جبهه هاي نبرد طراحي گرديد.
در هشتم آذرماه اولين عمليات بزرگ يعني طريق القدس انجام شد و اولين شكست سنگين به نيروهاي حزب بعث وارد شد.
طبق توافق فرماندهان، دومين عمليات در منطقه گيلا نغرب تا سرپل ذهاب كه نزديكترين جبهه به شهر بغداد بود انجام ميشد. لذا از مد تها قبل،كار شناسائي منطقه و آمادگي نيروها آغاز شده بود. مسئوليت عمليات اين محور به عهده فرماندهي سپاه گيلا نغرب بود. همه بچه هاي اندرزگو در تكاپوي كار بودند. مسئوليت شناسايي منطقه دشمن به عهده ابراهيم بود. اين كار در مدت كوتاهي به صورت كامل انجام پذيرفت.
ابراهيم براي جمع آوري اطلاعات، به همراه يكي از كردها به پشت نيروهاي دشمن رفت. آنها طي يك هفته تا نفتشهر رفتند.
🔸ابراهيم در اين مدت نقشه هاي خوبي از منطقه عملياتي آماده كرد. بعد هم به همراه چهار عراقي كه به اسارت گرفته بودند به مقر بازگشتند!
ابراهيم پس از بازجوئي از اسرا و تكميل اطلاعات لازم، نقش ههاي عمليات را كامل كرد و در جلسه فرماندهان آنها را ارائه نمود. سرهنگ عليياري و سرگرد سلامي از تيپ ذوالفقار ارتش نيز با نيروهاي سپاه هماهنگ شدند. بسياري از نيروهاي محلي از سرپل ذهاب تا گيلانغرب در قالب گردانهاي مشخص تقسي مبندي شدند. اكثر بچه هاي اندرزگو به عنوان مسئولين اين نيروها انتخاب شدند.
چندين گردان از نيروهاي سپاه و داوطلب به عنوان نيروهاي خط شكن، وظيفه شروع عمليات را بر عهده داشتند.
🔸فرماندهان در جلسه نهايي، ابراهيم را به عنوان مسئول جبهه مياني، برادر صفر خوشروان را به عنوان فرمانده جناح چپ و برادر داريوش ريز هوندي را فرمانده جناح راست عمليات انتخاب كردند. هدف عمليات پاكسازي ارتفاعات مشرف به شهرگيلان، تصرف ارتفاعات مرزي و تنگ ههاي حاجيان و گورك و پاسگا ههاي مرزي اعلام شده بود.
🔸وسعت منطقه عملياتي نزديك به هفتاد كيلومتر بود. از قرارگاه خبر رسيد كه بلافاصله پس از اين عمليات، سومين حمله در منطقه مريوان انجام خواهد شد. همه چيز در حال هماهنگي بود. چند روز قبل از شروع كار از فرماندهي سپاه اعلام شد: عراق پاتك وسيعي را براي باز پس گيري بستان آماده كرده، شما بايد خيلي سريع عمليات را آغاز كنيد تا توجه عراق از جبهه بستان خارج شود.
🔸براي همين، روز بعد يعني بيستم آذر 1360 براي شروع عمليات انتخاب شد. شور وحال عجيبي داشتيم. فردا اولين عمليات گسترده در غرب كشور و بر روي ارتفاعات شروع ميشد. هيچ چيز قابل پي شبيني نبود. آخرين خداحافظي بچه ها در آن شب ديدني بود.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🔻@range_khodaa🔻
انـسان تمام خـوبـی هـا را بـا
یک بـدی فـرامـوش میکند
و خـدا تـمام بـدی هـا را بـا
یک خـوبـی فـرامـوش میکند
یـاد بـگـیریـم که گـاهـی مـثـل
خـدا بـاشیـم.
🌺سلام صبحتون بخیر
🍃روزتون عالی
🔻@range_khodaa🔻
💎امام رضا علیهالسلام به شخصی که والدینش از دنیا رفته بودند فرمود:
به فرزندت نیکی کن برایت ثواب نیکی به پدر مادر مینویسند
📗فقه الرضا علیه السلام، ص ۳۳۶
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پنج خاصیت داشتن اخلاق خوب
#استاد_رفیعی
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ۷ اثر دردناک کوتاهی در نماز!
حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
🔻@range_khodaa🔻
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
انسان شناسی ۲۷۸.mp3
11.14M
#انسان_شناسی ۲۷۸
#آیتالله_ضیاء_آبادی
#استاد_شجاعی
کاش یه کسی که چشم برزخی داشت، به من میگفت باطنم چه شکلیه!
✘ لازم به اینکار نیست!
شما خودتون میتونید شکل باطنتون رو تشخیص بدید!
@ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 چگونه حق مادرم را ادا کنم؟
#استاد_عالی
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : انسانها را از کلماتشان میتوان شناخت
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_نظافت
🔻@range_khodaa🔻
♨️آثار #ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله»
🔸 رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :
«ذکر ⟨لاحول و لاقوه الا بالله⟩ نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.»
در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد و گفت :
به امتت امر کن در بهشت ، بسیار درخت نشاء نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است. گفتم «نشاء بهشت» چیست؟
پاسخ داد : ذکر لاحول و لاقوه الا بالله
🔸 امام صادق علیه السلام نیز فرمودند :
هر گاه از قدرتمند یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید ، ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» را زیاد تکرار کنید ، زیرا این ذکر کلید گشایش هر گونه گرفتاری و ناراحتی است و گنجی است از «گنجهای بهشت.»
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نتایج دنیوی و اخروی خدمت به #امامزمان(عج)
🎙 حجتالاسلام شیخ جعفرناصری
🔻@range_khodaa🔻
🔅 #پندانه
✍ برای مبارزه با مشکلات، از قبل خودت را آماده کن
🔹مردی بود که زمینهای زراعی بزرگی داشت و بهتنهایی نمیتوانست کارهای مزرعه را انجام دهد.
🔸تصمیم گرفت برای استخدام یک دستیار اعلامیهای بدهد. چون محل مزرعه در منطقهای بود که طوفانهای زیادی در سال باعث خرابی مزارع و انبارها میشد افراد زیادی مایل به کار در آنجا نبودند.
🔹سرانجام روزی یک مرد میانسال لاغر نزد مزرعهدار آمد.
🔸مزرعهدار از او پرسید:
آیا تاکنون دستیار یک مزرعهدار بودهای؟
🔹مرد جواب داد:
من میتوانم موقع وزیدن باد بخوابم.
🔸بهرغم پاسخ عجیب مرد، چون مزرعهدار به یک دستیار احتیاج داشت او را استخدام کرد.
🔹مرد بهخوبی در مزرعه کار میکرد و از صبح تا غروب تمام کارهای مزرعه را انجام میداد و مزرعهدار از او راضی بود.
🔸سرانجام یک شب طوفان شروع شد و صدای آن از دور به گوش میرسید.
🔹مزرعهدار از خواب پرید و فریاد کشید:
طوفان در راه است.
🔸فورا بهسراغ کارگرش رفت و او را بیدار کرد و گفت:
بلندشو، طوفان میآید باید محصولات و وسایلمان را خوب ببندیم و مهار کنیم تا باد آنها را با خود نبرد.
🔹مرد همان طور که در خواب بود گفت:
نه ارباب، من که به شما گفته بودم وقتی باد میوزد من میخوابم.
🔸مزرعهدار از این پاسخ عصبانی شد و تصمیم گرفت فردا او را اخراج کند. سپس با عجله بیرون رفت تا خودش کارها را انجام دهد.
🔹با کمال تعجب دید که تمامی محصولات با تور و گونی پوشیده شده است. گاوها در اصطبل و مرغها در مرغدانی هستند. پشت همه درها محکم شده است و وسایل کشاورزی در جای مطمئن و دور از گزند طوفان هستند.
🔸مزرعهدار متوجه شد که دستیارش فکر همه چیز را کرده و همه موارد ایمنی را در نظر داشته، بنابراین حق داشته که موقع طوفان در آرامش باشد.
🔹وقتی انسان آمادگی لازم را داشته باشد تا با مشکلات مواجه شود از چیزی ترس نخواهد داشت.
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 خدا ارزان میخرد!!!
#استاد_عالی
🔻@range_khodaa🔻
🌼بزرگترین مصیبت
✍آیت الله مظاهری: بزرگترین مصیبت برای انسان این است که از مناجات با خدای خویش #لذت نبرد. حضرت موسی علیه السلام برای مناجات با خدا میرفت، یک بیادبی به او گفت: از طرف من به خدا بگو: چقدر گناه کنم و تو کیفر نکنی؟! حضرت موسی علیه السلام رفت، مناجات کرد و قصد بازگشت داشت که از سوی خدای متعال خطاب آمد: چرا پیام بندهام را نمیرسانی؟ گفت: خدایا تو میدانی او چه گفت. خداوند فرمود: به او بگو بالاترین بلا را بر تو نازل کردهام و تو نمیفهمی! بلا و کیفر تو این است که از مناجات با من لذت نمیبری و توجه به این مصیبت نداری.
📚 از کتاب « ارتباط عاطفی با خداوند»
🔻@range_khodaa🔻
هدایت شده از گروه سرود مهاد قم 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🏳️ #پویش_علی_مولای
🚩 #غدیر_باید_جهانی_شود
🔸 روز شمار عید بزرگ غدیر
📆 ۱۳ روز تا عید غدیر
خطیب ارجمند
حجتالاسلام سید رضا محبوبی
#نشر_حداکثری
به کانال 🚩پویش علی مولای🚩 بپیوندید
https://eitaa.com/ali_molay_ir
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت پنجاه دوم : مطلع الفجر ( ۱ ) ✔️ راوی : حسین الله کرم 🔸مدتي از عزل بنی
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت پنجاه سوم: مطلع الفجر : ( ۲ )
✔️ راوی : حسین الله کرم
🔸بالاخره روز موعود فرا رسيد. با هجوم وسيع بچه ها از محورهاي مختلف، بسياري از مناطق مهم و استراتژيك نظير تنگه حاجيان وگورك، منطقه برآفتاب، ارتفاعات سرتتان، چرميان، ديزه كش، فريدون هوشيار و قسمتهائي از ارتفاعات شياكوه و همه روستاهاي دشت گيلان آزاد شد.
در جبهه مياني با تصرف چندين تپه و رودخانه، نيروها به سمت تپه هاي انار حركت كردند. دشمن ديوان هوار آتش ميريخت.
بعضي از گردا نها با عبور از تپه ها، به ارتفاعات شياكوه رسيدند. حتي بالاي ارتفاعات رفته بودند. دشمن ميدانست كه از دست دادن شياكوه يعني از دست دادن شهر خانقين عراق، براي همين نيروي زيادي را به سمت ارتفاعات و به منطقه درگيري وارد كرد.
🔸نيمه هاي شب بيسيم اعلام كرد: حسن بالاش و جمال تاجيك به همراه نيروهايشان از جبهه مياني به شياكوه رسيده اند و تقاضاي كمك كرده اند.
لحظاتي بعد ابراهيم تماس گرفت و گفت: همه ارتفاعات انار آزاد شده، فقط يكي از تپه ها كه موقعيت مهمي دارد شديداً مقاومت ميكند، ما هم نيروي زيادي نداريم. به ابراهيم گفتم: تا قبل از صبح با نيروي كمكي به شما ملحق ميشوم. شما با فرماندهان ارتش هماهنگ كنيد و هر طور شده آن تپه را هم آزاد كنيد. همراه يك گردان نيروی کمکی به سمت جبهه مياني حركت كرديم.
🔸در راه از فرماندهي سپاه گفتند: دشمن از پاتك به بستان منصرف شده، اما بسياري از نيروهاي خودش را به جبهه شما منتقل كرده. شما مقاومت كنيد كه انشاءالله سپاه مريوان به فرماندهي حاج احمد متوسليان عمليات بعدي را به زودي آغاز ميكند. در ضمن از هماهنگي خوب بچه هاي ارتش و سپاه تشكر كردند و گفتند: طبق اخبار بدست آمده تلفات عراق در محور عملياتي شما بسيار سنگين بوده. فرماندهي ارتش عراق دستور داده كه نيروهاي احتياط به اين منطقه فرستاده شوند.
هوا در حال روشن شدن بود. در راه نماز صبح را خوانديم. هنوز به منطقه انار نرسيده بوديم كه خبر شهادت غلامعلي پيچك در جبهه گيلانغرب همه ما را متأسف كرد.
به محض رسيدن به ارتفاعات انار، يكي از بچه ها با لهجه مشهدي به سمت من آمد و گفت: حاج حسين، خبر داري ابراهيم رو زدن!!
🔸بدنم يكدفعه لرزيد. آب دهانم را فرو دادم وگفتم: چي شده؟!
جواب داد: يه گلوله خورده تو گردن ابراهيم.
رنگم پريد. سرم داغ شد. ناخودآگاه به سمت سنگرهاي مقابل دويدم.
در راه تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشتم در ذهنم مرور م يشد، وارد سنگر امدادگرشدم و بالاي سرش آمدم.
گلوله اي به عضلات گردن ابراهيم خورده بود. خون زيادي از او می رفت.
🔸جواد را پيدا كردم و پرسيدم: ابرام چي شده؟!
با كمي مكث گفت: نميدونم چي بگم. گفتم: يعني چي؟!
جواب داد: با فرماندهان ارتش صحبت كرديم كه چطور به تپه حمله كنيم. عراق يها شديداً مقاومت ميكردند. نيروي زيادي روي تپه و اطراف آن داشتند. هر طرحي داديم به نتيجه نرسيد.
نزديك اذان صبح بود و بايد كاري ميكرديم، اما نميدانستيم چه كاري بهتره.
يكدفعه ابراهيم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقيها حركت كرد و بعد روي تخته سنگي به سمت قبله ايستاد!
🔸با صداي بلند شروع به گفتن اذان صبح كرد! ما هر چه داد ميزديم كه ابراهيم بيا عقب، الان عراقيها تو رو ميزنن، فايده نداشت.
تقريباً تا آخر اذان را گفت. با تعجب ديديم كه صداي تيراندازي عراقيها قطع شده! ولي همان موقع يك گلوله شليك شد و به ابراهيم اصابت كرد. ما هم آورديمش عقب!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🔻@range_khodaa🔻