🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#همفکری ❤️
سلام به همه دوستان وهمگروهیهای عزیزم وفاطمه بانوی گرامی که لطف کنه این جواب منو به اون دوست عزیزی که چشم پسر ۱۵سالش ضعیفه و شماره چشمش بالا میره عزیزم پسر منم همینطوری بودش البته از کلاس اول عینکی شدچون بچه بود مدام عینکشو درمیاورد وهرجایی که نشسته بود میذاشت رو زمین ومن مادر نادان در کلاس دوم فکر کردم که عینک میشکنه ومشکل یا واسه خودش یا دیگر اعضای خونواده پیش میاد عینکشو گرفتم تا کلاس پنجم ک دخترمو از مهد کودک فرستادن سنجش بینایی پسرم بردم که شماره چشمش ۳شماره بالا رفته بود وبعد از اون هر سال شماره چشمش بالاتر رفت ودکتر هم میگفت که چون در سن رشد است شماره بالاتر میره بعد از بیست سالگی دیگه شماره چشمش ثابت شد شما هم نگران نباشید که شماره چشمش بالا میره وقتی رشدش تموم شد شماره چشم ثابت میشه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام فاطمه جون لطفا این پیام منو بذار اون خانمی که خواهر ۶ سالش مشکل داره استفاده کنن
دوست عزیزم دختر من در ۴۰ سالگی من خدا خواسته بدنیا اومدش منم شاغل بودم و دوتا بچه قبلش داشتم خیلی کم با بچه حرف میزدم براش پرستار آوردم اونم پیر بود حوصله نداشت و یکی دیگه که ما ترک هستیم برای اینکه بچه ها ترکی وارسی رو باهم یاد بگیرن تو خونه هر دوتاشو حرف میزدیم این بچه تا ۴ سالگی اصلا حرف نزد فقط ۴ کلمه میگفت مامان بابا آب جیش
بردمش دکتر شرایط رو گفتم همونی که به شما گفتن که زیاد باهاش حرف بزنید وبازی و.....منم که حوصله و وقت نداشتم گذاشتمش مهد کودک اول سال تحصیلی با همون ۴ کلمه رفت ولی آخر سال خرداد ماه حسابی حرف میزد تو مهد کودک با بچه های همسن خودش ارتباط گرفت
دختر منم مثل خواهر شما تو سنجش ضعیف بود وکلاس اول خیلی اذیت شد و استرس می کشید که تا الانم داره بعدها یه مشاور به من گفت که باید کلاس اولش تکرار میشده ولی دیگه گذشته بود حالا شما هم خواهرتونو تو پیش دبستانی یه سال دیگه نگه دارید وکلاس اول ثبت نام نکنید سال بعد بره کلاس اول و اگه بازم ضعیف بود به خواست خودتون امتحانات آخر سال شرکت نکنه که بتونه یه سال دیگه هم کلاس اولشو تکرار کنه اینجوری قویتر بالا میاد اگر هم دیدید ناراحته که دوستاش رفتن کلاس دوم مدرسش رو عوض کنید
فکر نکنید یکی دوسال عقب میمونه مهم سلامتیه بچست که راحت درس بخونه دختر من الان لیسانس گرفته ولی اون اضطراب رو هنوزم داره
امیدوارم که تجربه من بدردتون بخوره وخواهران با همین راهکار ساده من بتونه به جاهای عالی برسه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
💕حكايت...
عارفی به سخنرانی رفت و سخنرانی جالبی ارائه داد.
کدخدا که خیلی لذت برده بود به واعظ گفت:
روزی که می خواهی از این روستا بروی بیا سه کیسه برنج از من بگیر!
عارف شادمان شد و تشکر کرد. روز آخر در خانه ی کدخدا رفت و از کیسه های برنج سراغ گرفت.
کدخدا گفت:
راستش برنجی در کار نیست.
آن روز منبر جالبی رفتی من خیلی خوشم آمد و گفتم من هم یک چیزی بگویم که تو خوشت بیاید.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿۱۱﴾
🔸 و چون آنان را گویند که فساد در زمین نکنید، گویند: تنها ما کار به صلاح کنیم.
🔅 أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰكِنْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۲﴾
🔸 آگاه باشید آنها خود مفسدند ولی نمیدانند.
🔅 وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾
🔸 و چون به ایشان گویند: ایمان آورید چنانکه دیگران ایمان آوردند؛ گویند: چگونه ایمان آوریم مانند بیخردان؟! آگاه باشید که ایشان خود بیخردند ولی نمیدانند.
🔅 وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۴﴾
🔸 و چون به اهل ایمان برسند گویند: ما ایمان آوردیم؛ و وقتی با شیاطین خود خلوت کنند گویند: ما با شماییم، جز این نیست که (مؤمنان را) مسخره میکنیم.
💭 سوره: بقره
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا ﴿۱۰۷﴾
🔸 آنان که به خدا ایمان آورده و نیکوکار شدند البته آنها در بهشت فردوس منزل خواهند یافت.
💭 سوره: کهف
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 روایت واقعی #سرنوشت 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت🌱
حسین با لب آویزون جواب داد
_فعلاً که روباهم نیستم
چه برسه به شیر
کیمیا با تعجب پرسید
یعنی چی داداش نیم ساعت تنهاتون گذاشتیم
نتونستی بهش بگی
حسین در حالی که عرق پیشونیش رو پاک میکرد گفت
خیلی سخته کیمیا
چند بار خواستم بگم ولی نشد
دستای تو رو میبوسم آبجی کار خودته
کیمیا از حرص و عصبانیت سرش رو تکون داد و گفت
نمی دونستم انقدر بیدست و پایی
یه پیشنهاد دیگه
مطمئنم گلی هم بیمیل نیست
کیمیا آروم باش دیگه انقدر سرزنشم نکن
پاشو برو پیشش بشین آروم آروم بهش بگو
دیگه الان که نمیشه
چرانمیشه
_برای اینکه وقت شام
بعد از شام میریم کمی پیادهروی میکنیم اگه فرصت شد بهش میگم
باشه پس منتظرم
کیمیا دهنش رو مثل اون دوران که شر و شور بود کج و کوله کرد
ادای حسین درآورد و گفت
_ باشه ممنون ...باشه ممنون ...یه پیشنهاد ساده رو نتونستی بگه.... ادعاشم میشه
شام که خورده شد طبق برنامهریزی کیمیا وسایلها رو جمع کردن و توی ماشین گذاشتن
بعد با هم به پیاده روی داخل پارک رفتن
پیادهروی زیر نور مهتاب که همه جا را روشن کرده بود در اون هوای ملس لذت بخش بود
و باعث شد کمی از استرسهای اون شب کم بشه
کیمیا قدم زنان با گلی میرفت و از هر دری صحبت میکرد
حسین و زهرا جلوتر از اونها قدم میزدند و حسین داشت مراحل طلاق زهرا رو بهش توضیح میداد
زهرا از روزی که پاشو تو خونه باباش گذاشته بود حالش روز به روز بهتر میشد
دیگه اون افسردگی قبل رو نداشت
و روز به روز با انگیزهتر و با برنامهریزی بهتری به زندگیش ادامه میداد
کیمیا گلی یه چیزی میخوام بگم ولی ناراحت نشو
یه موقع سوء برداشت نکنی
_چی؟؟ چی شده مگه ؟؟
__چیز خاصی نشده
فقط داداش حسینم...
گلی مشتاقانه منتظر شنیدن حرف کیمیا بود
و این اشتیاق خود رو پنهون نمیکرد
با خوشحالی به قیافه کیمیا خیره شد و گفت
_ حسین به من علاقه داره درسته
کیمیا لبخندی زد و گفت
_ ما خانما همیشه حسمون درست بوده همیشه حس ششم داشتیم و داریم
درسته امشبم میخواست بهت پیشنهاد بده
یه چند وقتی با هم در ارتباط باشین تا بیشتر همو بشناسید
اگه دوست داری مثل من و میلاد خانوادهها در جریان باشند
اگرم دوست نداری خودتون دوتایی با هم صحبت کنید
شما زوج خوبی میشید من میدونم...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️♨️ شهیدی که بخاطر بداخلاقی گرفتار عذاب قبر شد.
✅ سه مورد از بداخلاقی در خانه!
✅چند راهکار عملی در کنترل خشم.
✅اعتقاد به آخرت مهمترین عامل مهار عصبانیت.
📻 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🌸🍃
#تربیت_فرزند
والدین موظفاند در طول دوران کودکی، فرزندشان را مستقل و خلاق، بار بیاورند.
کودکی که استقلال شخصیتی نداشته باشد و یا خلّاق نباشد؛ در دوران نوجوانی و بحران هویت، نمیتواند شخصیت و #هویت مستقلی برای خودش انتخاب کند و احتمالش زیاده هست که دست به تقلید و الگوبرداری های نادرست بزند. تقلید و الگوبرادری از دوستان، فضازی مجازی، سلبریتیهای بیسودا، گروههای منحرف و... .
این نوع جوانان، هویتی را انتخاب میکنند که دیگران میخواهند او داشته باشد و یا یک شخصی را میبینند و دوست دارند شبیه او بشوند و هویتشان را از روی او میسازند.
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام لطفا اگه جوابی واسه این مشکل من دارید زودتربگید خداخیرتون بده واسه کسی که پای راستش شدید عضله ش گرفته ودرد میکنه احتمالا رگ سیاتیک باشه سمت راست و نان آور خانواده است طوری که اصلانمیتونه سرپا وایسه چی راهنمایی میکنید خدایارتون.
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
آیدی ادمین: @Fatemee113
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #ارسالی_اعضا ❤️ قبر اصلی ارباب بی کفن ابا عبدالله الحسین (ع) دلت شکست و اشکی آمد به چشما
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️
سلام عزیزم.فاطمه جون اون فیلم از قبر مطهر که گذاشتن برای امام حسین نیست
اینجا قبر امامزاده علی ابن الحسن (سلام الله علیها)
(معروف به امامزاده سید علی ) در شهر قم
از نوادگان حضرت ابالفضل سلام الله علیها
مزار ایشان در خیابان ۱۵ خرداد قم است
فقط آن کسی که روی تصویر نوشته قبر اصلی امام حسین(علیه السلام)
یا از شدت نادانی این کار را کرده
یا عامدانه میخواسته با یک دروغ بزرگ در فضای مجازی ، از احساسات مردم سوء استفاده كند
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوشت🌱 حسین با لب آویزون جواب داد _فعلاً که روباهم نیستم چه برسه به شیر کیمیا
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#سرنوشت🌱
گلی خندید کمی قیافه معذبها رو به خودش گرفت و گفت
_ نگو دیگه خجالت میکشم
کیمیا خندید گلی رو بغل کرد و گفت
_نظرت چیه حاضری زن داداش من بشی
گلی با خنده گفت
بچه تو ۶ ماهه به دنیا اومدی تازه همین الان به من پیشنهاد دوستی دادی
حالا مونده تا من قبولش کنم زن داداش تو بشم
باید ببینم اصلاً اخلاقمون به هم میخوره
چرا نخوره حسینم مثل خودت ماهه
مگه اینکه ...
گلی با تعجب نگاه میکرد تا کیمیا ادامه حرفش رو بزنه
مگه اینکه مادیات برات خیلی مهمتر از چیزای دیگه باشه
حسین اخلاقش خوبه نه اینکه بخوام بازارگرمی کنم نه به خدا
حسین فوق العاده است
همیشه پشت و پناه من و زهرا و مامان بوده
حواسش به همه اهل خانواده هست
چه از داداش رضام بگیر که اصلاً باهاش جور نیست
تا من که اوایل تنها دوستم همین حسین بود
مثل خودت همیشه میخنده و سعی میکنه روحیه هممون رو شاد نگه داره
دلسوز
عاقل
ایشالا چند وقت دیگه که آزمون وکالت رو قبول بشه میره کارآموزی پیش یه وکیل کاردرست
شاید اوایل زندگی بهش فشار بیاد
ولی من مطمئنم مثل روز برام روشنه که آینده روشنی داره
حسین خونه نداره این ماشینو هم با بابام شریک هستش
فقط مال خودش نیست
هرچند فقط حسین سوارش میشه ولی بابا کمکش کرده
به خاطر همین میگم تنها عیب که نمیشه گفت تنها مشکل حسین در حال حاضر نداشتن خونه ماشین و یه شغل ثابت
که مورد سوم قطع به یقین تا چند وقت دیگه حاصل میشه
و خونه و ماشین و پول هم بعدش میاد
تو رو نمیدونم ولی من اخلاق و ایمان چشم پاکی و وجدان طرف برام مهمتره
تا پول و چیزهای دیگه
باز فکراتو بکن
این شماره حسین اگر جوابت مثبت بود
خودت بهش پیام بده
گلی که با دقت به حرفهای عاقلانه و جدی کیمیا گوش میکرد
شماره را از کیمیا گرفت و گفت
چشم دوست خوبم امشب فکرامو میکنم بهت خبرشو میدم
کیمیا با خنده گفت
_ به من نه به خود حسین بگو
بعد از این گفتگو صمیمانه موقع برگشت هر کسی تو لاک خودش بود
گلی به حسین و حسین به گلی فکر میکرد
زهرا به آیندهای که هنوز در هاله ای از ابهام بود و کیمیا به قرار فردایش و هیجان دیدن اولین بار آپارتمانی که قرار بود لانه عاشقانه میلاد و کیمیا باشه...
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90