eitaa logo
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
1.6هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
150 فایل
• گـروه‌فرهنگی‌رانــیا🌱 • هیئت‌دختـرانه‌بنات‌الزهـرا • استان البرز، پایگاه شهیدان پناهی ‌ جزتویاری‌نگرفتیم‌ونخواهیم‌گرفت برهمان‌عهدکه‌بستیم،برآنیــم‌هنوز(: جهت ارتباط با ما ، کانال شرایط رو مطالعه بفرمائید🦋: @ranyaa_313_shorot
مشاهده در ایتا
دانلود
او یتیمی است که نعلین ندارد حتی فکر صد زخم در آن بین ندارد حتی
او نمی‌دید که خاری به کف پایش بود دامن پیرهنش زیر قدم‌هایش بود
چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد، علی باز دوید...
خیره چشمانِ تَرَش رو به همان «منظره» بود دورِ گودال فقط دایره در دایره بود
همه با خاطره‌ی بغضِ علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه ؛ ولی جمع شدند..
حلقه‌ها تنگ‌تر از تنگ‌تر از قبل شده قلب‌ها سنگ‌تر از سنگ‌تر از قبل شده
باید از  بینِ همه رد بشود می‌داند نه محال است مردد بشود، می‌داند...
رد شد از حلقه‌ی پیرانِ عصازن و سپس از وسطِ جمعیتی سنگ به دامن نه فقط سنگ که چوب و شن و آهن ..
بعد از آن سخت دوید از دو سه تا حلقه‌ی اسبان سواری وصدای نفس و شیهه و کوبیدن سُم‌ها همه‌سو هولِ قدم‌ها وعَلَم‌ها
به خودش گفت کمی مانده برو از وسط این‌همه جامانده برو...
پیش می‌رفت ولی حلقه‌ی یک لشکر شد متراکم متراکم متراکم‌تر شد
داشت از بین همین فاصله‌ها رد می‌شد از دل هلهله‌ها، هروله‌ها رد می‌شد...