پنجشنبه ها...
نبودنت....
بر شانه ی
بغض #دلتنگی_ام....
#اَشک
خیرات میکند.....
#پنجشنبه_های_دلتنگی
#شهید_رسول_خلیلی
#ارسالی_ڪاربران
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
باز پنجشنبه و یاد شهـــدا🌱
شهیـد ڪه شوے🕊
یڪبار شهیـد میشوے
مـادر شهیـد ڪه باشے صد بار
و مـادر شهیـد مفقودالاثر ڪه باشے هر ثانیـہ😔
#نثار_روح_آسمونی_شهدا
به ویژه
#شهیدابراهیم_هادی_
#و_مادروپدرشان_صلوات
#شهید_ابراهیم_هادی
#ارسالی_ڪاربران
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🌺شهیدِ گمنام است🌺
تو او را نمی شناسی!
ولی او خوب
دردت را می داند!
دلم یڪ درد و دل حسابی ڪنار
بارگاهتان میخواهد!
درد و دلی ازجنس چادر خاڪی مادر
#قطعه_سرداران_بی_پلاک
#ارسالی_خادم_ڪانال
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#دل_نوشت
باز پنجشنبه شد و بهشت خدا را در کنار شما آسمانیها درک میکنیم ❤️❤️
دعاکنید مثل شما روی زمین آسمانی شویم
#ای_شهدا_عنایتی_ڪنید_به_دل_خسته_ام
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#لاله_های_آسمونِ
🔰علاقه خاصی به امامزاده عبدالله داشت همیشه اکثر قراراشو یا توی امام زاده میزاشت یا اطراف امامزاده ، خود منم اولین بار که خواستم ببینمش توی امام زاده قرار گزاشتیم
🔰یادمه مدتی قبل رفتن با هم و یکی از دوستان رفتیم امامزاده چند ساعتی رو اونجا با هم بودیمو حرف زدیم آخر سر با آقا مجید رفتیم و از آقای حسینی(خادم امامزاده) فرم خادم افتخاری گرفتیم و قرار بودش فرمو تکمیل کنیم
🔰و به همراه عکسو مدارک بعدا ببریم براشون، روزای آخر که در تماس بودیم بهم گفتش فرمو توی اسبابکشی قبلی گم کرده و برم براش یه فرم بگیرم حالا فرم رو که نگاه میکنم گریه امانم نمیده
#شهید_مجید_صانعی🌷
#سالروز_شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#ستاره_های_زینبی
💠سید میلاد یکی از رفقای بسیار خوب بنده بود ما بیست روز با هم خادم پارکینگ شلمچه بودیم هر دومون داخل یک سنگر بودیم تو این بیست روز با پای برهنه بود وقتی می گفتم سید پاهات تاول می زنه می گفت
💠باشه اینجوری ثوابش بیشتره ...شبها توی سنگر که می خوابیدیم هر بیست روز را من می دیدم با عین حالی که ما دیر می خوابیدیم سید یک ساعت قبل از اذان صبح بلند می شد و نماز شب می خوند بعد تنها سنگری که نماز جماعت
💠 صبح توش برقرار بود سنگر ما بود چون سید میلاد همه بچه ها را صدا می زد برای نماز صبح بیرون سنگر هم می اومد داد می زد نماز جماعت که بقیه هم می اومدن سنگر ما واسه نماز جماعت
✍راوی: دوست شهید
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷
#سالروز_شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
✍ #دلنوشتــــــه
گفت: راستی جبهه چطور بود؟؟
گفتم : تا منظورت چه باشد ...
گفت: مثل حالا رقابت بود؟؟ گفتم : آری...
گفت : در چی؟؟ گفتم :در خواندن نماز شب...
گفت: حسادت بود؟؟ گفتم: آری...
گفت: در چی؟؟ گفتم: در توفیق شهادت...
گفت: جرزنی بود؟؟ گفتم: آری...
گفت: برا چی؟؟ گفتم: برای شرکت در عملیات ...
گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آری ...
گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و ترکش ...
گفت: پنهان کاری بود ؟؟گفتم: آری ...
گفت: در چی ؟؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...
گفت: دعوا سر پست هم بود؟؟گفتم: آری ...
گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...
گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: چه آوازی؟؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل ...
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب ...
گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...
گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری ...
گفت: کجا؟؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...
گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه ...
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟ گفتم: آری ...
خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام بوسه برپیشونی دوستان شهیدمان
سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ...
زیر لب گفت: شهدا شرمنده ام ...
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
باز خواهد شد گره های دلم با یاحسین
عاقبت آن شاه بی سر سربه راهم میکند
#الحُسیـــــن_یَجمَعنا
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄