🌸✨روزی حکیمی به شاگردانش گفت:فردا هرکدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم هایی که دوستشان ندارید و از آنها بدتان می آید پیاز قرار دهید!
روزبعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت:هر جا که می روید این کیسه را با خود حمل کنید.
شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که:پیاز ها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می کند.حکیم پاسخ زیبایی داد:این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید.
این کینه قلب و دل شما را فاسد می کند.و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد.پس "ببخشید" و "بگذرید" تا "آزار" نبینید✨
@ranggarang
🔻تنها راهی که میشود يک زندگی بهتر داشت این است که
"رشد کنیم."
🔻تنها راهی که میشود رشد کرد این است که
" تغییر کنیم."
🔻تنها راهی که میشود تغییر کرد این است که
"چیزهای جدید یاد بگیریم."
@ranggarang
🔹جمله ناب از آيت الله مجتهدى:
🔸آنچه از سر گذشت، شد سرگذشت!
🔹حيف بى دقت گذشت؛ اما گذشت!
🔸تا كه خواستيم يك «دو روزى»
🔹فكر كنيم، بر در خانه نوشتند:
🔸🔸«درگذشت»
@ranggarang
✅مربی باشگاه تکلیف بهش داد؛
برای تقویت پشت بازو باید30 تا روزانه دمبل بزنی
پاهاتم ضعیفه ، باید آنقدر بدوی تا عرق کنی.
دراز نشست هم چربی شکم را آب می کند و عضلانی، پس بیست دقیقه دراز نشست برو.
بی چون و چرا پذیرفت👈 و نگفت میخواهم تندرست شوم ولی زیر لحاف با آب پرتقال تازه !
مثل همان وقتی که قامت بست برای نماز و گفت:
” هرچند حال ندارم اما اول وقت به جا میاورم برای تقویت عضلات روح تنبلم قربت الی الله!”
نگفت می خواهم عبد شوم اما هر وقت که حسش باشد
@ranggarang
#شطان_شناسی
رمان واقعی«تجسم شیطان۲»
#قسمت_شانزدهم 🎬:
زینب تشک خوابش را در کنار سجادهٔ پدر پهن کرد، همانطور که به توصیه پدرش متکا را رو به قبله می گذاشت تا بخوابد گفت: بابا! طوری شده که دیگه میترسم بخوابم، توی خواب مدام سایه های سیاه دنبالم میکنن، موهام را می کشن، با چنگالهاشون بهم حمله میکنن و تا بیدار میشم واقعا حضورشون را توی خونه حس می کنم و اون ترس بیشتر و بیشتر میشه، زینب روی تشک دراز کشید و زیر لب گفت: گاهی آرزو می کنم کاش به دنیا نیومده بودم.
روح الله که قلبش از شنیدن این حرف آتش گرفته بود ، خودش را کمی جلوکشید، دست سرد زینب را توی دستش گرفت و گفت: دختربابا! چیزی برای ترسیدن وجود نداره، فراموش نکن ما انسانیم، اشرف مخلوقاتیم و اومدیم به این دنیا تا ثابت کنیم ما برگزیدگان خداییم، تا ثابت کنیم که قدرت روحی ما برگرفته از روح خداست و خیلی راحت میتونیم با توکل به خدا، شیاطین را شکست بدیم.
زینب دست گرم پدر را در آغوش گرفت و همانطور که بوسه ای از اون میچید گفت: چقدر الان احساس آرامش می کنم، مثل آرامشی که فقط سر نماز به من دست میده و با زدن این حرف چشمانش را بست و بر خلاف همیشه خیلی زود به خواب رفت.
روح الله قران را برداشت کنار زینب نشست و شروع به تلاوت آیات قران نمود و هراز گاهی ،نگاهی به زینب می کرد و خیلی عجیب بود، انگار زینب کابوس نمی دید و در خواب به جای جیغ کشیدن، لبخند میزد..
تالاری بزرگ و زیبا با سنگ های مرمر سفید و درخشان که سقف آن آسمان آبی زیبا بود، بوی خوشی که تا به حال نمونه اش را نشنیده بود به مشام زینب می رسید، گوشهٔ تالار که کف و دیوارش میدرخشید،انگار باغچه ای پر از گل های محمدی بود، زینب ناخوداگاه به طرف گلها حرکت کرد، انگار گلها او را به سمت خود می خواندند.
نزدیک باغچه گل شد، با دقت نگاه کرد، چه گلهای عجیبی، بی نهایت زیبا با گلبرگ های پهن و صورتی رنگ و ساقه های صاف و بدون خار که عطری قوی و بهشتی در هوا می پراکندند، زینب خم شد تا شاخه گلی را ببوید که ناگاه گلها شروع به تکان خوردن کردند، انگار رایحه ای قوی تر از بوی خودشان حس کرده بودند و همه گلها رو به آسمان سرشان را بالا گرفتند، زینب هم سرش را بالا گرفت، چشم هایش تابلویی را به تصویر کشیدند که تکرار ناشدنی بود، آسمان آبی زیبا که ناگهان از هم شکافته شد، نوری به سمت زینب آمد، فرشته ای که جسمی از نور داشت ، آن جسم نورانی دستانش را به سمت زینب دراز کرد، کلیدی درخشان که مانند اشعه های خورشید میدرخشید را در دست زینب نهاد و با صدایی ملکوتی گفت: این کلید را به پدرت بده...باید گره از کار خود و بندگان خدا باز کند...این را گفت و دوباره به آسمان برگشت و شکاف آسمان بهم آمد.
زینب سرشار از حسی زیبا و شیرین بود، حسی که در عمرش نمونه اش را ندیده بود، انگار عسلی بهشتی در کامش و عطر گلهای محمدی در جانش پاشیده باشند.
زینب کلید نورانی را به سینه چسپانید و از خواب پرید..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید؛ مزار مقدس شیخان در قم
🔰بر اساس گزارشهای تاریخی از شهر قم، قبرستان شیخان از زمان امامان شیعه وجود داشته است؛
چراکه چند تن از یاران ائمه در این قبرستان مدفوناند، از جمله زکریا بن آدم اشعری و زکریا بن ادریس از یاران و راویان امام جعفر صادق(ع)، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) و آدم بن اسحاق از یاران امام هادی (ع).
🔸بر اساس گزارش میرزا عباس فیض، نخستین بار فتحعلیشاه قاجار بر مزار میرزای قمی بقعه و گنبدی با کاشیکاری بنا کرد که بعدها مرمت شد.
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مولوی چابهاری: طوفان الاقصی زمینه ساز ظهور سیدنا المهدی است
@ranggarang
به راهي که اکثر مردم مي روند
بيشتر شک کن،
اغلب مردم فقط تقليد مي کنند.
از متمايز بودن نترس!
انگشت نما بودن
بهتر از احمق بودن است
@ranggarang
🌿 خود را خرج چه کردهای؟
✍استادعلی صفایی حائری: دقت کنیم که عمر خود را، هستی خود را در این دنیا خرج چه چیزی کردهایم؟! ما مضطرّیم و داریم خودمان را خرج میکنیم. از سرمایههای ما بیبروبرگرد دارد خرج میشود. اینطور نیست که اگر خرج نکنیم، چرخ این عالم متوقف شود؛ که از لحظهها و ایام ما میگذرد. ۳۸، ۳۹، ۴۰ سال از عمر ما گذشته، خیال میکنیم که لحظهای است. جدّاً گذشت، و چیزی ته دستمان باقی نمانده است. بچههای دیروز بودیم و پیرهای امروز شدهایم. فردا هم خاکیم، خاک! و ای کاش خاک بودیم؛ «يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا»؛ چون خاک رویشی دارد و از آن چیزی سبز میشود. اما آتش میگیریم؛ ابولهبیم و از نسل ابولهب شدهایم. گویا که با ابوتراب پیوندی نداشتهایم!
📚 فوزسالک، ص ۵۹ و ۶۰
@ranggarang
✍ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر که از گام های شیطان پیروی کند او به فحشا و منکر فرمان میدهد!
📚سوره نور آیه ۲۱
@ranggarang
🥀 اگربخواهی نعمتی درتو زیادشود، باید آنراستایش کنی.
حتی وقتی گیاهی راستایش کنی، بهتر رشد میکند.
بگویید خدایا شکرت و برای هرآنچه به شما داده شاکر باشید
تا نعمت های خدا به سوی شما سرازیر شود.
خدایا چند چیز راازخانه هایمان کم نکن
سلامتی
برکت
حس خوب
اعتماد
دوست داشتن و وفاداری
آمین
@ranggarang
عصر هایمان بیشک میتواند زیباتر باشند🌸
اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد✨
جای دوری نمیرود🌸
یک روز همین نزدیکیها
لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت،
شاید خیلی زیباتر..🌷
🌹 #عصرتون_بخیر_
@ranggarang
36.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹بسم الله الفجر..
بسم الله انتقام..
وقت نبر شد حاج قاسم سلام..
سلام سردارم..
عزیز و دلدارم..
اومدم بگم تو را خیلی دوستت دارم..
کوه ایثارم یل نام دارم..
بیا بر گر خیمه ای علمدارم..
عزیزان گروه این سرود را بازنشر حداکثری با اجرای عباس کهزادی را در گروهها فوروارد کنید..
#پیشنهاد_دانلود
@ranggarang
زندگي مثل يك درياي مواجه !
وقتي وارد آن مي شيم نمي تونيم جلوي موجها رو بگيريم يا باهاشون بجنگيم و خاموششون كنيم يا بگيم چرا دريا موج داره؟!
موجها جزء ذات دريا هستند و لازمه كه ما براي اينكه غرق نشيم موج سواري و شنا بلد باشيم .
🔹🔸مسائل و مشكلات زندگي هم بخشي از روند زندگي هستند كه نمي تونيم اونها رو حذف كنيم چون اين ها دردهاي طبيعي زندگي ماست .
همونطوركه توي دريا اگر انعطاف داشته باشيم موجها ما رو پرت نمي كنه و روي موج سوار ميشيم ،
توي زندگي هم با انعطاف و پذيرش به جاي اينكه خودمون را از پا بندازيم و خودمون را بدبخت و بدشانس بدونيم ،مي تونيم راه حل هاي خوبي براي مديريت مسائلمون پيدا كنيم
و با
تعهد ، آگاهي و مسئوليت خوشبختي را بسازيم .
@ranggarang
یه روزایی تو زندگیمون هست، که هیچ اتفاﻕ خاصی نمی افته؛
ما به این روزا میگیم:
تکراری…
خسته کننده...!
ولی حواسمون نیست که میتونست اتفاقات بدی تو این روزها بیفته
که روزی صد بار دعا کنی کاش همون روزای تکراری باز هم تکرار بشن…
خدایا به خاطر همهی روزهای تکراری اما بی مصیبتت…
هزاران بار شُکـر🙏
@ranggarang
•نُه جمله طلایی حتما بخونید:
١)یادت باشه تا خودت نخوای هیچکس نمیتونه زندگیتو خراب کنه
٢)یادت باشه که ارامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی
٣)یادت باشه خدا همیشه مواظبته
۴)یادت باشه همیشه ته قلبت یه جایی برای بخشش ادما بگذاری
۵)زبان استخوانی ندارد اما انقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند مراقب حرفهایمان باشیم
۶)زندگی کوتاه نیست مشکل اینجاست که ما زندگی رو دیر شروع میکنیم
٧)دردهایت را دورت نچین که دیوار شوند زیر پایت بچین که پله شوند
٨)هیچوقت نگران فردایت نباش خدای دیروز و امروز فردا هم هست اگر باشیم
٩)ما اولین دفعه است که تجربه بندگی داریم ولی او قرنهاست که خداست..
@ranggarang
💠#داستان
✅نصيحت پدرم
✍️در چهارده سالگى كه براى ادامه تحصيل عازم قم شدم، پدرم آمد پاى ماشين و به من گفت: محسن!
«اُستُر ذَهبَك و ذِهابك و مَذهبك»
پول و رفت و آمد و مذهبت را مخفى نگهدار.
گفتم: مذهب را براى چه؟
امروز كه زمان تقيّه نيست!
پدرم گفت: منظورم اين است كه هيچ وقت براى نماز مقيّد به يك مسجد نشو، چون كه اگر روزگارى به دليلى خواستى آن مسجد را ترك كنى مى گويند: خطوط سیاسی دوتا شده، يا آقا مسألهاى پيدا كرده و يا اين طلبه ...
فرزندم! به همه مساجد برو و مقيّد به جا و مكان و لباس و شخص خاصّى مباش.
آرى گوش سپارى به همين نصيحت باعث شد كه بحمداللّه وارد هيچ خط سياسى نشوم.
📚خاطرات استاد قرائتى ؛ ج۱ ؛ ص: ۳۲
#خواندنی
@ranggarang