eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
333 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
رفاقت هایتان را خط بہ خط ڪلمہ بہ ڪلمہ مرور میڪنیم شاید فهمیدیم رفاقت تان بهانہ شهادت بود یا شهادت بهانہ رفاقت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
˙·‌•°❁ ❁°•·˙ 🌹 ▪️نام پدر: محمد ▪️تاریخ تولد: 1370/11/19 ▪️محل تولد:تهران ▪️تاریخ شهادت: 1395/07/07 ▪️محل شهادت: حلب-سوریه ▪️مزارشهید: بهشت زهرا(س)-قطعه50-ردیف117-شماره14-تهران🌹🕊 ◎●اعتقاد داشت ڪه مابچه شیعه ها فرزندان امام زمان هستیم ودر نبود آقا،پدر نداریم. بهم گفت رفیق همیشه غصه امام زمانت رو بخور ڪه هم خریدارت باشه. 🕊🌹 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
˙·‌•°❁ #معرفی_شهدا ❁°•·˙ #شهید_سجاد_زبرجدی🌹 ▪️نام پدر: محمد ▪️تاریخ تولد: 1370/11/19 ▪️محل تولد:تهر
. 🌹 شہید مدافع حرم سجاد زبرجدی🌹 . ...اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.🙏 من منتظر همه شما هستم.😊 دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود.🙏 خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهمگ شما هم من را با خوشی یاد کنید.🕊 همه ما همدیگر را در آخرت زیارت می کنیم.🌹 یکی با روی ماه و یکی با روی سیاه، انشالله همه با روی ماه باشیم. و سلام را به امام زمان(عج) بفرستید تا رستگار شوید.👌 خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید و از من راضی باشید. همه شما را به جان حضرت زهرا(س) قسم می دهم که من را فراموش نکنید و یادم کنید من هم حتما شما را یاد می کنم..🙏 نگذارید شیطان باعث جدایی ما بشود.😔 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
نمازهای #روح‌الله خیلی خاص بود... «انگار یک هیچی مقابل همه چیز ایستاده » 🌿🌴 #نماز #شهید_مدافع_حرم روح‌الله قربانی 🌹 #نماز_اول_وقت #التماس_دعا ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم🌸🍃 بسم الرب المهدی🌸🍃 السلام علی المهدی🌸🍃 خوشا آنان که پایان راهشان خادمی مهدی (عج)است وشهدات بهانه ی ملاقاتشان🌸🍃
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 ۱ ⚜️نیمه‌های شب اوایل مهرماه بود که صدای پیامک تلفن همراه، خبر شهید مدافع حرم را منتشر کرد. با خودم گفتم چه می‌کنند این جوانان عاشورایی که در ایام عزاداری سالار _شهیدان خود را به قافله کربلائیان می‌رسانند. کمی که پرس‌وجو کردم متوجه شدم همه داشته مادری بود که بعد از فوت همسرش با وجود مشکل شنوایی و عدم قدرت تکلم، فرزندانش را با حب اهل بیت(علیه السلام) پرورش داده تا اینکه یکی از دست‌پرورده‌هایش مدافع حرم شده است. سجاد زبرجدی سهراب اهل تهران و محله خانی‌آبادنو بود. از بسیجیان دهه هفتادی که حالا خلف شایسته‌ای برای رزمندگان دفاع مقدس شده‌اند. از همان سربازان امام زمانی که با شنیدن صوت هل من معین امام زمان‌شان خود را به قافله زینبیون می‌رسانند. برای آشنایی با زندگی و شهادت این مدافع حرم با علی زبرجدی برادر شهید، صفیه کمانی مادر ، آقایان قاسمی و سیفی از دوستان همکلام شده‌ایم که از نظرتان می‌گذرد. دنباله‌روی شد. ⏮ادامه دارد..
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 ۲ همکلامی‌مان با مادر سجاد زبرجدی شرایط خاصی داشت. مادری که سعی می‌کرد با زبان بی‌زبانی برایمان از دردانه بگوید. صفیه کمانی همه صحبت‌هایش را با ترک‌خورده‌اش درهم می‌آمیخت و اگر نمی‌توانست منظورش را بفهماند، نوشتاری به دستم می‌داد تا به این ترتیب بتواند روایتگر زندگی تا شهادت فرزند باشد. صفیه کمانی سخنانش را از دردانه‌اش اینگونه آغاز می‌کند: سجاد در یک خانواده رشد پیدا کرد. داود و مرتضی کمانی هر دو از شهدای دفاع مقدس هستند. پسرم دوست داشت سپاهی شود و ما هم مشوقش بودیم. از بارز پسرم می‌توانم به محجوب بودن، داشتن ایمان قوی، حب رهبری، پاکدامنی، شجاعت، صداقت، مهربانی، احترام به بزرگ‌تر‌ها، ساعی، ورزشکار و بسیار مسئولیت‌پذیر اشاره کنم. اهل صله رحم بود و تمامی خصوصیات خوب یک انسان واقعی را دارا بود. با ایمان قوی و علاقه شدید قلبی به اسلام و ائمه اطهار، از میهن و اسلام و کشورش می‌کرد و همواره گوش به فرمان رهبر بود. به نظر من همه این خوب بودن‌ها و خالص بودن‌هایش، به خاطر علاقه‌اش به سرگذشت دایی‌های داود و مرتضی کمانی بود. او مسیر را از دایی‌هایش آموخته بود. ⏮ادامه دارد..
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 ۳ ⚜️از مادر می‌خواهم در مورد تربیت فرزندانش بگوید. اینکه چطور بعد از فوت همسرش دست تنها بچه‌ها را بزرگ کرده است. می‌گوید: من با تمام سختی‌های پیش رو در زندگی که عمده‌ترین آنها از دست دادن و نداشتن مسکن و نبود منبع درآمد و مشکل تکلم و شنوایی‌ام بود، سه فرزندم را با حب# ائمه_اطهار بزرگ کردم. سجاد در اولین اعزامش به سوریه بسیار خوشحال بود و با شوق تمام روزشماری می‌کرد تا اینکه در اواخر خرداد ماه سال ۱۳۹۵ برای اولین بار عازم سوریه شد. پسرم سفارش‌هایی برای خانواده‌ داشت که پیروی از خط رهبری و اتحاد و همبستگی‌، خواندن ، نافله، زیارت جامعه کبیره، برای ظهور حضرت حجت، اول وقت، به معروف و نهی از منکر، حجاب و پاکدامنی از جمله آنها بود. هر موقع که می‌توانست زنگ می‌زد و از احوال خانواده باخبر می‌شد. اعزام سجادم در تاریخ ۲۰/۶/۱۳۹۵ بود و نهایتاً بعد از گذشت ۱۸ روز، چهارشنبه ۷/۷/۹۵ به درجه رفیع 🕊 نائل آمد. ⏮ادامه دارد..
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 ۴ ⚜️از مادر می‌پرسم به نظر شما چه لزومی برای حضور در جبهه مقاومت اسلامی وجود دارد، پاسخ می‌دهد: به نظر من حضور رزمندگان مدافع حرم برای دفاع و پاسداری از اسلام و میهن‌مان و همین طور حرم مطهر اهل بیت(علیه السلام) است. ادامه دادن راه و بیداری اسلامی و تلاش برای آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از کارهایی است که می‌توانیم با آن یاد شهدا را زنده نگه داریم. اقوام نزدیک شهید شب قبل از ایشان در خواب دیده‌اند که پدربزرگ مرحوم و دو تن از شهید در کنار هم بودند. شهید ناگهان می‌گوید می‌خواهم به سوریه بروم. به ایشان می‌گویند در سوریه جنگ است، می‌گوید من حتماً باید به آنجا بروم. تعبیر این خواب پدر‌بزرگ برای به آغوش کشیدن فرزند غیور و رشید خودش بود. رفت پیش ⏮ادامه دارد..
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 ۵ ⚜️برادر از قول کتک زدن برادر هم می‌گوید: قبل از تشییع پیکرش از حال رفته بودم و در بیمارستان سجاد را دیدم. سجاد به طرف من آمد و گفت آمدم از تو خداحافظی کنم. گفتم کجا؟ گفت باید بروم. گفتم تو قول دادی زود برگردی زود هم برگشتی، اما نباید بروی دیگر. تو مادر داری، خواهر داری، من هم می‌خواهم به تو تکیه کنم. گفت دیگر نمی‌توانم بمانم، باید بروم. هر کاری کردم نگهش دارم نتوانستم و او رفت. روز پیکرش سر مزار وقتی روی سجاد را برداشتم تا آن کتکی که قولش را داده بودم بزنم، دیدم جایی برای زدنش نیست. خمپاره نیمی از صورتش را برده بود. مراسم بسیار باشکوهی بود. بیش از ۳۵۰۰ نفر مهمان داشتیم. تشییعی که من خودم باورم نمی‌شد. وقتی جمعیت را دیدم قلب گرفتم. با خودم گفتم اگر چه سجاد مظلوم شهید شد، اما هستند کسانی که سجاد و راه سجاد را بشناسند. سجاد نترسی داشت و با پای قرص در میدان حاضر می‌شد. در شرایط سخت خانوادگی هرگز ندیدم که زبان به اعتراض باز کند. هیچ گاه ندیدم مقابل ما حرف زشت بزند. واقعاً بود. ⏮ادامه دارد..