روز بخیر 🌻🌞
#حدیث_عشق🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨
⎾@ranjkeshideha ⏌
••-••-••-••-••-••-••-••
#فال_روزانه ❤️🧡
#فروردين:احساساتي پاكي داريد ولي بلد نيستيد تو روابط احساسي دل شخص مقابل رو به دست بياوريد هميشه يه فاصله بين خودت و شخص مقابلت هست،براي متاهلين ممكنه جابه جايي پيش بياد و براي مجردين از لحاظ كاري جابه جا شدن افتاده
#ارديبهشت:كمي تو خودت هستي و انتظار ميكشي اما وضعيت فعلي شما كم كم تغيير ميكنه معامله با يك خانوم افتاده يا رد و بدل شدن مال كه به صلاح نيست
#خرداد:خوشحالي از يك مسله مالي،گرفتن تصميمات مثبت كاري،خريد و جا به جايي ماشين،جدايي عاطفي يا دوري رابطه ايي
#تير:بگو مگوي بي فايده،سعي كنيد وقتي اطرافيانتون قادر به درك شما نيستند فاصله بگيريد،از لحاظ تحصيلي امروز موفقيت افتاده،فسخ يك معامله به دليل كمبود مال
#مرداد:قدرت بي نهايت،تفريح و خوشگذراني،اگر تو يك رابطه ايي هستي كه نفر دومي ممكنه با مشكل روبرو شويد
#شهريور:زنگ خطر معامله يا ريسك بازار،قرار و ملاقات با شخص احساسي،زندگي در دوردست ها،موفقيت در زندگي اينده و به دست اوردن آرزوي قلبي
#مهر:مراقب با تصميمات كاري خود باشيد جدايي از يك مجموعه (كاري،تحصيلي،)مهاجرت يا جا به جايي شهري،براي مدتي ممكنه سردي رابطه داشته باشيد
#آبان:شخصي ممكنه ناخواسته شما رو ناراحت كرده باشه كه خودش پشيمون خواهد شد،از ع يا ل يا م نام درخواست عاطفي داريد از امير نام يا مرد دو اسمه مراقب باشيد ،سعيد يا وحيد امضا
#آذر:مسافرت يا برنامه ريزي سفر در دو وعده زماني ،تدارك جشن يا مهماني ،رد و بدل شدن كادو به مناسبت روز خاص به شخص خاص،شنيدن بار داري و مجردين احتياط در رابطه
#دي:مراقب پنهانكاري اطرافيانت باش ،كه با دروغ شما رو به دردسر نندازند و از شما سو استفاده از شما نكنند،خسارت هاي غير قابل جبران مالي
قبولي در جاي دور
بهمن:كسالت و افسردگي كوتاه مدت از يك دوري و جدايي به پايان ميرسد و دوباره روابط شما شكل ميگيرد،فقط يك رقيب تو رابطه خودتون وجود دارد كه كار خرابي ميكند،دعا يا بستگي در فال شما ديده نشد اما بايد ارتباط خودتو با خدا قوي تر كني
#اسفند:گاهي ناشكري ميكني ،قرار نيست هميشه تو اين شرايط باشي صد درصد شرايط بهتري پيدا خواهي كرد،اگر نميتوني تصميم بگيري مابين دو نفر يا دو كار قرار گرفتي دو ماه فعلا صبر كن
─┅─═ঊঈ♥️ঊঈ═─┅─
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#بخش_ششم مادرش اومد به نفرین گذاشت که ما تو رو آدم کردیم خانوادت تو رو گذاشتن دم در همین الان میری
#بخش_هفتم
یکی دو ماه از خونه بودنم میگذشت. به هر دری میزدم تا بتونم یه وام بگیرم ولی باید حداقل دو سال سابقه میداشتم و من سابقم کمتر بود .
داداشم مدام میگفت نمیتونی برای من یه وام جور کنی من یه مغازه بزنم؟
یه روز که سر کار بودم بهم گفتن با وامت موافقت شده چون دیگه سابقه کارت نزدیک دو ساله و تا ماه دیگه بهت میدیم، با این حرف انگار دنیا رو بهم دادن ، خیلی خوشحال بودم . تا اومدم خونه گفتم علی بیا که با وامم موافقت شد .
مامان میگفت خدا رو شکر حالا کی میدن؟
گفتم سه ماهه دیگه ، گفتن باید حقوقت باشه تو حساب تا کار کنه و وام بدیم
بابام برعکس مامانم و داداشم خوشحال نبود ، از چشاش میخوندم از کاری که باهام کرده ناراحته ، عذاب وجدان داشت ولی مادرم همه دنیاش شده بود داداشم، انگار ما دخترا آدم نبودیم.
وام رو که گرفتم گذاشتم تو حسابم، تو این مدت هم به بهانه پول وکيل کلی پول پس انداز کرده بودم و بعد کار یه راست میرفتم دنبال خونه ، بالاخره یه خونه نقلی خیلی کوچیک با پول رهن پیدا کردم ، خدا رو شکر پولم کافی بود ولی همش برای رهن رفت . نزدیک دو ماه خونه خالی بود و منتظر بودم با بقیه پولم یه وسایل حداقلی بخرم و از اون خونه بیرون بزنم
دو ماه دیگه هم گذشت و على هرروز میومد میگفت عاطفه این وام چیشد ؟
حقوقمو گرفتم و از سمساری چند تا تیکه وسیله خریدم ، اون روز رفتم خونه همه وسیله هامو جمع کردم و به بابام گفتم خونه رهن کردم و دارم میرم .
بابام گفت برو خدا پشت و پناهت ، گفتم از على میترسم بیاد محل کارم دعوا درست کنه ، گفت نه اون با من .
غروب بود که وسایلمو جمع کردم ، علی هم خونه بود
با ترس و لرز چمدون آوردم از اتاق بیرون که مامان گفت به سلامتی کجا ؟
گفتم میخوام برم ، خونه رهن کردم .
علی پاشد گفت خونه رهن کردی؟ غلط کردی مگه من غيرت ندارم بری تو خونه تنها زندگی کنی .
گفتم نه نداری اگرم داری برو کار کن چشمت دنبال حقوق من نباشه یه هزار تومنی بهت نمیدم
دعوا شد دعوای بدی و مامان مدام منو نفرین میکرد بابا جلوی علی وایستاد و من زنگ زدم آژانس و از خونه بیرون زدم .
روز بعد محل کارم بودم که یکی اومد پشت پیشخوان سرمو آوردم بالا دیدم عليه ، گفتم چی میخوای ؟
گفت یا پول وام میدی یا اینجا رو میزارم رو سرم و بیچارت میکنم..
حس کردم همکار بغل دستم همه چیو شنید
گفتم ندارم، پول وام دادم به رهن خونه
گفت من همینجا میشینم خونه رو پس بده، تا آخر تایم کاری اگر ندی اینجا رو به اتیش میکشم .
دستام می لرزید ، و اشکام میریخت اصلا نمیدونستم چه جوری دارم جواب مشتری ها رو میدم .
حدود یه ساعت بعد رئیس بانک صدام زد ، انگاری ماجرا رو فهمیده بود و سوال پیچم کرد، وقتی دید درست و حسابی جواب نمیدم گفت این آقا تهدیدتون کرده ، اگر مشکلی پیش بیاد پای شما هم گیره ، من مجبورم الان حراست صدا کنم .
پلیسی که تو بانک بود صدا زد و من با چشمای گریون تمام زندگیمو ریختم بیرون ، رئیس بانک متعجب نگام میکرد، شاید اونم باورش نمیشد ماجرای زندگیمو.
مامور اونجا على رو صدا زد و گفت شما کارمند ما رو تهدید کردی؟
علی گفت نه خواهرمه .
گفت خودمون صداتون رو داریم ، فیلم داریم تهدید کردین.
علی رنگ از روش پرید . رئیس بانک گفت باید گزارش رد کنیم، تهدید کرده به اغتشاش اونم توی بانک چند سال که زندان براش بریدن میفهمه ..
على يه آدم بی سواد بود و اونا هم تا تونستن على رو ترسوندن و با هزار خواهش و تمنا رفت...
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#پرسش_اعضا 🧡 خواستم بدونم برای کک ومک صورت چیکار کنم هرچی استفاده میکنم نمیرن دکتر هم رفتم یکمی بهت
#پاسخ_اعضا 🧡
سلام در جواب اون خانمی که درباره ی کک و مک سوال پرسیدن منم داشتم الان خیلیییییی کم رنگ شده طوری که خودم به زور میبینمش
زرد چوبه دو قاشق چای خوری
ماست دو قاشق غذاخوری
آب لیمو یک قاشق چایخوری
دو روز یکبار روزی نیم ساعت فوققق العاده عالیه
روغن کرچک هم خیلی خوبه
ضد آفتاب هم اکسید دوزنگ و روغن بنفشه پنجاه پنجاه
امیدوارم مشکلشون حل بشه
💚💚💚💚💚
سلام عزیزم
برای خانومی که نصف خونه رو همسرشون با دست نوشته دادن بهشون و خالا زدن زیرش
اولا گفتید چندین امضا زده
اگه همه ی امضا ها امضای خودشه که خیلی خوبه.
شما اول برید دادگاه دادخواست اثبات اقرارنامه ی عادی رو مطرح کنید(اونجا امضا هاش رو بررسی میکنن تا ببینن واقعی هست یا جعلی) و اگر اثبات شد(ان شاءالله )بعد الزام به تنظیم سند مالکیت بگیرید.
اینکه تو دست نوشته اشون اقرار کردن که در مقابل پول شما اون سه دنگ رو دادن خیلی خوبه.
امیدوارم موفق باشید.
((دادخواست اثبات اقرارنامه ی عادی))
فقط اون برگه رو اول کپی بگیرید و داخل پرونده بزارید.بعد دادگاه اصل برگه رو میخواد.اون برگه رو محکم نگه دارید و به هر کس ندین
💚💚💚💚💚
سلام به همه دوستان
درباره دوستی که برادرشون کرونا گرفتن و بدن درد دارن،کپسول مگافن یا ناپروکسن و هم چنین گرم نگهداشتن کلیه ها با ماساژ روغن سیاهدونه یا بادام خیلی مفید هست،کلیه ها را گرم کنن با روغن انشاالله بدن دردشون رفع میشه.
💚💚💚💚💚
سلام
درباره اون خانمی که برادرشون کرونا گرفته و بدن درد داره
منم الان ۳ روزه کرونا دارم و بدن درد شدید و بی حالی سرم سنگین ،حالت تهوع
اول بره بیمارستان دکتر اورژانس براش سی تی اسکن بنویس
بعد جوابش رو ببره متخصص ریه
دارو و سوزن بهش میده دردش خیلی کمتر میشه حالش خوب میشه
💚💚💚💚💚
سلام
برای عزیزی که برادرش کرونا گرفته و بدن درد دارد
بادکش گرم، خیلی کمک می کنه
نگران نباش، زود خوب میشه
💚💚💚💚💚
سلام درجواب دوست گلم برای کک ومک صورت
عزیزنــوره اصل وگلاب بهمرااااااه حنــــــارومخلوط کن مانندماسک درصورتت ماسک کن
هروقت خشک شدبرش دار
البته خیلی نه شمادفعه اول ده دقیقه نگهدار
تابیاددستت
امیدوارم استفاده کنی
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا 🧡
سلام ستاره جان۰از اعضای کانالتون میپرسین که بیمارستان تامین اجتماعی توی تهران معرفی کنن برای زایمان و اینکه میدونن برای تشکیل پرونده برای بارداری کی باید اقدام کنم۰اگه اطلاعاتی دارن راهنماییم کنن
❣❣❣❣❣❣
با عرض سلام وخسته نباشید به همگی من پسرم دبيرميخونه ميخوا بردانشگاه ازادبراداروسازي درس بخونه اون خانمی که گفته شوهرش داروسازميتونه کمکمون کنه چون و پسرم میگه میترسم برم هزینه ای کنم بعدهفت سال بیام به دردم نخورچون میگن داروسازی اشباع شد ه یه پزشک داروخونه هم گفته اون همه به به و چه چه ي که از بیرون براداروسازي میزنن اون جوری هم به دردبخورنيست حالاخواستم ببینم اون آقا چه نظری داری يافرقي ندارکسي هست تو گروه راهنمای کنه ببینم پسرم بر دانشگاه ازادهزينه کنه به دردميخوره یا نه چون یه عده ای میگن همین رشته که دبیری زیست هست بخون تابري بالاترامابعضي ها میگن نه بياازادداروسازي بخون ترخداهرکي هرچی میدونه کمکمون کنه پسرم سر دوراهی بشینه براکنکوربخونه یا برافوق ليسانس بخونه بهترپيشاپيش ازراهنمايتون ممنونم
❣❣❣❣❣❣❣❣
سلام مدیرگروه ببخشیدخواستم سوال من راهم بزاریدکانال شایدکسی توانست راهنماییم کنه من الان چندسال ازدواج کردم شوهرم همه خوبی هاراداره فقط بعضی کارهاش پنهان میکنه ازمن مثلاپولی به کسی قرض بده یاکارخیری کنه بعدکه این کارهاراکردبعدچندوقت من متوجه میشم این کارهاراکرده نمیدونم چطوری به هش بگم چرابامن مشورت نمیکنی چه عکس العملی نشون بدهم ممنون
ایدی ادمین👇🏻🌱
@baharakjan
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#حرف_دل_اعضا ❣
سلام در جواب خانمی که گفتن دوتا دختر دارن شوهرشون گفته سقط کنه امکان دختر سوم هست .خواستم بگم منم مثل شما بودم دقیقا دوتا دختر داشتم فرزند سوم با دکتر ودارو گیاهی ورژیم باردار شدم شوهرم عاشق پسر بود همش میگفت اگر این دختر شد زن میگیرم .همه جا این حرف رو زده بود .منم به جز ناراحتی کاری از دستم بر نمیومد یه روز اومد بهم گفت بریم یه آزمایش خون دی ان ای جنسیت بدیم چون تو ماهای اول مشخص میشه با خون جنسیت که اگر دختر شد سقط کن .منم قبول کردم رفتم ازمایشگاه کلی پول گرفتن یه خون ازمن گرفتن فرستادن تهران جواب اومد ۹۷درصد دختر .که از نظر اونا صد درصد دختر محسوبه .خلاصه شوهرم سه روز باهام حرف نزد و وبعد سه روز گفت سقط کن .راستش اولش خودمم دو دل بودم از یه طرف اخلاق بدش از طرفی هم میگفتم خدا نشونم میده با خیلی ها مشورت کردم اکثرا به خاطر اخلاق شوهرم وهمش زن بگیرم وزن بگیرم میکرد میگفتن سقط کن فقط چند نفر مخالف بودن با یه استاد حوزه هم مشورت کردم که خیلی مخالفت کرد گفت اگر هم طلاقت رو داد این کار رو نکن .خدا در عوضش بهت کمک میکنه خلاصه خودمم به شدت از عذاب وجدان وانجام یه همچین قتلی میترسیدم. دوهفته فکر کردم دوهفته تمام داشتم تصمیم میگرفتم چکار کنم تو این مدت شوهرم سه بار دیگه گفت برو سقط کن .ومن فقط سکوت میکردم وجوابش رو نمدادم .وازش دوهفتع مهلت گرفتم .خلاصه روز ۱۳دهم که فرداش میشد دوهفته تمام باید از نظر شوهرم میرفتم سقط کنم .رک بهش گفتم من به هیچ عنوان بچه رو سقط نمیکنم سه تا دختر باشه مهم نیست نه عقیده تو نه حرف مردم درسته حرفهاشون رو اثر میذاشت ولی نتونستم قاتل برم اون دنیا .خلاصه گفتم برو زن بگیر من بچه رو دنیا میارم .اونم گفت من کار خودم رو میکنم تو هم کار خودت رو بکن.ونرفتم سقط کنم اونم هیچ اجباری وبه زور متوسل نشد فقط همه جا گفته بود میخام زن بگیرم .کل اقوام به من زنگ میزدن شوهرت میخاد زن بگیره منم میگفتم خودم در جریانم.خلاصه منم دروغ چرا همش گریه میکردم ولی با خدا عهد کردم که من به خاطر تو از خوشی وآرامش خودم گذشتم تو هم هوای منو داشته باش .کار شده بود دعا به در گاه خدا .به آزمایشگاه زنگ زدم گفتم صد درصد هست آزمایش دی ان ای جنسیت گفتن آره از هر هزار نفر یه نفر امکان خطا هست وبه سه درصد دل نبندید .تا اینکه شوهرم ازم فاصله گرفت به رفت دنبال زنان دیگه وخواستگاری وعشق بازی با این واون وقرار ورستوران ومهمونی وخوشی من همه این ها رو فهمیدم وریختم تو خودم وخود خوری وگریه .فقط من تو این مدت رفتم سمت خدا وامام زمان وامام حسین طرف صحبتم ودوستام شدن این بزرگوار ها هر حرفی که تو دلم بود به اونا میگفتم عاشق امام زمان شدم دیگه کم محلی وبی محبتی شوهرم یواش یواش به چشمم نیومد منم فاصله گررفتم ازش .فقط خرج مخارج خونه وخودم وبچه ها رو پرداخت میکرد ومیرفت چند روز چند روز نمیومد.منم دیگه پیگیرش نشدم میدونستم کجاها میره وچکار میکنه .تا اینکه رفتم سونو گرافی سونو سلامت ۵ماهگی جنین که دکتر گفت جنسیت بچه پسره .شاخ درآوردم گفتم مگه میشه دی ان ای گفت دختره گفت خانم من دارم پسر میبینم .باورم نشد تو خیابون همش داشتم گریه میکردم به شوهرم گفتم ده دقیقه هنگ کرد وسکوت کرد.خلاصه الان پسرم دنیا اومده وخیلی خوشحالم .واگزار شوهرم رو دادم به خدا وامام زمان که انقدر منو از لحاظ روحی اذیت کرد.بعد الانم نمیدونم چون همه جا گفته میخام زن بگیرم بعضی وقتها میگه میگیرم منم میگم بگیر مهم نیست دیگه برام.ولی عزیزم روی صحبتم با شماست اینجور مردها فقط دنبال بهانه ان تو اگر پسر هم بیاری اخلاق این آقا همینه وعوض نمیشه .گلم خدا هست اعتماد کن به حکمتش واصلا به سقط فکر هم نکن هر چند شوهرت انسانیت نداشته باشه یک تنه با خدا معامله کن .واون دنیات رو به خاطر این دنیای کثیف وبی ارزش از دست نده .
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#عاشقانه ❣
توی بیهوشی، وقتی عمل تموم شد و مریضو باید برگردونیم، بهش ریوِرس می زنیم...
یکم بعدش آروم آروم به هوش میاد و بیشتر وقتا زیر لب هی با خودش یه اسمیو تکرار می کنه...
میگن تاثیر داروهای بیهوشیه، میگن هذیون بعد از عمله و هیچ اهمیتی ندارد، اما یه بار یکی از مربیامون که حسابی پیر این رشته بود میگفت اگه به مریضاتون دقت کنین می بینین بیشتریاشون توی اوج بی قراری و درد و لرز بعد از عمل، وقتی که هوش و حواسشون سر جاش نیست و هویت خودشونم هنوز یادشون نمیاد، هی یه اسمو تکرار میکنن...
صاحب اون اسم عزیزترین شخص زندگی اون مريضه، حتی اگه ازش بپرسین، میفهمین اون موقعی که بیهوشیش عمیق شده بوده هم، توی رویا و توهمش صاحب اون اسمو کنار خودش میدیده و حسش میکرده و...
گاهی وقتا که سطح هوشیاریشون نسبتا بالا بره میپرسن فلانی که الان اینجا بود، بالا سرم وایستاده بود، کجا رفت پس؟!
استادمون راست میگفت، خیلیا وقتی به هوش میان اسم همسرشونو میگن، اسم نامزدشونو، یا اسم خواهر و برادر و مادر و پدر و رفیقشونو حتی، انگار بهشون قوت قلب میده، انگار به خاطر اون اسمه دوباره برمیگردن به این دنیا و سیاهیاش،
اما بعضیام اسمایی رو میگن که وصل میشه به یه احساس ناب و خالص ولی از دست رفته توی گذشته، اسمی که هیچ ربطی به حال الانشون و آدمای زندگیشون نداره...
میدونی ؟!
من یه نفر مطمئنم موقع برگشتن از بیهوشی که سهله، روز محشر هم، موقع رستاخیز و بلند شدن از قبر باز اسم تورو میارم...
حتی اگه اون روز اسم تو، بی ربط ترین اسم زندگی من باشه!
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا 🧡
سلام خدمت مدیران کانال و مخاطبان عزیز
من سوال داشتم راهنمایم کنید ممنون میشم
من ۳ الی ۴ ماه هست اصلا نمیتونم وظایف زناشوییمو انجام بدم
شوهرم خیلی آدم خوبیه
وقتی میگه اصلا میل به این کار ندارم و بدم میاد
عفونت هم ندارم
لطفا راهنمایی کنید چکار کنم
دیروز برای دعا رفتم
چون با اهل اونایی که ما نمی بینینم در ارتباط هست
گفت همزاد داری و اجازه نمیده به شوهرت نزدیک بشی
حالا از شما مخاطبین عزیز خواهش میکنم
در مورد مشکل من راهنمایی کنید چکار کنم
که همزاد ازم جدا بشه
که بتونم به شوهرم رسیدگی کنم
برای سلامتی اقا امام زمان و مشکلات همه مردم صلوات بفرستید
❣❣❣❣❣❣
سلام به همگی.
من یک مشکلی داشتم میخواستم بهم کمک کنین.
من ۱۹ سالمه و نزدیک دو ساله ازدواج کردم.
پارسال پریود شدم و یکماه همینجوری پریود بودم و به زور قرص پاک شدم.
بعدش تا سه بار پریودم منظم شد.اما برای بار چهارم نا منظم شد و دیرتر شدم.
برای بار بعد باز منظم شد.اما دوباره تا دوماه پریود نشدم.رفتم دکتر و مشکلم رو گفتم.ایشون سونو کردن و گفتن که تنبلی تخمدان دارم.باید وزنم رو کم کنم و چند تا قرص دادن که مصرف کنم و همچنین آمپول دادن.
من آمپول رو تزریق کردم و بعد از یک هفته پریود شدم.اما الان با اینکه دارو میخورم باز هم پریودم عقب افتاده.
همچنین میخام اقدام کنم برای بارداری اما پریود نمیشم.
میخواستم بپرسم میتونم الان اقدام کنم یا اینکه باید صبر کنم پریود بشم بعدش؟ و یکی دیگه سوالم اینکه حالا که تنبلی تخمدان دارم یعنی حامله نمیشم چون با وجود مصرف دارو بازهم پریودم نامنظم شده؟ در ضمن کاهش وزنم داشتم حدود ۶ کیلو.
ازتون خواهش میکنم کمکم کنید
اجرتون با سالار شهیدان✋
ایدی ادمین👇🏻🌱
@baharakjan
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#نکته_ی_روز ❣
پنج چیزی که همین الان باید متوقف کنید:
1-راضی نگه داشتن همگان
2-ترس از تغییر
3-زندگی کردن در گذشته
4-کم ارزش کردن خودتان
5-فکر کردن بیش از حد
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
روز بخیر 🌻🌞
#حدیث_عشق🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨
⎾@ranjkeshideha ⏌
••-••-••-••-••-••-••-••
#فال_روزانه 🧡💚
فروردين : دلتنگی برای شخصی ،برداشت اشتباه نکنید ، دریافت پول ، امضاء قرارداد ، دریافت بسته
اردیبهشت : خبر بارداری . پیشنهادی در مورد یکمسئله ی مالی . موفقیت در آینده ای نزدیک ، دیدار
خرداد : حمایت مالی . پولی در مسیرتان است . پرداخت قرض وبدهی ، دیدار و ملاقات
تیر : به نصیحتی که به شما می شود گوش کنید . تصمیمی از روی عجله نگیرید ، در صدد انجام کاری هستید
مرداد : خبری که شما را متعجب می کند ، برای رسیدن به موقعیتی تلاش می کنید ، جلسه ، گفتگو
شهریور : احتیاط در مورد جابه جایی. سرمایه گذاری . بحث کردن به نفعتان نیست ، به جزئیات توجه بیشتری خواهید کرد
مهر : برنامه ریزی در مورد مسائل مالی داشته باشید ، خبر بارداری ، سفری پیش رویتان است که باید احتیاط کنید
آبان : با پشتکارتان کاری را به نتیجه می رسانید ، اهداف جدید در سر داشتن ، به خودتان اهمیت بیشتری دهید ، دیدار و ملاقات
آذر : دعوت ، خبر ، رسیدگی به کارهای عقب افتاده ، خرید ، نیاز به تفریح داشتن ، دریافت پول
دی : مراقب دشمنی در قالب دوست باشید ، درگیری فکری ، ذهنتان را آشفته نسازید ، کارهای اداری ، قانونی ، کشمکش های سفر ، خبری که شما را متعجب می کند
بهمن : دیدار ، دوست داشتن دوطرفه ، دلتنگی شخصی نسبت به شما ، کار تازه ای را شروع خواهید کرد ،یادگیری و آموزش ، قبولی در یکامتحان ، تماس و خبر ، دیدار
اسفند : حمایت مالی که با تاخیر انجام می شود ، دوست داشتن دوطرفه ،شخصی سعی می کند به رفع مسائل پیش رو به شما کمک کند ، دیدار و ملاقات ، برنامه ریزی برای سفر
─┅─═ঊঈ♥️ঊঈ═─┅─
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
#بخش_هفتم یکی دو ماه از خونه بودنم میگذشت. به هر دری میزدم تا بتونم یه وام بگیرم ولی باید حداقل دو
#بخش_هشتم
بعد اون روز تازه فهمیدم زندگی چیه. از هفده سالگی اسیر دست پیمان بودم و بعد اون على. حالا واسه خودم زندگی میکردم ، لذت خریدن یه مانتو یه کفش به سلیقه خودم به دلم مونده بود .
خونم خیلی کوچیک بود و وسایل داغون ولی عاشقش بودم ، کم کم وسیله میخریدم ، برای خونه گلدون گل میخریدم.
یک سال گذشته بود گهگاهی به بابا و مامان سر میزدم مامان میگفت تو خیر نمیبینی چون نذاشتی اون بچه خير ببینه و ندیدی پیشرفتشو . چون داشت مغازه میزد از عمد وامشو بالا کشیدی.
تو این یک دو ساله ای که خونه خودم بودم وسایل خونه رو سعی میکردم نو کنم و کم کم به فکر بودم که بتونم یه ماشین بخرم ، حدود ده بیست تومن پس انداز کرده بودم و میخواستم یه پراید بخرم .
یه روز که از سرکار برگشتم مامان بهم زنگ زد و گفت میخواد بیاد خونم دیدنم ، تو این مدت که خونه خودم بودم بابا چند باری اومده بود پیشم ببینه کم و کسری دارم یا نه ، خواهرمم بهم سر زده بود ولی خبری از مادرم نبود جز نفرینای همیشگیش .
مامان بعد یک ساعتی اومد خونم و وقتی پرسیدم چی شده زد زیر گریه نشست کنارم و گفت به پات میفتم یه کاری برای برادرت بکن افتاده زندان و خانواده طرف گفتن پول بدین تا رضایت بدیم اگر ماجرا کشیده بشه به دادگاه و اینا بیچاره میشه بچم حتما زندونی داره ، یه نفرو با چاقو زده بود و حالا اوضاعش اینجوری شده بود، اولش قبول نکردم ولی مامان اونقدر گریه کرد که دلم به رحم اومد ، مامان گفت و گفت به پات میفتم بیا این خونه رو پس بده و بیا پیش خودمون به خدا کنیزیتو میکنم . به خاطر على نه ولی به خاطر مامانم تمام پول پس اندازمو دادیم به خانواده شاکی.
روزی که بابا رفت پول بده و اونا رضایت دادن من خونه مامان اینا بودم ، بابا و على برگشتن خونه . علی پررو تر از همیشه شده بود، به مامان گفت میمرد زودتر خونه رو پس میداد که منم یک ماه تو زندان نباشم ؟
مامان گفت خونه رو پس نداده از اینور اونور جمع و جور کرده على هم هی میگفت آره دیگه من بیکار و بیعار بچرخم و پول نداشته باشم یه مغازه بزنم اونوقت خانم تو کمدش اندازه پول بدبختی من پول داشته باشه و بعد یک ماه بده .
من رفتم تو اتاق و خوابیدم، غروب مامان اومد پیشم و گفت عاطفه یه چیزی میگم نه نیار .
گفتم چی ؟ گفت على خاطر یکی رو میخواد ، بابای دختره گفته حتما على باید کار داشته باشه ، بچم کاری هم که بلد نیست ، گفتم بیاد تو همین محل یه سوپرمارکت درست و حسابی بزنه و کار کنه .
گفتم چه عجب خب بزنه و کار کنه
مامان گفت سرمایه اولیه رو نداره .
با تعجب به مامان نگاه میکردم که گفت بیا اون خونه رو پس بده و خودت بیا تو این خونه زندگی کن با پول اون خونه بچم مغازه میزنه زن میگیره بعدشم پول تو رو پس میده .
گفتم باشه عیب نداره اول پولی که همین امروز بهش دادم پس بده بعدش پول میدم که بره مغازه بزنه .
یهو تا اینو گفتم علی در اتاق باز کرد گفت کدوم پول ؟ مگه چقدر دادی ؟ فکر کردی این پولا واسه من پوليه ؟
پاشدم مانتومو پوشیدم و گفتم ببین على ، تو شاید فکر کنی خیلی لاتی ولی هیچ گهی نیستی بمیری هم پول خونمو نمیدم یه هزار تومنم بعد این نمیدم نه خودت بیا گدایی نه مامانو بفرست
علی پرید جلوم و نفهمیدم کی زد تو صورتم که خون دماغ کردم، با همون حال از خونه مامانم اینا بیرون زدم و رفتم خونه خودم.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸✨{@ranjkeshideha}
••-••-••-••-••-••-••-••