eitaa logo
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
1.6هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
150 فایل
• گـروه‌فرهنگی‌رانــیا🌱 • هیئت‌دختـرانه‌بنات‌الزهـرا • استان البرز، پایگاه شهیدان پناهی ‌ جزتویاری‌نگرفتیم‌ونخواهیم‌گرفت برهمان‌عهدکه‌بستیم،برآنیــم‌هنوز(: جهت ارتباط با ما ، کانال شرایط رو مطالعه بفرمائید🦋: @ranyaa_313_shorot
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله" به نام خدا، به یاد خدا، برای خدا :)
السلام‌علیک‌یامولای‌یاصاحب‌الزمـان-♡
💠ذکر روز دوشنبه: یا قاضی‌الحاجات 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی نمی‌دونی کِی باید چه شعاری بدی!😑😂 - مرگ بر اسرائیل + بله؛ مرگ بر اسرائیل. ولی این حرفش خوب بود!😂 @ranyaa_313
کسی از شیما خبر داره؟ عید میاد ایران یا هنوز داره قلبش میریزه؟! ✍🏻 سوده پاکاری @ranyaa_313
🇵🇸 Ranyaa | رانیا
... / روایت‌اول . • سه‌شنبه ١۶ اسفند ماه قرار بود برای آماده‌سازی ایستگاه، از ساعت ١٢ ظهر جمع بشیم
‌ ... / روایت‌دوم . علاوه بر گروه‌هایی که داخل مسجد مشغول کار بودن، یه گروه دو سه نفری از همسرانِ پایه‌ی بنات‌الزهرا😅 بیرون از مسجد مشغول زدن داربست و آماده‌سازی خود ایستگاه بودن! همه‌چیز داشت خوب پیش میرفت تا اینکه آسمون تصمیم گرفت شدیدترین بارون‌ در طول چند ماه اخیر رو نشون‌مون بده!😕 حالا شما تصور کن؛ این بندگان خدا زیر بارون، مشغول زدن پارچه و کتیبه دور داربست‌ها بودن و ما هم زیر برزنتی که سوراخ‌‌سوراخ بود و آب ازش چکه می‌کرد وایساده‌ بودیم! 😄 البته، تمهیدات لازم رو اندیشیدیم و آبِ جمع شده روی برزنت رو تکوندیم تا پلاستیک ضخیمی روش پهن کنیم؛ البته در همین راه، نزدیک بود چند نفر از بچه‌هامون از فرق سر تا نوک پا، خیسِ خیس بشن! مثل این بود که یه آبشارِ پرفشار از بالای سرمون روی زمین می‌ریزه!😶 دفعه‌ی دوم، بخت یارِ عابر پیاده‌ای که درحال عبور بود نبود و متاسفانه تا مرز خیس‌شدگی شدید رفت که طلب حلالیت‌های پی‌درپی ما رو به دنبال داشت!😅💔 کار کردن زیر بارونی که مشخص نبود کِی قصد نباریدن داره، مراقبت از دوربینی که از جون هم عزیز تره چون گرونه (!) 😂 و زمانی که داره می‌گذره و ایستگاهی که هنوز کامل آماده نشده، تجربه‌ی متفاوتی بود؛ که بهمون یادآوری کرد اولا گزارش هواشناسی برای چند روز آینده رو بررسی کنیم؛ دوما هیچوقت به همراه دوربین عکاسی، توی فصلی که امکان بارش لحظه‌ای و رگباری وجود داره، بدون چتر بیرون نیایم!😁 بالاخره بعد از حدود یک ساعت، بارون بند اومد و به همت همون همسران فعال ذکر شده و بچه‌های مسجد حضرت‌خدیجه، ایستگاه صلواتی‌مون آماده شد! باند ها رو آماده کردیم و مولودی گذاشتیم؛ اونقدر صداش زیاد بود که هرکس از اونجا رد میشد میومد نزدیک ببینه چه خبره؛ ولی متاسفانه هنوز شیرکاکائوهامون آماده نشده بود!😕😂 بندگان خدا، دست خالی میومدن و دست خالی هم برمی‌گشتن💔😄 اما تا آخر قرار نبود این‌جوری بمونه؛ تیکه‌های پازل، یکی یکی کنار هم قرار می‌گرفتن، بادکنک ها باد میشد، شیر جوش میومد، شیرینی ها می‌رسید؛ اسپند دود می‌کردن و ما کم‌کم آماده می‌شدیم برای جشن گرفتن میلاد آقامون! برای پذیرایی از مردم ایران‌مون تو جشنی که همه‌مون با هم در شادی‌ش شریک بودیم!😌✨ @ranyaa_313