آخرین شیفت اتاق عمل اورژانسم رو در بهمن ماه با تصویر این مریضِ امروز تموم میکنم
و وارد دومین سال از دورهی طرح علوم پزشکیم میشم :)
+ دوست داشتم که امشب بتونم بعد از جمع و جور کردن منزل، آماده سازی نهایی ناهار فردا، مرور قواعد تجوید و تمرین برای مسابقهی ترتیل فردا، مطالعه درس و مطالعهی مقرری روزانه، برسم که دربارهی این یک سالگی، یادداشت مفصلی هوا کنم
آمّا از اونجایی که احتمالش خیلی کمه
انشاءالله بمونه واسه فردا :)
#طرحنوشت
+وقتی توی خون غوطهور میشم، بیشتر از کارم لذت میبرم :))
بنی هاشم وصال مصطفی راخواستنداز حق
نــدا آمــد کــه «اِنّا نَحنُ نَزَّلنٰا» علی اکبر :))
بهم نگید چرا اینقدر درگیر مریضات میشی..
ما هممون همینیم..
ما خودمونو میذاریم جای مریض و همراهاش..
اوج غمی که ما با مریضامون طی میکنیم رو
فقط خودمون میفهمیم و کسی که شغل ما رو تجربه کرده..
هیچکس دیگه نمیفهمه چی میگیم
و برای هیچکس دیگه گریهی ما برای بیمارمون، پذیرشی نداره...
+ من اما در عین آرامشی که دارم، غم عجیبی رو تحمل میکنم..
علیرغم همهی تلاشها و بدو بدوهامون مریضی که پنج شیش ساعت بالاسرش سر عمل بودیم، از دست رفت..
این تلاشها در حالی بود که خودم سرماخوردهام و حساسیتم عود کرده و اصلا وضعیت جسمی خوبی ندارم..
امشب بعد از تحویل شیفت، با پدرم تماس گرفتم و به سختی بغض و اشکمو کنترل کردم و از اینکه هنوزم میتونم صداشونو بشنوم، خدا رو شکر کردم...
+ شغل عجیبی داریم که در اون هیچوقت هیچ چیز تکراری نمیشه......
خدایا شکرت بابت تلنگرهات...
#طرحنوشت
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دست به دست کنید برسه به دست اعزه انقلابی ..
#جهادمالی