🔖شخصی از امام حسین علیه السلام پرسید: آقا معنای ادب چیست⁉️ امام فرمودند... ✅پاسخ را در ویدیو #ببینید #گزیده_مراسم_حرم | حجت الاسلام فرحزاد ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#همفکری 🌷 سلام فاطمه خانم جان اون خانومی که بچه اش مغزش لاغر شده وحرکاتش کم شده عزیزم حتما باید دکتر مغز واعصاب ببینتش بهترین دکتری که من ازش جواب گرفتم دکتر حسن خویی در تهران فقط بار اول باید ۵یا۶ صبح برید وقت بگیرید فقط زودتر برید شاید یه وقت دیر بشه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سلام .در پاسخ به دختر خانمی که کلاس دهم هستند و دندون اضافه در اومده .بگم عزیزم اصلا نگران نباش پسر منم دندوناش خیلی بد در اومده بود تا اینکه سال قبل توی سن ۱۸سالگی ارتودنسی کردیم والان که یکسال میشه دندوناش خیلی مرتب و ردیف شدن وهنوز هم سیم کشی روی دندونشه .شما هم به نزدیکترین مطب دندانپزشکی که ارتودنسی میکنم مراجعه کنید حتما نتیجه میگیرین😍 پسرم دندوناش خیلی خیلی نامرتب بود من که امیدی نداشتم صاف بشن ولی شد😍عزیزم بهتره توی شهر خودتون دنبال دندونپزشک باشید چون پروسه ارتودنسی تقریبا طولانیه (دوسال )باید سیم کشی باشه روی دندونت .و اوایل دو هفته یکبار و بعد ماهی یکبار باید مراجعه به دندانپزشک داشته باشی . 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سلام درجواب خانمی که گفتن شوهرشون خوب شده ولی خودش تخمدان مشکل پیداکرده باردارنمیشه عزیزم من هم مثل شمابودم خیلی دکتروآزمایش واونو انجام دادم چنددوره آمپول ودارو مصرف کردم نشد بعدپرونده ام راپیش یه دکتردیگه بردم گفت اصلا دارومصرف نکن فقط خودت تقویت کن من هم اینکارکردم هرروزدوعدد زرده تخم مرغ خوردم وسیاهدانه وتخم سبزی مرزه باهم کوبیدم درداخل تخم مرغ ریخته وپختم ومصرف کردم بعد ۴۵ روز که اینکار راکردم حامله شدم الحمدالله شماهم امتحان کن شاید به خاست خدا حامله شدی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سلام عزیزم خسته نباشی🌷 به اون دوست مون که گفتن دخترشون خیلی ضعیف هستن ۸ سالشه دست هاش مثل ۵ ساله هاست عزیز اولین قدم خوراکی های کارخونه ای رو قط کن براش و جایگزینش نخود کشمش برگه زرد آلو ممیز عناب و قیسی وکلی خوراکی های دیگه سالم داریم اونارو جاگزینشون کن و قدم دوم شکم و پهلو هاشو هرشب با روغن زیتون خوراکی یا روغن حیوانی چرب کن و ببند با یه شال یا روسری یا شکم بند و روزی یه قاشق مربا خوری پودر سنجد داخل یه استکان شیر بهش بدید استخون میترکونه انشاالله و رشدش خوب میشه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سلام آقایی که خانم عقدیت قدرت تصمیم گیری نداره آهان منظورتون اینه تاروشن شدن تکلیفتون برای نیازی که داریدصیغه کنید بله بااین قضایالازمه ولی پدرتون هم خیلی تعصبی هستن خوب مگه شمااول شکایت نکردین ؟بعدخانم ادامه دادن پدرنبایدسخت بگیره وسماهم نبایدبله قربانگو بشید صبرکنیدانشالاکه هرچی قسمت باشه همون میشه امیدوارم تصمیم درست بگیری 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سلام فاطمه خانم جان به خانم هایی که در مورد لک مشکل دارن بگید منم این مشکلو داشتم پیش مشاور پوست ومو مشاوره شدم کارشون حرف نداره مشاورشون رایگانه الان صورتم داره درمان میشه اینم شماره مشاوره ۰۹۱۲۸۷۷۹۲۵۶ بدید بهشون تا تماس بگیرن و مشاوره بشن

🔸زیارت‌#امام_‌زمان‌ در‌ روز‌ #جمعه 🔸روزجمعه متعلق به مولا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. برای عرض ارادت به مولا آماده اید؟ #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#همفکری 🌷 سلام خدمت فاطمه خانم‌ادمین‌محترم خدا ان شاءالله بهشون سلامتی بده ان شاء الله عاقبت بخیر بشن... درجواب این خواهر‌محترمه خواستم عرض کنم ک تنها شما نیستید ک این مشکل رو دارید بنده یک آقا هستم و ۲۰ ماه نامزدم‌‌ خودم ۲۶ و خانمم ۲۵ سالشونه... دقیقا قضیه ای ک برای شما اتفاق افتاده بر عکسش برای بنده است...شده روزی شاید ۲۰ تا پیام بدم ولی انگار ن انگار و چقدر زنگ بزنم هیچ‌ عین خیالش نیس از اول همینطور بوده ن این ک بگم چون به اختلاف خوردیم اینطور شده ن از اولین دوران نامزدی همینطور بوده . گفتنی میگ خونه گوشیما میزارم رو بیصدا...منم مثل شما دیگ نمیدونم‌چی کنم دقیقا ....‌ حتی هرموقع بحثمون شده و ب اختلاف خوردیم و اگ ایشون مقصر بوده باشن ولی باز من پیشقدم شدم برای آشتی کردن چون میگن مرد باید ناز زنش رو بکشه ولی تا کی ؟ چقدر؟ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 باسلام خدمت ادمین محترم و همه اعضامحترم... اولا تشکر ویژه دارم از خواهران بزرگواری ک تو این مدت اظهار نظر کردند واقعا سپاسگزارم... و درجواب این خواهر محترمه ک بله من همچنان هم میگم همسر بنده نمیتونن تصمیم بگیرن و حرف شماهم درسته منم چون واقعا واقعا ایشون رو دوست دارم و وقتی تصمیم میگیرم نمیتونم رو تصمیمم بمونم البته اگر ایشون دیگ ب بنده پیام ندن و نیان سمت من راحتتر مینوتم پای تصمیمی ک گرفتم بمونم ولی ایشون بعد مدتی میان سمت من و باعث میشن ک تو تصمیمی ک گرفتم تزلزل ایجاد میشه ولی باز میگم شاید راهی باشه بخاطراون دنبال راه حل هستم ...من دنبال این هستم ک تلاشم را بکنم این زندگی رو حفظ کنم تا فردا روزی مدیون خودم نشم ک هیچ تلاش و تقلایی نکردم .. بله اولویت اصلی ایشون خانوادش هست و مسلما نمیتونم حذفشون کنم یک مقداری با این شرایط ادامه دادن سخت هست ... ببخشید دیگ دیدم وقتی نمیشه گعنم خانوادم رو حذف کنم شاید زندگیم درست بشه ولی هرچی ایشون میگ من میگم چشم ولی بازم دیگ راه نمیاد‌ منظورتون از اینک میگید پل های پشت سرم را خراب میکنم یعنی چی ؟؟؟ بازهم سپاسگزارم از راهنمایی شما... و در آخر از ادمین محترم و اعضا محترم نهایت تقدیر و تشکر رو دارم و ان شاءالله ک فاطمه خانم‌ادمین محترم بابت این کانال زیباشون عاقبت بخیر بشن.... در پیرو نظر این خواهر‌محترمه عرض کنم ک بنده یک پیام یکی دو روز آینده هم از آخرین اتفاق ک افتاده از زندگیم‌ داخل کانال میزارم و بعنوان آخرین پیام بنده میشه و من بعد بنده دیگ ترجیح میدم تا مدتی بعنوان خواننده باشم ک ان شاءالله از نظرات اعضا استفاده کنم و بنابه نظر این خواهرمحترمه بتونم تصمیم بگیرم وببینم واقعا باخودم چند چندم‌..... بازهم ببخشید اگر اعضا و ادمین محترم اذیت شدند تواین مدت ... حلال کنید.... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سلام ... درجواب خواهر‌محترمه ای ‌ک لطف کردند اظهار نظر کردند جا داره واقعا بشما احسنت بگم بعنوان برادر شما واقعا احسنت بشما اصلش ‌هم همینه و طرف اگ‌ دوستت داشته باشه باید اینطور مثل شما رفتار کنه ن‌اینک بگه الا بالله باید خانوادت باشن‌.... ان شاءالله ک بحق این ماه عزیز خوشبخت بشید و بدون هیچ مشکل و دغدغه ای ان شاءالله... ببخشید خواهر گرامی من هرکاری ک فکرشابکنید کردم یکبارباخانومم باهم رفتیم پیش یک دعانوبس و گفتیم ما باهم همش بحث و دعوامون میشه و ایشون گفت روز عقد قندی ک بالای سرشما ساییدن دعا داشته باید ادرار بچه را بریزی روش و قندهارو بندازی بره و این‌ک هرجفتتون باید انگشتر عقیق بندازید ولی باز جواب نداد و دوباره ب اختلاف ک خوردیم خودم دوباره رفتم پیش همین سید خانوم برای حفظ این زندگی و ایشون گفتن مادرخانومت طلسم کرده و گفت باطل کردم ولی جواب و نتیجه ای حاصل نشد وحتی یکبار هم تازگیا بخاطر زندگیم رفتم کرج و پیش یک دعا نویس آقا ک سید هست ک گفتن کارش درسته و نتیحع گرفته بودن چندین نفر ایشون گفت ک دو روز قبل عقد شما برای خانومتون طلسم کردن و چند تا دعا نوشت و گفت ک باطل میکنم و حتی گفت اگر خانومت از تو طلاق بگیره با کسی دیگ هم ازدواج کنه باز از ایشونم جدا میشه و همینطور منم گفت و بعد ک برگشتم بعد از مدتی خانومم پیام داد ک تا اون موقع هیچ جواب و پیام به بنده نمیداد ...ولی در خصوص زندگی کردن اصلا به هیچ‌وجه زیر بار نمیره و نمیتونه ی تصمیم درست بگیره و‌همینجور بلاتکلیف موندیم الان ک دیگ نمیگم بریم مشهد الان مقدمات عروسی تعیین شده ولی باز بهونه های مختلف میارن ... باز اگر شما راهکاری به ذهنتون میرسه و یا کسی یاجایی را میشناسید بفرمائید بنده برم برای باطل کردن طلسمی ک گفتن ... سپاسگزارم

🎧 #بشنوید 🤲دعای امام رضا برای امام زمان (علیهما السلام) اللهمَّ أصْلحْ عَبْدَکَ وَ خَلِیفَتَکَ بِمَا أصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حُفَّهُ بِمَلاَئِکَتِکَ و أیِّدْهُ بِرُوح ِالقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ و اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفَهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُل سُوءٍ أبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أمْناً یَعْبُدُکَ لاَ یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً، وَ لاَ تَجْعَلْ لأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَی وَلِیِّکَ سُلْطَاناً و أئذنْ لَهُ فی جِهَادِ عَدُوِّکَ وَعَدُوِّهِ و أجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرً. ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💢 میهن دوستی 💠 حضرت امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) : کشورها با میهن دوستی آباد شده‌‌اند. 📚 میزان‌الحکمه، ج۱۳، صفحه ۲۳۶ #حدیث ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

خانوم جان؟ دخترجان؟ بانوجان؟ سرِ شوهرت داد نزن !غرغر نکن ! چرا⁉️ تا غرورش ، اقتدارش حفظ بشه ⁉️ ❣️خیر ، نه فقط بخاطر حفظ و غرور مردانه اش بلکه به خاطر ارزش خودت.... ❌زنی که داد میزنه ، غر غر می‌کنه به مرور از چشم مردش میفته. ❣️باید به جای قدرت زبان از قدرت عشق و دلبری استفاده کنی. ❌جنگیدن بعد از مدتی تو رو پیش خودتو همسرت خوار و ذلیل می کنه.... ❣️امروزه ما نیاز به خانومای زیرک و باهوش داریم تا آقایون عصبی و پرخاشگر رو آروم کنن.... ❌نه با خشم و پرخاشگری بلکه با عشق و آرامش.... ❣️مردان جذب زنانی می شوند که لطافت زنانه دارن. ❌نه زنان خشک و قدرت طلب.... پس حواستون باشه داد وبیداد نکنین، با لحن ملایم حرف بزنین🤪 به قول قدیمیا با پنبه سر ببرین😁😉 #سیاست_های_زنانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

✅ ماسک روشن کننده برای پوست خشک 📜مواد لازم: 🔻 ۱ قاشق چایخوری آب لیمو 🔻 ۱ قاشق چایخوری عسل 🔻 ۱ قاشق چایخوری روغن زیتون 🔻 آب ولرم ♨️ یک کاسه بردارید و تمام این مواد را در آن بریزید. به جز آب ولرم، باقی مواد را خوب مخلوط کنید و ترکیب صاف و یکدستی آماده کنید. ترکیب حاصل را روی پوست و دیگر قسمت‌های تیره‌ی بدن‌تان بمالید و سپس به آرامی چند دقیقه آن را ماساژ بدهید. اجازه بدهید ترکیب به مدت 🕙۱۰ تا ۱۵ دقیقه روی پوست بماند و در نهایت آن را با آب ولرم بشویید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#همفکری سلام اعضای خوب کانال ازتون خواهش میکنم تو پیاماتون ادب و احترام داشته باشین... واقعا بعضی وقتا خیلی با هم تند حرف میزنین لطفا لطفا وقتی اعصبانی هستین به کانال پیام ندین بزارین یه ساعت بگذره آروم ک شدین پیام بدین منم وقتی تو کانال از حرف کسی ناراحت میشم اصلا گوشی و میزارم کنار حتی ادامه مطالب و نمیخونم ک ی وق خدایی نکرده چیزی ننویسم ک کسی ناراحت شه خب خواهرای گلم شاید کسی ک عکس از مشکلش میفرسته اون لحظه ی اون روز امکان دکتر رفتن نداره فک‌کنین خواهر مادر خودتونه مثلا عزیز خودتون دستشونو نشونتون بدن شما حالتون بد میشه ی دلسوزی میکنین...من بهتون حق میدم شاید واقعا حالتون بد شده باشه ولی خواهرانه ازتون خواهش میکنم یکم لحنتونو محترمانه کنین هممون ب اندازه کافی مشکل و ناراحتی داریم با تندی بدترش نکنیم🙏🙏 ببخشید اگه پر حرفی کردم و حرفام باب میلتون نبود شرمنده...🌹🌹🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سلام دختر خانمی که ۱۸ سالشه و ۵ ساله عقد هستنند و همسرشون ۳۰ ساله هستند.عزیزم اختلاف سنیتون زیاده .اگه الان همسرتون بی توجهه مطمئن باش تو زندگی بیشتر میشه .کلا به نظر میرسه علاقه ندارند به شما .چون دوران عقدتون طولانی شده و هیچ تلاشی نکردند برید زیر یک سقف. دخترم حتما از یک مشاور کمک بگیر تا یک تصمیم درست و قطعی بگیری .با احترام 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 فاطمه خانم عزیزم یکی تو گروه بامن هم نطر بود خیلی خانم محترم و عاقلی هست معلوم بود از حرف زدنش سلام به همه خانم های عزیز و خواهر محترمی که بامن هم نطر بودن عزیزم 😘واقعا حالم بد میشد و ناراحتم میشدم بیشتر بخطر وضعیتی که داشتن ولی جا اینجور عکسا تو گروه نیست .هرکار میکردم تصویرش همش جلو روم بود وی بحث دیگه این حرفا ربطی به نطافت شخصی و سنگ دلی نداره اتفاقا خیلی هم دلم میسوزه برابقیه چرا مااین قدر گستاخانه قصاوت میکنیم در حق بقیه😔😔🥺 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 من هم با نظر این خانم که از داستان خورشید انتقاد کردن موافقم اصلا این رمان بدآموزی هم داره یه جوری القا میکنه که اگه زدن تو سرتون هم هیچی نگین فقط تحمل کنین این دیگه از حد گذرونده هرکسی باید برای خودش ارزش و احترام قاءل باشه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سلام برای دوست عزیزمون ک گفتن دست برادرشون تاندون پاره شده و نیاز به عمله عزیزم اگ شرایطش براتون مقدوره برین مشهد ساختمان پزشکان فراز دکتر محمد حسین ابراهیم زاده فوق العاده هستن فقط نوبت دهیشون اینترنتیه تو سایت نوبان 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 فاطمه جان سلام اون عزیزی که گفتند دست برادرشون تاندومش پاره شده دکتر اصلانی فوق العاده است ولی مطب تهران است من مادرم عمل کردند پیششون خیلی خوب بود

#کف_خیابون🌷 همه این حرف ها یه طرف... اما خیلی وقتمون کم بود... نیروی دیگری هم نداشتیم... باید دو تا مسئله ای گفتم را با هم بررسی میکردیم. فورا تقسیم کار مجدد کردیم... عبداللهی و 233 روی طرح بچه های باغ... من و ابوالفضل هم روی اجلاسی که قرار بود برگزار بشه! مسئله اجلاس خیلی مهم تر بود... هر چند میفهمید که ماجرای بچه های باغ هم مشکلات زیادی به وجود آورد... اما داستان اجلاس در دستور کارمون بود... نه فقط برای ما... جوری که فهمیدیم حتی چند تا گروه دیگه هم از بچه های اداره خودمون سوژه هایی که داشتند را دنبال کرده بودند و اونا هم رسیده بودند به همین اجلاس! همه حرکات و دیدارهای عفت در آستانه انتخابات، مخصوصا در جریان این اجلاس، خیلی تعیین کننده بود... ترتیبی دادم که عفت را 24 ساعته تحت نظر داده باشیم... به بچه ها سفارش کردم که حتی از جای خواب و خوراکش هم باید اطلاع داشته باشیم... چه برسه به دیدارها و ملاقات ها و... نکته ای که باید خودم پیگیری میکردم، نفوذ به مکان و زمان اجلاس مذکور بود. خیلی درباره اش فکر کردم... اینقدر برام مهم بود که خودم در اون جلسه باشم که حتی نشستم و برنامش را نوشتم... در همون اوضاع و احوال، رابط ما در قم بهم اطلاع داد که از طرف همون رییس دفتر و چند نفر دیگه که اون شب در اون جلسه عفت بودند دارن برای اجلاس اسم نویسی میکنند! حتی دارن از طلبه های معمم معمولی هم اسم مینویسن تا بلکه نوعی پوشش برای حضور کسانی باشه که قرار نیست لو برن! ضمن اینکه شلوغ شدن اون جلسه هم مدنظرشون بوده! تصمیم گرفتم برم قم اما جور نمیشد... چون کارها خیلی عقب میموند و نمیتونستیم همه چیزو هماهنگ کنیم... در یه سردرگمی خاصی به سر میبردیم... فردای اون روز، 233 و عبداللهی خبرای بدی از پروژه بچه های بچه باغ ارائه دادند که خیلی خطرناک بود! درخواست جلسه فوری کردند... جلسه تشکیل شد... عبداللهی شروع کرد و گفت: «قربان ما حدود 17 ساعت بررسی کردیم... همه چیزو بررسی کردیم... هر چی که فکرش بکنید... از باشگاه کوروش شروع کردیم... چون فهمیدیم که اونا هر روز به طرف باغ وسیعی بعد از جاده لشکرک میرفتند! با وجود اینکه خیلی احتیاط میکردند اما من و 233 مجبور شدیم خودمون وارد عمل بشیم و به اطلاعات مجازیمون اکتفا نکنیم... تا اینکه به خود باغ رسیدیم... لطفا اجازه بدید از اینجاش به بعد را 233 گزارش بده... چون من در جاده اصلی پوشش میدادم که اتفاقی نیفته!» گفتم: «خواهش میکنم... بفرمایید!» 233 گفت: «من خیلی بلد نیستم مثل خانم عبداللهی لفظ قلم حرف بزنم... چون ما از اولش دهاتی بودیم... حالا هم نیروی پیاده کف خیابون... خیلی بلد نیستم پیچش بدم و گزارشی حرف بزنم... اما قربان! چیزی با چشم خودم دیدم که برای اولین بار در طول این مدت، قدری ترسیدم... حالا شاید نشه اسمش را هم بذاریم ترس... اما خب! نمیشه به راحتی از کنارش رد شد!» گفتم: «لطفا سریعتر!» 233 گفت: «چشم! در اون باغ، من یه گردان حدودا 200 تا 300 نفره پسر و دختر و مرد و زن دیدم که به صورت قاطی داشتند آموزش میدند!» با تعجب و اخم گفتم: «ینی چی؟ گردان کدومه؟ چه آموزشی؟!» 233 ادامه داد: «از آموزش ساخت نارنجک دستی گرفته تا پرتاب نارنجک دستی... از روش سریع جمع شدن تا روش سریع پراکنده شدن... از آموزش غش کردن و بی تحرک ماندن تا آموزش حمل جنازه و غش و ضعف کرده... از دفاع شخصی گرفته تا فنون رزمی و ضرب و شتم و خیلی مسائل دیگه!» به فکر فرو رفتم... گفتم: «تحلیلت از این مشاهداتی که داشتی چیه؟» 233 گفت: «اینا خیلی جدی بودند... هم کسانی که آموزش میدادن و هم کسانی که آموزش میدیدند! با چاقو و چوب و سطل آشغال و بنزین و اینا آموزش میدیدند! خب این وسایل، مال بچه بازی یا عملیات های نظامی نیست... اینا بیشتر در درگیری های خیابانی و مواجهه با پلیس ضد شورش و اینا به کار میره! من فکر میکنم اینا برای خرابکاری های گسترده دارن تربیت میشن و مطمئنم که برنامه های خاصی دنبال میکنند!» ادامه دارد... #نویسنده:محمدرضا حدادپور جهرمی ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

🔴#غیرتِ_بیجا❗️ 🕰 فقط 1 دقیقه وقت بذارید بخونید 🚨به دستان مرد جوانی دستبند اداره آگاهی خورده بود.. جلوتر رفتیم علت را جویا شدیم. با چشمانی به پایین افتاده، هق هق گریه و آه و افسوس پی در پی، گفت: به همسرم خیلی علاقه مند بودم؛ بدون او آب هم نمیخوردم؛جز او به هیچ زنی فکر نمیکردم. زندگی در اوج شادی و عشق سپری میشد که یکبار وسط روز برای انجام کاری به خانه برگشتم و دیدم دخترم دم درب ایستاده.❗️ پرسیدم چرا اینجایی .... او گفت: یه آقا اومد پیش مامان، کلی با هم بودن و براش کادو آورده بود. وقتی هم داشت میرفت، مامانو بوسید و رفت.😰 🔺او همچنان که گریه میکرد ادامه داد: با شنیدن حرفهای دخترم، خون جلوی چشمم را گرفت و بی درنگ به آشپزخانه رفتم و با چاقو به سمت همسرم... [گریه اش شدید تر میشود ] حتی اجازه توضیح دادن ماجرا را به او ندادم.... و زمانی حقیقتِ ماجرا رو فهمیدم که اون آقا، داییِ دخترم بوده و از خارج از کشور برگشته بود و دخترم اصلا او را قبلاً ندید بود.... اما از بیمارستان خبر فوت همسرم را به من اطلاع دادند... بله! دیگر شریک زندگانیم نبود که از او عذرخواهی کنم😭😰 ✍ نکته اخلاقی ⇦ غیرت باید بجا و عاقلانه باشه... ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌