eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.1هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 من و عشق پسر همسایه😍😍😍 🍃🍃🍂🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 من و عشق پسر همسایه😍😍😍 🍃🍃🍂🍃
قسمت اول داستان ارسالی با عنوان من و عشق پسر همسایه سلام فاطمه جان منم دوست دارم داستان زندگیمو بنویسم داستان من جالب و متفاوته🥰 من در یک خانواده کم جمعیت بدنیااومدم یه داداش دارم از خودم بزرگ تره و خواهر ندارم و همیشه آرزو داشتم یه خواهر داشتم دوران کودکی خوبی داشتم پدرومادرم همه تلاششونو میکردن منو داداشم در آرامش باشیم همسایه دیوار ب دیوارمون کوچ کرده بود و یه همسایه جدید اونجا اومده بود همسایه دوتا دختر ویک پسر داشت دختر ها از من خیلی بزرگ تر یکیش اونموقع ک من ۹سالم بود۲۵ویکیش۲۱بودن و مجرد بودن و منو خیلی دوست داشتن منم دوسشون داشتم و خیلی خونشون میرفتم و باهاشون مینشستم و این عزیزان یه داداشی داشتن ک اونموقع۲۳سالش بود یعنی از من۱۴سال بزرگتر بود درس میخوند  و هر از گاهی ک من خونشون بودم میدیدمش و خیلییی ازش خوشم میومد بااینکه۹سالم بود🙄میگفتم کاش من بررگ شدم بتونم بااین ازدواج کنم فککن تو اون سال من ب این فکر میکردم روزا میگذشت و میگذشت آقای همسایه درسش تموم شد و رفت سربازی و سربازیشم تموم شد و من هرسری ک تو خیابون میدیدمش قند تو دلم   اب میشد اون موقع۱۱سالم بود طوری شده بود ک قشنگ حس میکردم عاشقش شدم اخه اونم هرسری منو میدید بهم لبخند میزد و میگفت سلاممم خااانم خوشگله خوبی اون بنده خدا حسش اول فقط یه حس دوست داشتنه معمولی بود چون فکر نمیکرد که بشه بامن ازدواج کنه چون اونموقع واقعا کوچولوبودم ولی من حاضر بودم  هرکار کنم ولی بشه باهاش ازدواج کنم😜 ما باهاشون خیلی صمیمی شده بودیم رفت امد زیاد میکردیم و من خوشحال بودم ک هرسری میبنمش بابای اقای همسایه خیلی ادم باحالی و شوخ و مهربون بود مارو خیلی دوست داشت همیشه ب شوخی  بهم میگفت کاش تو بزرگ بودی و میشد با پسر من ازدواج کنی منم قند تو دلم اب میشد ولی ب رو خودم نمیاوردم ایشون تو همین رفت و امد ها یکی از فامیلای مارو دیده بود که خیلی از من درشت تر بود ولی هم سن بودیم و اون نمیدونست و فکر میکرد ک اون سنش زیاده بدون اینکه ب پسرش بگ رفته بود از بابای اون فامیلمون خواستگاری کرده بود برا پسرش و باباهه گفته بود ک دختر من کوچیکه و۱۱سالشه و اصلا نمیشه و ممکن نیس بد وای من این قضیه رو شنیدم و داغون شدم و فکر میکردم که پسره خودش خواسته روزای خیلی سختی داشتم میگذروندم باباهه اومده بود این قضیه رو ب پسرش گفته بود پسره خیلی ناراحت شده بود و گفته بود چرااول ب من نگفتی اگ اونا قبول میکردن من چیکار میکردم من هیچ علاقه ای ب اون دختر ندارم بعدشم اگ بخوام دختر سن پایین بگیرم همین دختر همسایه(یعنی من) رو میگیرم دیگ  باباش گفته بود جدی میگی من ک از خدامه پسره گفته بود ک اره من خیلی دوسش دارم و از وقتی ک اومدیم تو این کوچه آرزو داشتم کاش این دختر بزرگ بود و میشد من باهاش ازدواج کنم ولی الان داره بررگ میشه و شاید بررگ تر شد باباش قبول کرد اینارو باباش ب مامانم میگفته اونموفع ک داشته پیشنهاد میداده چون از بابام میترسید ک ناراحت بشه بابت خواستگاری از دختر کوچولوی۱۱سالش  ب مامانم گفت 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 شوهرم چندسال پیش ی ازدواج ناموفق داشت دختره رونمیخواست وطلاقش داد اونقد نمیخاستش که حتی دستم بهش نزده بود وباکره بود دختره خلاصه طلاق گرفتن،عمه شوهرم خیلی خورده شیشه داره ب ظاهر خوبه وازپشت بدگویی میکنن😊 کسر شانشون بود پسرداداشش که شوهرم میشه طلاق گرفته اون زمان طایفه دختره میگن چون اخلاق نداشته شوهرم وببخشید مردونگی نداشته طلاق دخترمو گرفتیم ازش درصورتیکه خدای بالاسرشاهده هیچکدوم اینا نبوده بماند عمه شوهرم همه جا نشست گف پسرداداشم اخلاق نداشت طلاق گرف واِل وبِل و.... گذشت تا ی ماه پیش شنیدیم پسر خودش میخواد طلاق بگیره😳😳همون تعجب کردیم خواهرشوهرم بهش ب طور نامفهموم گفته بود الهی هرکس پشت سر داداش من بدمیگه ی طلاقی توخونشون باشه که بفهمن الان وضعیت پسر دقیقا همینجوره دختره گفته طلاق میخام هرکسی ی چیزی میگه دلیلشو کسی نمیدونه مادرشوهرم تودلش میگف ازبس بهم خنجر زد ک توپسرت اخلاق نداشته طلاق گرفته خودش نصیبش شد... خدا جای حق نشسته زود قضاوت نکنیم درصورتیکه همسر من بعداز اون اتفاق اومدمنو گرفت من هم درس خونده بودم وهستم هم از یه خانواده اصیلیم😊 اون دختره ک قبلا خانوم همسرم بوده با پسرعمش متاسفانه ازدواج کرد ولی شوهرش معتاده انشاالله خوشبخت بشه. خواستم بگم هیچ وقت پشت سرکسی حرف نزنید خدا بدجوری جای حق نشسته😊😊 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 👆👆👆 با چشمانی که این همه اشتباه می کنند هرگز قضاوت نکنید ...!! 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 من و عشق پسر همسایه😍😍😍 🍃🍃🍂🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
قسمت اول داستان ارسالی با عنوان من و عشق پسر همسایه سلام فاطمه جان منم دوست دارم داستان زندگیمو
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت دوم خلاصه بابای اقای همسایه ب پسرش کفته نکران نباش من میرم ب مامانش میگم بیینم نظرشون چیه اقاهه ب مامانم گفته بود مامانم هاج و واج مونده بود ک چی بگ میگفت نمیدونم ب باباش بگم چ جوابی میخوادبده قطعا خیلی از دستتون ناراحت میشه چون دختر من خیلی کم سن و ساله و با پسر شمام ۱۴سال اختلاف سنی داره بنظرم همینجا بیخیال شید نه دخترم بدونه نه باباش ولی باباش زیر بار نمیرفت و هرروز ک مامانمو میدیده میگفته باید باهاشون حرف برنید(اینم بگم ک پسر همسایه از هر نظر بی نظیر بود باادب خوشگل خوش تیپ مهربون مومن و نماز خون یه پسر همه چی تمام ک ارزوی هر دختریه و حتی خودم ب چشم دیده بودم ک خیلی از همسایه ها چقد غیرمستقیم دختراشونو ب مامانه پسره معرفی میکردن) این قضایا باعث شده بود مامانم دودل بشه بالاخره دلو ب دریا زد وقبل اینکه ب بابام بگ ب من گفت وای نمیتونید تصور کنید اون لحظه من چ حالی داشتم وقتی بدونی کسی ک عاشقشی اونم عاشقته و حتی اومده ازت خواستگاری کرده چ حالی میشی انقد خوشحال بودم دوست داشتم جیغ بزنم ولی خودمو جمع کردم و بی تفاوت گفتم نمیدونم خودتون میدونید مامانم گفت یعنی تو نه نمیگی   و نمیگی من سنم کمه و فلان گفتم من هیچی نمیدونم 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ✍آيت الله بهجت (ره) : تا ما ناجور نشویم ، آن چه از بالا بر سر ما نازل می شود ، ناجور نمی شود ؛ بلکه کاری می کنیم که باران رحمت ، بر ما نقمت و عذاب می شود ! 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️❤️❤️ ❣ : ⛔️زن نبايد همه کارها را انجام دهد:⛔️ ❣زماني که مسئوليت پذيري يکي از زوجين بيشتر از ديگري باشد، طرف مقابل به وظايف خود عمل نمي کند؛ مثلا وقتي مردي مي بيند همسرش تمام کارها را انجام مي دهد، کم کم از زير بار مسئوليت شانه خالي و سعي مي کند تا جايي که امکانش هست تمام کارها را به همسر خود واگذار کند. بنابراين زن ها نبايد همه کارها را به عهده بگيرند. ❣وظايف يکديگر را انجام ندهيد : گاهي اوقات زن يا مرد هميشه، تمام وظايف يکديگر را انجام مي دهند چون فکر مي کنند طرف مقابل شان به درستي نمي تواند آن کار را انجام دهد. معمولا اين نوع زندگي ها به جابه جايي نقش هاي زن و شوهر منجر مي شود؛ براي مثال، ممکن است مردي به زنش بگويد: «تو که کار مي کني، درآمد هم داري، بايد پرداخت اجاره خانه را تقبل کني» يکي از نکاتي که در ارتباط با مسئوليت طرفين بايد رعايت شود، اين است که مواظب باشيم کمک ما در ذهن همسرمان، جابه جايي نقش تلقي نشود. اين مسئله خيلي مهم است و بايد از ابتدا به صورت شفاف آن را مطرح کنيم. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 من و عشق پسر همسایه😍😍😍 🍃🍃🍂🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت دوم خلاصه بابای اقای همسایه ب پسرش کفته نکران نباش من میرم ب مامانش میگم بیینم نظرش
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 قسمت سوم هرچی بابا بگ اونموقع بود ک مامانمم حس کرد منم بدم نمیاد بالاخره با هر ترفندی ک بود ب بابام گفت و منتظر بود بابام داد و بیداد کنه و فش بده چون خیلی رو من حساس بود ولی بیین ک این پسر همسایه چی بود ک بابامم خیلی اروم ب مامانم گفته بود واقعا نمیدونم چیکارکنم پسری ک از همه لحاظ همه چیش اوکیه مهندسه خونه داره ماشین داره وضع مالیشون خوبه خانواده ش خوبه خودش همه چی تمومه چ جوری بهش ن بگم از طرفی خیلی دخترم کوچیکه و خیلی فاصله سنی دارن خیلی روزای بدی بود همه مون فکرامون درگیر بابای همسایه هم ک فهمید بابامم دو دله بیشتر پاپیج شد منم ک اون روزا هرچی پسره همسایه رو میدیم بیشتر از قبل عاشقش میشدم ولی وقتی میدیدمش شدیدا خجالت میکشیدم و فرار میکردم و اون بنده خدام مونده بود ک من ازش بدم میاد یا چرااینجوری میکنم گذشت خانوادم ب خانواه هاشون مطرح کردن هیییچکس راضی نبود همه ناراحت بودن و خانواده مو سرزنش میکردن و میگفتن این ازدواج اشنباهه و دخترتون بدبخت میشه این درسش خوبه دیگ عمرا درس بخونه و خیلی بد میشه و فلان حتی یک نفر هم راضی نبود ولی خانوادم نمیتونستن نه بگن و منم ک فهمیده بودم راضی ان بالاخره دلو ب دریا زدن و اجازه دادن بیان حرف بزنیم ولی خواستگاری نه مامان و بابای پسره اومدن بابام کفت باید دو سال دیگ عقد کنن تا دخترم بزرگ بشه و دوسالم نامزد بمونن بد عروسی کنن تا دخترم بررگ شه درس بخونه و اونا تمام شرایطو با جون ودل قبول کردن😍 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ سلام فاطمه خانم خوبید عزیز روز خوش برای اون خانمی که گفتند برای عمده فروشی لوازم خانگی نزدیکی‌های بیمارستان زینبیه ی خیابون هست اسمش رو فراموش کردم جهت خرید لوازم آشپزخانه و شاهزاده قاسم هست که از قدیم بهش میگفتند سردزک اونجاهم میشه ی سری وسایل روتهیه کرد 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 برای اون خانمی که گفتند دختری دارند 17ساله عفونت ادراری دارند ...خواهر گلم از عطاری آب لولو یا اولیله تهیه کنید به همراه خاری همه رو از عطاری بگیرید دم کنید بهشون بدید بخورند اولیله از گیاهان منطقه ی سپیدان هست در ضمن هفته ای دویا سه بار آویشن پهن شیرازی وکلاله ی ذرت دم کنید استفاده کنید به همراه زنیان ذغال رو بزارید روی شعله وقتی که داغ شد داخل منقل یا بشقاب بزارید ....دخترتون لباس یا دامن بلندی بپوشه احتیاط کنید که پا ولباسش نسوزه ...شما زحمت بکشید دانه های خاکشیر روی ذغالها بریزید وسریعا دامن یالباس رو پایین بندازید که دودش به جای خصوصی بدنش بخوره ...درضمن لباس زیر هم نپشه نپوشه هفته ای یکبار هم سرکه ی خانگی تهیه کنید سرکه ی انگور خانگی نه از این صنعتیها به اندازه ی یک استکان کوچک داخل تشت بریزید.وبقیه اش رو از آب پر کنید و به دخترتون بگید بدون لباس زیر داخل تشت بشینه انشاالله که به امید خدا بهبودی حاصل میشه 🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 برای خانمی که گفتند طلسم رونابودو کنند من شنیدم پوست خشک پیاز وبه همراه اسپند وکندر قبل از اذان هنگام غروب آفتاب روی ذغال بریزند همزمان چهارقل هم خونده بشه ....واینکه چهار گوشه ی خانه سرکه ریخته شود .بهتر این که هرصبح وعصر توخونه اسپند دود کنند 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c