eitaa logo
راشِدون
171 دنبال‌کننده
989 عکس
176 ویدیو
13 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم، هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌«نوشتن‌»نیازداریم. مهمان اتاق عملی ومعمارنویسنده‌‌ای هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش رابه کلمه تبدیل می‌کند. شیعه‌ی‌مولاعلی|همسر|مادر
مشاهده در ایتا
دانلود
اولا توصیه میکنم برایِ ورودتون به محرم به حضرت مسلم توسل کنید برای ایشون خوب گریه کنید.. و از او بخواید محرم و صفرِ متفاوت و پر رزق و پربرکتی رو رقم بزنه...
نامِ مادرِ حضرت مسلم حَلیّه یا عَلیّه بود. پدرِ ایشون عقیل، پسرِ ابوطالب بود یعنی مسلم بن عقیل برادرزاده یِ مولاعلی بود. جنابِ عقیل خودش شخصیتِ والایی داشت بر خلافِ چیزی که برخی منبری ها میگن و این شخصیتِ عظیم رو پایین و تنزل میدن. اینقدر شریف بود که در ازدواجِ مولاعلی با حضرت ام البنین، مولا در انتخابِ همسر به عقیل اختیار داد و امر کرد تو شخصِ مناسبی رو برام پیدا کن. این یعنی عقیل، علی شناس بود! او هم همسری پاکدامن رو پیدا کرد که وقتی واردِ خانه یِ مولا شد پرسید اتاق و حُجره یِ حضرت صدیقه کدوم اتاق بود؟ وقتی نشونش دادن، حضرت ام البنین از اتاقِ مادرجان عَتبه بوسی و آستان بوسی کرد... این نشان از شناختِ دقیقِ عقیل بود..
وقتی که مسلم مامور به رفتن به سویِ کوفه بود، اومد خدمتِ سیدالشهدا و عرض کرد: میدونم که دیگه شما رو زیارت نمیکنم و اومدم تا برایِ بارِ آخر زیارت تون کنم... آقاجان هم مسلم رو به آغوش کشید و مسلم گوش به فرمانِ آقا با همراهیِ دو نفر راهیِ کوفه شد اما برایِ حفظِ جانش از بیراهه به کوفه رفت. در اوایلِ راه یک آهویِ مُرده ای رو دیدن که جایِ زخم بر بدنش نبود. یکی از اون دو نفر گفت که این آهو بر اثرِ تشنگی جان سپرده. اتفاقا اون دو همراه هم بر اثرِ تشنگی در بینِ بیراهه جان دادن! مسلم رو فقط عشق در اون جهنم زنده نگهداشت...
همسرِ مسلم، دخترِ مولاعلی رقیه نام داشت یعنی فرزندانِ او خواهرزاده یِ سیدالشهدا میشدن. پسران حضرت مسلم، محمد (عبدالله هم ذکر شده) و ابراهیم نام داشتن که یک سال بعد در کوفه کشته شدن و نقلِ دیگه ای هم هست که میگه دو پسرِ جنابِ مسلم در عاشورا در رکابِ سیدالشهدا به شهادت رسیدن...
من چی بگم در مقامِ جنابِ مسلم؟ وقتی که سیدالشهدا بعد از خبرِ شهادت مسلم و هانی فرمود: بعد از مسلم و هانی زندگی وجود نداره! اصن چه شخصیتی باید آدم داشته باشه که به این درجه برسه که کسی مثلِ سیدالشهدا بعد از مرگش این جمله رو عنوان کنه...
در منزلِ قَطقَطانیه خبرِ شهادت به سیدالشهدا رسید و آقا همونجا امر کرد همه یِ کاروان بشینن و عزایِ مسلم رو برپا کنن و اولین عزادارِ مسلم خودِ آقاجان بود و حمیده دخترِ مسلم رو رویِ زانوش نشوند. این دختر بچه یِ مظلومه هم در عاشورا در اثرِ حمله و غارتِ حرامی ها زیرِ سُمِ اسبان به شهادت رسید... حضرت رقیه همسرِ مسلم هم بعد از عاشورا دِق کرد و دِق مرگ شد و اینطور شهیده شدن... مسلم بن عقیل برایِ سیدالشهدا هم خودش رو فدا کرد و هم خانوادش رو فدا کرد. مسلم و هانی رو از پا آویزان کردن.. اولین کسی که سرشو بریدن و در شهر گردوندن و اولین نفری هم که سیدالشهدا در عاشورا صداش زد خودِ مسلم بن عقیل بود... این هم قابلِ توجهِ مخالفانِ جاهلِ جنابِ مختارِ ثَقفی که حضرت مسلم قبل از خروج به سمتِ کوفه از سیدالشهدا پرسید وقتی که به رسیدم به نزدِ چه کسی برم؟ آقا امر کرد که برو پیشِ مختار پسرِ ابوعبیده ثقفیِ کوفی که او مُوَثَق ترینِ مردم در نزدِ ماست! وقتی مختار دستگیر شد حضرتِ مسلم به ناچار منزل به منزل جاش رو عوض میکرد تا محلِ اختفا لو نره و مشکلی پیش نیاد. مسلم تشنه شهید و ۳ روز بدنش رویِ زمین موند و دفن نشد و بعدش یه غلام در غربت بدنش رو کشید و بر پیکرش نماز خوند و او رو پشتِ مسجد دفن کرد... مسلم سرافراز شد در نزدِ مولاعلی خدا کنه ما هم مثلِ او موفق و سرافراز باشیم در یاریِ فرزندش حسین بن علی...
رفقا امام صادقِ ما ۷۰ کیفیت برایِ عزایِ جدش نام برده! اینکه کسی بغضش بگیره چه ثوابی داره، کسی پلکش تر بشه، کسی به اندازه یِ بالِ مگس اشک بریزه، کسی که ادایِ گریه و حُزن رو دربیاره و ...! اینکه همشون چه ثوابی دارنو امام صادق با کیفیتش بر ما نقل فرموده.. ما هیچ کاری نمیکنیم بچه ها ! گریه یِ ما و عزاداریِ ما اصن به حساب نمیاد! عزاداری رو امام سجاد داشته که در دارالسلام نقل شده صورت به دیوار کوبید... عزاداری رو امام رضا یاد داده که فرمود اونقدر برایِ شما (سیدالشهدا) گریستم که چشمانم زخم شد... گریه رو امام کاظم داشته که راوی اومد از امام رضا پرسید آقاجان پدرتون (امام کاظم) از بَدوِ تولد مُژه در چشمانش نداره؟ آقاجان فرمود: نه. مُژه داشت. از بس که برایِ جدش حسین گریست مژه یِ چشمانش ریخته شد... امام رضا هِی میفرمود: اَذَلَّ عزیزنا... عزیزِ ما رو ذلیل و خوار کردن.... آه حسین....
من تا حالا دو جا در مقاتل دیدم که سیدالشهدا با صورت از اسبش به زمین بیفته. نمیگم جایِ دیگه نیست. شاید باشه و من ندیده باشم. یه جا در ساعاتِ آخر عمرِ شریفش بود که در ادامه پیاده جنگید. یه جا هم در شهادتِ آقاعلی اکبر. مقتل نگفت که سیدالشهدا از اسب پیاده شد یا فرود اومد، نوشت با صورت از زین اسب سقوط کرد... اَذَلَّ عزیزنا...
برامون مقتل نمیخونن بابا ! برامون مقتل نمیخونن که بدونیم وقتِ غارت اون زنازاده ها بر سرِ لنگه کفش هایِ اهلِ حرمِ سیدالشهدا باهم درگیر میشدن... اَذَلَّ عزیزنا...
بله آقا ما هر روز باید برایِ حسین عزاداری کنیم و ول کنِ ماجرا هم نیستیم! محرم و غیر محرم هم نداره! هر روز! چون این ها بر ما داغ زدن و این داغ هر روز تَر و تازه ست! تازه هست که امام زمان صبح و شام جوری گریه میکنه که فرمود اگه اشکِ چشام خشک بشه برات خون گریه میکنم حسین!
📨 📝 متن پیام : چرا انقدر مغروری؟ همه اش توصیه و مخاطب قرار دادن و... عجب از روزگاری که این همه واعظ داره... 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ما حقیر تر و گناهکار تر و خاطی تر از چیزی هستیم که بخوایم خودمونو واعظ بدونیم. اما حسب یه سری تجربیات یه چیزایی از بقیه یاد گرفتیم و اعتقاد داریم که باید به گوش بقیه رسونده بشن تا شاید نوری بشن برای ادامه ی مسیر. قصد عتاب و خطاب هم نداریم. ادعایی هم نداریم. خیلی چیزهارو نمیدونیم و بهشون معترفیم. اصلا نادانسته هامون بیشتر از دانسته هامونه. اینجا صرفا محلیه برای نوشتن از آنچه در قلب و عقل ما میگذره و آنچه در این دنیا لمس میکنیم من باب یادآوری.. هرکسی به قدر خودش برمیداره و اجباری هم به حضور کسی نیست. شما همتون برید، یا همتون بمونید ما موکلف به انجام وظیفه ایم.. اما بنده‌ی حقیر به چیزی توصیه نمیکنم مگه اینکه قبل از گفتنش خودم عامل به اون بوده و ازش جواب گرفته باشم. همین. خدایا فیلتر قضاوت و بدبینی رو از قلب و عقل و چشم و گوشمون بردار قربونت برم..🌱