همیشه فرزندم با هدیه وگلی وارد خانه میشد
داود خیلی خوش سلیقه و با فکربود هدایای کوچک، ولی زیبا و با سلیقهای تهیه میکرد و با خود میآورد به عنوان نمونه یک بار با گلدانی کوچک تزیینی و بار دیگرگردن بند میخکی معطر و زیبا تهیه کرده بود، خلاصه این قدر با محبت بود که بدون هدیه به خانه نمیآمد.
خیلی با محبت و عاطفی بود، هر روز صبح ساعت 11 تلفنی با هم حرف میزدیم و احوالم را میپرسید از کارهایی که انجام میدادم و با هم دردل میکردیم و بعدازظهرها ساعت 3 و نیم تماس میگرفت و اگر مشکلی و کاری بود به داود میگفتم سنگ صبورم بود هیچ کس همانند داود برای من نمیشود. آن صحبت و درددلها ویژه پسرم بود و به کس دیگری نمیگویم.
اعزام به سوریه
فرزندم مرتب در عراق حضور داشت و به زیارت میرفت. به حضرت آقا خیلی علاقه داشت و برای آزادی شهر شیعه نشین نوبل الزهرا به خاطر اطاعت امر، ولی خود رفت. یادم میآیددر فتنه سال 88 تهران کفن پوشید و آنجا رفت. همه این کارها را به عشق، ولی فقیه انجام میداد و همیشه میگفت:جانم فدای رهبرم و به این گفته خود نیز عمل کرد.
زمانی که به سوریه میخواست برود؛ خطاب به من گفت: مادر اگر راضی نمیشوی من به سوریه بروم؛ میتوانی جواب حضرت را بدهی و من نیز رضایت خود را اعلام کردم.
رضایت همسرش را نیز این گونه گرفته بود؛ داود کلیپی از حوادث سوریه رابه همسرش نشان داده بود و وی دیگر حرفی نزده بود، و سرانجام عازم سوریه شد.
شهادت
داود قبل از رفتن به دامادم و خواهرانش گفته بود این دفعه که به سوریه بروم شهید میشوم حتی به نحوه شهادت خود اشاره کرده و دقیق گفته بود؛ یک تیر به دست و سرم من میخورد، مادر و پدرم از دوری من خیلی ناراحت میشوند، چون من تمام زندگی شان بودم نگذارید احساس کمبود کنند همه فرزندانم در خدمت من و پدرشان هستند، ولی هیچ کس داود نمیشود.
داود به من گفت: مادر اگر شهید شدم بی تابی نکنید؛ سفارش صبر و بردباری به من کرد. مبادا از خود بی خود شوی و حجابت کنار برود و موهایت را نامحرم بینید.
نحوه شهادت داود همان گونه که خودش از نحوه شهادتش گفته بود. تیر به دست و سرش اصابت کرده بود داوود با شالی که در عزای امام حسین (ع) که در زمان مداحیها به گردن میانداخت به شهادت رسید. فرزندم در سال 1394 در نبرد با داعش به آرزوی خود رسید.
ویترینی از یادگاریهای داود
همه وسایلی که از فرزندم بعداز شهادت وی از سوریه آوردهاند؛ را به عنوان یادگاریهای همانند؛ کلاه، لباس، دستکش، شال را در ویترین نگه میدارم. حتی گلاب که عطر همیشگی وی بود و هنگام نماز از گلاب استفاده میکرد. همه هدایایی که به من داده و به ویژه پیراهنی که نشستهام و بوی فرزندم را میدهد.
فرزندم خیلی صفات عالیه انسانی را در وجودش نهادینه کرده بود برای همین مسئله همه میگویند؛ شهادت حق داود بود؛ ولی تحملش برای من سخت است، داود تنها فرزند پسرم بود. دردانه ای که تقدیم حضرت زینب (س) کردم.
سخن پایانی
انشالله به برکت خون شهدا مملکت اسلامی بتواند از شر دشمنان در امان باشد و بر مشکلات کشور فایق آید. مملکتی که سالهاست در عرصه ایثار و شهادت حرف اول را میزند؛نباید یاد و خاطره شهدا را فراموش کنیم، چرا که امنیت و اقتدار و آرامش کشور را مدیون خون شهدا هستیم.
جمعهها وضع دلم بدجور مۍریـــزدبھم
قصهۍ یڪ مـرد تنھا ، غصهدارم مۍڪند💔
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
اگر #شهیدانه زندگی کنی
شهادت خودش #پیدایت میکند
لازم نیست به دنبالش بگردی!!!
#4روز_تا_آسمانی_شدنت
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
#قهرمان_من
#شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
ز.mp3
4M
⚫️ #وفات_حضرت_ام_البنین
🎶 #کربلایی_سید_مجید_بنی_فاطمه
اگه کسی رو میخای دستتو بگیره..
🎵 #زمینه
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═