eitaa logo
راشِدون
172 دنبال‌کننده
989 عکس
176 ویدیو
13 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم، هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌«نوشتن‌»نیازداریم. مهمان اتاق عملی ومعمارنویسنده‌‌ای هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش رابه کلمه تبدیل می‌کند. شیعه‌ی‌مولاعلی|همسر|مادر
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6021712065033409568.mp3
5.06M
یا الله.. مَردُم به چَشمِ اِعتِبار نِگاهَم میکُنَند اَمّا مَن پیشِ تو اَز سَراب هَم بی آبِروتَرَم http://eitaa.com/rashedooon
enc_16252581626330648463037.mp3
5.13M
شبِ آخرِ رجبِ ۱۴۴۴.. با حضور قلب گوش کنیم.. http://eitaa.com/rashedooon
راشِدون
صدقه‌یِ اولِ ماه یادتون باشه🌱 امروز: ۱ / رجب / ۱۴۴۴
صدقه‌یِ اولِ ماه یادتون باشه🌱 امروز: ۱ / شعبان / ۱۴۴۴ http://eitaa.com/rashedooon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوق العادست..❤️ چقدر از این خنده ها آدم حس مثبت میگیره.. http://eitaa.com/rashedooon
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا... http://eitaa.com/rashedooon
راشِدون
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا... http://eitaa.com/rashedooon
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ اوست که خورشید را درخشان و ماه را تابان کرده است و ماه را به شکل‌های مختلفی درآورده تا شمارش سال‌ها و حساب‌و‌کتابِ کارها را بدانید. خدا این‌ها را فقط بر اساس حکمت آفریده است. او نشانه‌هایش را برای مردم خوش‌فهم بیان می‌کند... یونس، آیه ۵ http://eitaa.com/rashedooon
1_164542723.mp3
2.43M
بسم الله.. اینو پخش کنین و باهام همراه بشین.. به بهونه ی شبِ زیارتیِ اباعبدالله و شبِ عزیزِ ولادتشون : http://eitaa.com/rashedooon
راشِدون
بسم الله.. اینو پخش کنین و باهام همراه بشین.. به بهونه ی #شب‌جمعه شبِ زیارتیِ اباعبدالله و شبِ عزی
سیدالشهدا دیوونه میخواد.. عاقل ماقِل زیاد بودن که چُرتکه دستشون بود.. بن حر که رئیس نگهبانان و شُرطه هایِ کوفه بود، در واقعیتِ تاریخی پیرمردی بود و سنی ازش گذشته بود.. سیدالشهدا که از مکه به سمتِ کوفه در حرکت بود، او رو می بینه. در جایی همدیگه رو ملاقات میکنن و آقا ازش دعوت میکنه و میفرماد که: به من ملحق شو.. او جواب میده که: جنگ و اینا شرمندتم! ولی یه اسبی دارم تیز رو که هر کسی سوارش شده، کامیاب شد و به هدفش رسید... این اسب برا تو.. دیدگاهِ عاقلانه رو داری؟ دیدگاهِ عاقلانه اینطوری تحلیل میکنه که بیعتِ با تو خطرناکه و ممکنه باعثِ کشته شدنم بشه! اما از اونجایی که تو پسرِ پیامبری و پیامبر هم کلی سفارشِ تو رو به مردم کرد، ما یه اسب داریم که بهت بدیم... دیوونه‌ی عاشق چی میگه؟ دیوونه‌ی عاشق عابس بن شَبیب عه که نقل شده از عراق (!) زمانی که آقا در مکه بود و هنوز اصن راه نیوفتاده بود، میره به سیدالشهدا ملحق میشه... و تا آخرش هم با آقا می مونه و با سینه یِ برهنه هم مبارزه میکنه و جان میده.. اینجا عقل رنگی نداره! عقل حیرت زده یه گوشه فقط تماشا میکنه... http://eitaa.com/rashedooon
بازم دیوونه سراغ داری؟ آره‌.. اَنَس پسرِ حارثِ کاهِلیِ اَسَدی.. یارِ پیامبر و از محبانِ اهل بیت. منتها آدمِ نَدار و کم درآمدی بود.. اینقدر که لباس نداشت و برایِ اینکه آفتاب اذیتش نکنه تویِ خاک بدنش رو فرو می بُرد! چی میشددد و دَری به تخته میخورد که کمی خرما میخورد... آدمی با این وضع بود... واردِ مسجد شد و پیامبر در مسجد حاضر بود و سیدالشهدا هم در آغوشِ پیامبر. اَنَس خدمتِ پیامبر رسید. و آقا بهش فرمود: انس این پسرمو در یکی از زمین هایِ عراق می کُشَن... انس شوکه شد. و آقا بهش فرمود: نشه که صدایِ مظلومیتش رو بشنوی و کمک بخواد و کمکش نکنی! این در جانش رسوخ کرد. یه روز در در جنگِ صفین، انس با مولاعلی همراه بود که همتون شنیدید در اونجا به کربلا رسیدن. نمازِ صبح رو به جماعت خوندن و آقا در دشت قصدِ گشت و گذار داشت. انس دنبالِ مولاعلی رفت... اَنَس میگه: دیدم مولا به جایی رسید و کنارِ گودالی نشست و خاکش رو می بویید و سجده میکرد و خاک به سر میریخت و اشک میریخت... آقا بعد از مدتی بلند شد و ازش پرسیدم: آقاجان اینجا چه جاییه؟ چرا این کارا رو کردی؟ آقا فرمود: انس یادت میاد پیامبر بهت فرمود حسین رو در یکی از زمین های عراق میکُشَن؟ این همون زمین هست... این گودالِ قتلگاه بود. زمان گذشت و مولاعلی و امام حسن شهید شدن و امامت با سیدالشهدا بود. اَنَس ساکنِ مکه بود و داستان رو هم میدونست. ۶ ماه قبل از وقوعِ جنایتِ کربلا، رفت به کربلا و ساکنِ اونجا شد. اون موقع کربلا بَر و بیابون بود ! بهش میگفتن: آقا اومدی وسطِ بیابون چی میخوای آخه؟ بیابونه اینجا پیرمرد! آخه اون موقع پیرمرد شده بود.. و انس در جواب، اون دوتا روایتو از پیامبر و مولاعلی نقل میکرد برایِ سایرین. روزِ دومِ محرم اَنَس منتظرِ محبوب بود و با آغوشِ باز رفت به استقبالِ سیدالشهدا... اَهلاً وَ سَهلاً یَابنَ رَسول الله :) آقاجان بهش فرمود: اینجا چیکار میکنی؟ عرض کرد: اومدم که عقب نمونم! اومدم که هیچی مانعِ این نشه که کنارت نباشم... ۶ ماه در بیابانِ سرکش زندگی کرد که ۸ روز با حسین بمونه و تهش هم براش جون بده!