اعلام برائت مورخان و نظریه پردازان مطرح دنیا از شورش هرزه ها برای حفظ آبروی علمی خود/ دیروز گلدستون، امروز آبراهامیان، فردا؟
چند روز بعد از مصاحبه تاریخی #جک_گلدستون علیه "شورش زن، زندگی، آزادی" که پرسشهای جدی را نسبت به وقوع انقلاب در ایران مطرح کرد و گفت: "اگر کسی فکر کند همینکه اعتراض کند و خشمش را نشان بدهد اوضاع دگرگون میشود خوشباوری است" این بار پرفسور #آبراهامیان استاد تاریخ دانشگاه های آکسفورد، پرینستون و باروک که کتابهایش جزو کتب مورد علاقه جریان روشنفکری در ایران است آب پاکی را روی دست اپوزیسیون ریخته و ضمن تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی پابرجا خواهد ماند، حتی حاضر نشده نام انقلاب را برای ناآرامی های اخیر به کار ببرد و آن را "شورش" توصیف کرده است.
وی این تحولات را صرفا چندپارگی های اجتماعی دانسته و حتی وارد میدان شدن فردی مثل رضاپهلوی را هم به ضرر جریان اپوزیسیون تحلیل نموده و ظاهرا با گذشت ۶ماه از ناآرامی های اخیر که بیشتر از آنکه ریشه در داخل داشته باشد حاصل یک جریان مهندسی شده تحمیلی از خارج از کشور بود، حالا یکی یکی اندیشمندان علوم سیاسی مختلف که هیچکدام شان هم سمپات جمهوری اسلامی نیستند با اعلام برائت از این شورش، درصدد حفظ آبروی علمی خود هستند
زیرا به خوبی میدانند که مواضع آنها درباره این اتفاقات در تاریخ ثبت خواهد شد و هر نوع سخن هیجانی و غیرواقع بینانه، اعتبار علمی و تئوریک آنها را به شدت مخدوش خواهد کرد.
شاید حتی اگر امروز سید جواد طباطبایی نیز در قید حیات بود از اظهار نظر عجولانه قبلی اش که این شورش های کور را انقلاب ملی! توصیف کرده بود برائت می جست چون هر فرد آگاه و واقع بینی از همان ابتدا میفهمید نام انقلاب برای این شورش کور که ریشه اش نیز توطئه خارجی بود، چقدر مضحک و خیال پردازانه است. در ادامه اهم سخنان آبراهامیان با یورونیوز را میخوانید:
در مورد اعتراضات در ایران یا آنطور که من آنها را شورش مینامم، انتظارات اغراقآمیز یا خوشبینانهای ایجاد شد که این شورشها به انقلاب منجر میشود.
انقلاب به فرآیندی گفته میشود که یک قیام عمومی از پایین صورت گرفته و رژیم را سرنگون میکند. با این توصیفها آنچه در سال ۱۹۷۹ در ایران رخ داد یک انقلاب واقعی بود.
مردمی که در خیابانهای ایران حضور داشتند امیدوار بودند که همان اتفاقات سال ۱۹۷۹ بار دیگر رخ دهد اما مسئله این است که حکومت شاه هیچ مشروعیتی نداشت و این مشکل اصلی رژیم او بود... هنوز جمهوری اسلامی مشروعیت دارد.
ما هیچ نشانهای مبنی بر اینکه رژیم به سمت فروپاشی برود، نداریم من فکر میکنم حضور شاهزاده جوان یا هر چیز دیگری که میتوان اسمش را گذاشت به عنوان رهبر، باعث تضعیف اعتراضات و تقویت رژیم خواهد شد. چراکه مردم خواهند پرسید اعتبار دموکراتیک و سکولار او از کجا آمده؟
در ادامه خبرنگار که ظاهرا از پاسخهای آبراهامیان تعجب کرده از او می پرسد: "گروهی از مخالفان جمهوری اسلامی معتقدند که آرام شدن نسبی اعتراضات در یک روند انقلابی عادی است. ممکن است مردم خشمگین دوباره پس از مدتی به خیابانها بازگردند و روند سقوط جمهوری اسلامی را تسریع بخشند.
آیا میتوان شرایط امروز را با مقطعی پیش از انقلاب ۵۷ مقایسه کرد؟" اما پاسخ آبراهامیان جالب است:
"خیر. چون همچنان مسئله مشروعیت است. شاه در ۲۸مرداد مجبور شد از نیروهای خارجی برای ادامه حکومت خود استفاده کند در نتیجه دیگر نمیتوانست از مشروعیت سخن بگوید. اما در مورد جمهوری اسلامی هنوز بخشی از مردم مشروعیت رژیم را قبول دارند ضمن اینکه هیچ نشانهای مبنی بر ریزش در سپاه پاسداران وجود ندارد."
این بار خبرنگار با سماجت بیشتری از آبراهامیان می پرسد: "شما به مشروعیت مذهبی در ایران اشاره کردید اما در جنبش اخیر ما شاهد این بودیم که اتفاقا حملاتی به روحانیون صورت گرفت. از عمامه پراکنی گرفته تا حملات لفظی وفیزیکی. آیا این به معنی پایان تقدس روحانیت در ایران مدرن نیست؟"
اما بازهم پاسخ آبراهامیان جالب است:
"خیر. اینطور فکرنمیکنم. این قبلا هم بوده. ۲۰سال قبل هم مثلا بعضی تاکسیها در خیابان روحانیون را سوار نمیکردند.
همواره شاخصهایی در تاریخ بوده که این نگاه نسبت به روحانیون وجود داشته. از صادق هدایت نمیتوانید کسی را ضد روحانیتتر پیدا کنید یا مثلا کسروی. با این حال هنوز رابطهای بین بخشی از جوامع محلی وروحانیت وجود دارد که جایگاه روحانیت را محترم میشمارند وفکر نمیکنم این از بین برود"
امیرحسین ثابتی
@rasadname