🌈تابستان رنگارنگ با طعم کتابخوانی
📚کتاببازی خلاق ویژه دختران ورودی دوم و سوم دبستان👧
💠هشت جلسه، شروع از ۱۷ تیرماه
⏰شنبهها ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۱:۳۰
🏠مکان: حسینیه هنر اصفهان
برای ثبتنام به شماره ۰۹۱۳۰۳۰۷۹۳۷ پیام دهید.
💢مهلت ثبتنام: ۱۵ تیر۱۴۰۲💢
🌱رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
تابستانی به شیرینی هندوانه 🍉با کلاس کتابخوانی📗
کتابخوانی📚 همراه با تجربه نوشتن✍
ویژه دختران ورودی چهارم و پنجم و ششم 👧
💠هشت جلسه، شروع از ۱۷ تیرماه
🕰 شنبهها ساعت ۹ تا ۱۰
🏡 مکان: حسینیه هنر اصفهان
برای ثبتنام به شماره ۰۹۱۳۰۳۰۷۹۳۷ پیام دهید
💢مهلت ثبتنام: ۱۵ تیر ۱۴۰۲💢
☘رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
نویسندگی از صفر، خلاقیت از صد
نویسندگی خلاق را با اساتید نویسنده جوان تجربه کنید.
ویژه دختران ورودی نهم تا یازدهم
💠هشت جلسه، شروع از ۲۰ تیرماه
🕰 سهشنبهها ساعت ۹ تا ۱۰:۳۰
🏡 مکان: حسینیه هنر اصفهان
برای ثبتنام به شماره ۰۹۱۳۰۳۰۷۹۳۷ پیام دهید
💢مهلت ثبتنام: ۱۵ تیر ۱۴۰۲💢
☘رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
مُبلغ
هفته پیش خریدار بود. آمد و تعدادی از کتابها را خرید و رفت.
این هفته مُبلغ بود. کتابهایی را که خوانده بود، برای بچههایی که میآمدند، توضیح میداد. یکتنه فروشنده شده بود.
#دهه_نودیها
#کتاب_خوانی
راوی: زهرا مطلبی
مکان: مصلی نمازجمعه رهنان
رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
راهیان پیشرفت
روایت پیشرفتهای علمی و فناوری اصفهان
با حضور ۶۰ دختر دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر طوسی به همت حسینیه هنر اصفهان
اصفهان، خانه انقلاب، تیر۱۴۰۲
رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
رستا
راهیان پیشرفت روایت پیشرفتهای علمی و فناوری اصفهان با حضور ۶۰ دختر دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر طو
راهیان پیشرفت
ساعت پنج دقیقه به نُه است. رسیدهام دم خانه انقلاب، اما هنوز کسی نیامده. چشمم به صندلی زیر درخت میخورد. از توی کیف کولیام کتابم را در میآورم. از طرفی توی دلم آشوب است مبادا گنجشکهای روی درخت ادب از یادشان برود و کتاب را مورد لطفشان قرار دهند که ناگهان زنگ در خانه انقلاب، را میشنوم.
از پلههای خانه انقلاب بالا میروم. دختری با روسری زرد و خاکستری و با صدای ملایمش مرا دعوت میکند به یکی از اتاقها. دوربینم را درمیآورم و گوشی را به گیم بال وصل میکنم و منتظر میمانم تا برنامه شروع شود. نیم ساعتی طول میکشد تا مهمانها برسند. قرار است خانم ارسطویی و خانم صفائیه برای دانشجویان دختر دانشگاه خواجه نصیر، روایت پیشرفت بگویند.
در رواق آیتالله خامنهای باز میشود و دخترها از راه میرسند. از هر تیپ و سلیقهای هستند. چادری و مانتویی، باحجاب و بیحجاب.
خانم صفائیه از تاریخ شفاهی و روایت پیشرفت که میگوید، دکمه دوربین را روشن میکنم. توی قاب دوربین دخترها با دقت به حرفهای خانم صفائیه گوش میدهند. یک نفرشان عینک گردی روی صورتش است و دستش را زیر چانه حائل کرده، قاب را رویش میبندم و دکمه شاتر را میزنم.
بعد از خانم صفائیه نوبت خانم ارسطویی میرسد. کسی که محقق پروژه زنان پیشرفت است. از بانوهایی میگوید که هم زندگی خانوادگی موفقی داشتند، هم روزمه تحصیلی فوقالعادهای. همین برای دخترها عجیب است. انگار توی کتشان نمیرود و مدام سوال میپرسند. دوربین را زوم کردم روی یکی از دخترها و دکمه رکورد را میزنم. میگوید:《 من نمیدانم چهطور هدفم را انتخاب کنم و اصلا هدف چیست؟》
یکی دیگر از دخترها جوابش را میدهد. سریع دوربین را سمتش میبرم. دخترها با هم گپ میزنند و سوالاتی را از خانم صفائیه و خانم ارسطویی میپرسند.
خانم صفائیه میگوید هدف آنقدر باید بزرگ باشد که توی این مسیر سخت، جا نزنی. خانم ارسطویی هم میگوید، هرکس برای خودش هدفی دارد، ممکن است یک نفر هدفش این باشد که فقط در راه علم خسته نشود.
یک ساعت و نیم از برنامه میگذرد و دخترها با یک تشویق، به برنامه خاتمه میدهند. اما بعد دور خانم صفائیه و خانم ارسطویی شلوغ میشود. سوالات دخترها ادامه دارد.
✍فائزه سراجان
#حسینیه_هنر_اصفهان
#خانه_انقلاب
رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
محفلی با خواجهنصیریها
دخترانهای از جنس پیشرفت
جمعه، ۹تیر۱۴۰۲
پنجشنبه خبر دادند که شصتهفتاد تا از دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر راه افتادهاند سمت اصفهان. میخواستند واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر برای آشنایی آنها با روایت پیشرفت گپ و گفت داشته باشد. قرار بود ساعت ۹ تا ۱۱ برایشان برنامه داشته باشیم.
با خودم گفتم من که نهایتاً ۲۰ دقیقه بتوانم از پروژه زنان پیشرفت صحبت کنم. اصلاً مگر میشود این تعداد دختر پرشور دهه هشتادی را یکجا بنشانیم و برایشان حرف بزنیم؟!
آن هم از کجا؟ ...
از خواجه نصیر تهران، رشتههای علوم پایه و مهندسی.
اصلا مگر دهه هشتادیها اینقدر حوصله میکنند؟
جلسه شروع شد و با یک سلام و احوالپرسی گرم ارتباطمان صمیمیتر شد.
با گفتن از سابقه تاریخ شفاهی علم یا همان علم نگاری در دنیا شروع کردم و با پرسش و پاسخ جلو رفتم. دانشجوها هم درگیر بحث شدند.
کلیپ زنان پیشرفت اصفهان را گذاشتم و شروع کردم به گفتن خاطره از جلسات مصاحبه با زنان دانشمند اصفهانی.
کم کم جلسه شور و حال خاصی پیدا کرد. با مرور شرکتهای دانش بنیان و تولید محصولات هایتک توسط زنان نخبه اصفهانی ذوق و شوق را میشد در چشمهای تکتکشان دید. انگاری مفهوم الگوی سوم زن را تا حالا به این خوبی لمس نکرده بودند.
دو ساعت جلسه تمام شد اما سوالات دخترها تمامی نداشت.
ارتباط با نسل جوانی که تشنه فهمیدن و کاوشگری هستند به آدم کلی انرژی میدهد.
✍مائده ارسطویی
#زنان_پیشرفت
#تاریخ_شفاهی_پیشرفت
#حسینیه_هنر_اصفهان
#خانه_انقلاب
رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
🌱سهشنبههای سفید تاریخ شفاهی
🎯قسمت سوم: چادرهای چارخانهای
اطراف اصفهان، چاچپ رسم بود. پارچههای چهارخانهای که زنان روستایی به جای چادر سر میگرفتند. تو حسینآباد خودمان هم از این پارچهها میبافتند. پوشیدن چاقچور هم رسم بود ولی روبنده زدن نه.
از وقتی راه کربلا باز شد، بعضی از خانمها به تقلید از عربها روبنده گرفتند و کمی باب شد.
هنوز به سن مدرسه نرسیده بودم. رفتم بازارچهی نو روبروی تیمچه جوهری، چیزی بخرم. دو تا زن چاچببهسر از بازار بزرگ میآمدند سمت خیابان، دو تا آژان هم از روبرو به سمتشان. یکهو کپ کردند روی سر این دو تا و چاچبشان را کشیدند. داد و فریاد بلند شد. زنها نشستند روی زمین و پتهی چاچب را کشیدند روی سرشان. جیغ میزدند و چاچب را سفت گرفته بودند. از دیدن این صحنه تن و بدنم لرز گرفته بود. از داخل تیمچه جوهری دویدم سمت خانه.
بعضی آژانها بیتفاوت بودند و بعضی سختگیر. علی آژان سختگیر بود. خیلی چادر کشید از سر زنها. اما یکهو مریض شد. میگفتند دل درد مراق گرفته. با همان دل درد فوت شد. میگفتند از نفرین زنهای چادری بوده.
💢بر اساس مصاحبه با غلامعلی صباغزاده، متولد اصفهان
✍ به قلم علی ملکی
#خانه_تاب
#ننگ_سالی
#حسینیه_هنر_اصفهان
🌟رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
📚کتابنگاری
🌟تجربیات مروجان کتاب در گوشهگوشه ایران
قسمت اول: آبگینه در خیرآباد
کلاس چهارم است و دوستداشتنیترین پسر روستا. کتاب "آبگینه به مهمانی می رود" را برای مسابقهی کتابخوانی بردهام روستا. خوانده است و توی یک صوت خلاصهاش را برایم فرستاده است. چیزهایی از جزئیات در صوتش گفته بود که توی کتاب نیست و تازه برخی ابهامهای مرا حل کرد!
احتمالا مادرش برایش گفته بود یا پدرش که همزمان چوپانی میکند و زنبورداری و باغداری...
در این دنیایی که همهی رسانهها فضاهای شهری را تبلیغ میکنند، نمیدانم چه حسی دارد وقتی کتابی میخواند که در فضای یک روستا اتفاق افتاده است. آن هم در موقعیتی که خیلی از اهالی روستا، آنجا را رها کرده و به شهر رفتهاند.
فکر می کنم امیدوار کننده است که ببیند کسی هم کتابی در فضای روستایی نوشته و به روستا توجه کرده.
صداقت و سادگیشان دوستداشتنی است؛ شبیه آزاده...
کاریبودن و محکمبودنشان هم یادگرفتنی است؛ باز هم شبیه آزاده...
شاید هم برعکس، آزاده شبیه او!
روستای خیرآباد، تیر۱۴۰۲
✍عاطفه محمدباغبان
روستای خیرآباد از جهت تقسیمات رسمی از توابع نجفآباد هست ولی از لحاظ مکانی نزدیک دهق و علویجه در استان اصفهان.
#آبگینه_به_مهمانی_میرود
#آزاده_کارآگاه_میشود
#حسینیه_هنر_اصفهان
#تاریخ_شفاهی_پیشرفت
#روستانگاری
☘رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
کتابیار
یک تجربه متفاوت
ویژه دختران نوجوان نهم تا دوازدهم
با سرمایهگذاری ۲۰۰هزار تومان، کتابیاری را تجربه کنید.
برای اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۱۳۰۳۰۷۹۳۷ تماس بگیرید.
☘رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
☘راهیار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅@rasta_isf_1401
✅@Raheyarpub
🔹نام اثر: تابلوی غدیر، ولایت حضرت امام علی (ع)
جنس: مقوا
ابعاد: ۹۵/۶× ۸۵/۵ سانتیمتر
فن اثر: آکرلیک و گواش روی مقوا
سبک اثر: نگارگری، تذهیب و خوشنویسی
نگارگر: رضا بدر السماء
شماره ثبت موزهای: ۹۵۰۱۸۸
🖼در مرکز این تابلو تصویر دست حضرت محمد (ص) که دست حضرت علی (ع) را بهعنوان جانشین بالا بردند درون نقوش گل و مرغ نقاشی شده است. در قسمت بالای مینیاتورها درون یک نقش قلمدانی شکل بخشی از آیه ۳ سوره مائده و در قسمت پایین آن حدیث «من کنت مولا فهذا علی مولاه» به خط نستعلیق نوشتهشده است. تابلو دارای یک حاشیه پهن مذهب با چهار کتیبه قلمدانی است که در قسمت بالا: «بسمالله الرحمن الرحیم»، در سمت راست، پایین و سمت چپ آیه ۶۷ سوره مبارکه مائده به خط نستعلیق نوشتهشده است.
دو عدد پلاک مسی در بالا و پایین قاب نصبشده که در قسمت بالای آن جمله «پشتیبان ولایتفقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد. امام خمینی (قدس سره)» و در قسمت پایین، عبارت «تقدیم به محضر مبارک و نورانی ولی امر مسلمین حضرت امام خامنهای عزیز (مدظلهالعالی) ...». نوشتهشده است.
📌 محل نمایش: حرم مطهر رضوی، صحن کوثر، ساختمان موزه قرآن و هدایای مقام معظم رهبری
🌟خاطرات شفاهی استاد رضا بدرالسما در واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر اصفهان گردآوری شده است.
☘رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
📚کتابنگاری
🌟تجربه مروجان کتاب در گوشهگوشه ایران
قسمت دوم: آبگینه در دست دختران خیرآباد
زرنگ و باهوش بود. همیشه توی "وسطی" و "اسمفامیل" و "گرگیرنگی" و پانتومیم برنده میشد.
به خاطر همین بیشتر بچهها دوست داشتند توی گروهشان باشد تا برنده شوند.
وقتی از کتاب "آبگینه به مهمانی میرود" مسابقه گذاشتم، اولین کسی بود که شرکت کرد.
صوتش از خلاصه کتاب را فرستاد.
وقتی دیدمش بهش گفتم: "چرا خط به خط کتاب را گفته بودی؟"
خندید. پرسیدم: "بگو چی فهمیدی؟"
گفت: "کمک به همدیگر و ..."
چیزهایی که گفت، کاملا درست بود و از مضامین داستان.
جایزهاش یک جامدادی چوبی بود.
بچهها که خبر جایزهگرفتن سوگند رضایی، کلاس چهارم را شنیدند، برای شرکت در مسابقه دوم صف گرفتند.
روستای خیرآباد، تیر۱۴۰۲
✍عاطفه محمدباغبان
روستای خیرآباد از نظر تقسیمات کشوری از توابع نجفآباد است، ولی از نظر مکانی در نزدیکی دهق و علویجه در استان اصفهان.
#آبگینه_به_مهمانی_میرود
#آزاده_کارآگاه_میشود
#حسینیه_هنر_اصفهان
#تاریخ_شفاهی_پیشرفت
#روستانگاری
☘رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
💠اینگاه
نشستهای تاریخ شفاهی و امروز
نشست اول؛
قصههای مردمی، درمانگری فرهنگی
نقش تاریخ شفاهی در اثربخشی فعالیتهای فرهنگی
🗣️ با حضور: دکتر محمدرضا کائینی
همراه با رونمایی از کتاب فاخر "خانهتاب"
🗓️ زمان: چهارشنبه ۲۱ تیر، ساعت ۱۷
🏛️ مکان: خیابان استانداری، گذر سعدی، عمارت تاریخی سعدی
☘رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
☘حوزه هنری قلب تپنده فرهنگ و هنر نصف جهان
💢@rasta_isf_1401
💢 ble.ir/artesfahan
37.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک اردوی ویژه
راهیان پیشرفت
دختران دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی، طعم پیشرفت زن ایرانی را در اصفهان مزمزه کردند.
#حسینیه_هنر_اصفهان
#تاریخ_شفاهی_پیشرفت
#زنان_پیشرفت
#راهیان_پیشرفت
رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
🌗نیمه پنهان تاریخ
🌱روایتهای زنانه در تاریخ شفاهی
و
🌱تاریخ شفاهی زن ایرانی
در نشست مشترک حسینیه هنر و حوزه هنری با حضور محققان تاریخ شفاهی اصفهان
مهمان ویژه: محمدرضا کائینی
گاه: سهشنبه، ۲۰ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۰
مکان: حوزه هنری اصفهان
جلسه به طور همزمان در فضای مجازی و در بستر اسکای روم برگزار میشود
https://daneh.ir/demo2/mod/lmskaranskyroomtwo/view.php?id=9935
رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
🌱سهشنبههای سفید تاریخ شفاهی
🎯قسمت چهارم: آژان پانحس
چند ماهی میشد که فقط در و دیوار خانه را دیده بودیم و آسمان بالای سرمان را. زنجماعت شده بود اسیر قانون منع حجاب دولتیها. دم حوض دستنماز گرفتم. آمیرزا كلاه پهلوی را با غيظ روي سرش گذاشت و زير لب نفريني حواله كرد. همين كه خواست برود بيرون، با زبان زرگری دستوپاشکسته، گفتم: «آقا اجازه بدید بعد از چند ماه برم تخت فولاد. خدا حقتون رو بر من ببخشه. بدجور دلتنگ عصمتبانو هستم. از وقتی مادرم رحمت خدا رفته یکبار بیشتر نرفتم قبرستان.»
میرزاحسن اين پا و آن پا شد. خیلی پاپیچش شدم تا رضایت داد بروم. رضایتش از ته دل نبود که از سر دلسوزی بود. آميرزا كه رفت، پیراهن بلندی را که آقاعمو برایم تحفه از نجف آورده بود، پوشیدم. چارقد ابریشمی را هم سر کردم. پته بغچه چادر را باز كردم، اما دوباره بستم. شنيده بودم دولتیها پي چادركشی هستند. رفتم توی زیرزمین. بقچهی پشت خمره را باز کردم و چند مشت نخودچی و کشمش برداشتم. بعد هم رفتم سر گنجه. شیشة گلاب را برداشتم. دخترها توی اتاق كناری، پشت دار قالی بودند. به ایوان نرسیده بودم که صدای بیگمآغا و جواهر را از دالان شنیدم. آماده شده بودند که بیایند همراهم. جواهر چارقد سرش کرده بود و بیگمآغا لچک. نمیدانستم زرگری هم سردر میآورند. طفلکیها حق داشتند. ذوق داشتند بروند بیرون و هوا تازه کنند. آرام در خانه را بستیم و تا سر کوچه رفتيم. زير لب« واجعلنا...» خواندم و به دخترها سفارش کردم سر و صدا نکنند. عصمتبانو، تکیهی مادرشازده خاک بود و مسیری طولانی پیش رو داشتیم. نزديكیهای شير دربکوشک غافلگیر شدیم. يك آژان مثل اجل معلق رسید بالای سرمان. شنيده بودم كه با زنهای چادری بد تا ميكنند. نديده بودم ولي. بیگمآغا پشت من پناه گرفت. قلبم تندتند ميزد. پر چارقد را محكم توي دستم مشت كرده بودم و زير لب ذكر ميگفتم. مردك ازخدابیخبر، با آن سبیلهای چخماقی آمد جلو. دست انداخت طرف چارقد و بیهوا کشید. برق از چشمم پرید. سرم لخت شد. دستهایم را گذاشتم روی سرم و بياختيار كنار ديوار نشستم. بیهمهچیز، روسری را در هوا چرخاند و زیر چکمههایش جرواجر کرد. بعد هم انداخت توی چاه کنار گذر. دست بردم لچک بیگمآغا را کشیدم و انداختم روی سرم. مردم و زنده شدم. دست دخترها را گرفتم و دويدم سمت خانه. اشک امانم نمیداد. نفرینش ميکردم و ميگفتم: «خدا دودمانت را به باد بدهد.»
بیگمآغا آنقدر گریه کرده بود که به سکسکه افتاده بود. جواهر اما زهره ترکانده بود. رنگ رویش شده بود عین گچ دیوار و چیزی نمیگفت. يك بند تا خانه دويديم و خودمان را انداختيم توي هشتي خانه و در را محكم بستيم.
💢بر اساس مصاحبه با بيگمآغا صفویپور، مادر شهيدان رفيعايي
✍به قلم راضيهسادات حيدريه
#خانه_تاب
#ننگ_سالی
#بیحجابی_اجباری
🌟رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
💢خاطرات مردم محله علیقلیآقای اصفهان از دوران کشفحجاب رضاخانی
✍️پونه فضائلی| معرفی کتاب «ننگسالی»- روزنامه جامجم:
وقتی در اسفند۱۳۰۶ برای اولین بار خانواده رضاخان میرپنج که حالا او را رضاشاه پهلوی مینامیدند بدون حجاب کامل به زیارت حضرت معصومه(س) رفتند، کسی فکرش را هم نمیکرد این ماجرا چه سر درازی پیدا خواهد کرد.
بهتدریج ابتدا اجبار پوشیدن لباس متحدالشکل برای مردان تصویب شد و متعاقب آن، ممنوعیت پوشیدن لباسهای بلند مردانه مانند عبا، قبا، لباده، سرداری و... . سفر رضاشاه به مملکت همسایه که حالا به ترکیه شهرت داشت، تیر خلاصی بود که بر بدنه فرهنگ پوشش ایرانیان بهویژه زنان فرود آمد.
اجبار در ترک حجاب و استفاده از لباسهای فرنگی قانون شد و لاجرم مخالفکننده با قانون مجازات میشد. ۲۱تیرماه ۱۳۱۴ اعتراض مردم مشهد به فرامینی که مخالف دیانت و تاریخ ایران و ایرانی بود، در مسجد گوهرشاد به خاک و خون کشیده شد تا دیگر کسی جرات مخالفت با فرمان شاه را نداشته باشد. زنان با حجاب در همهجا تحت تعقیب و آزار قرار گرفتند و برخی جان خود را بر سر ایمان و عقیدهشان از دست دادند.
«ننگسالی» خاطرات مردم محله علیقلیآقای اصفهان از آن دوران است که فائزه درهگزنی آنها را جمعآوری و تدوین کرده است. این اثر که در زمره تاریخ شفاهی بهشمار میآید، حاصل یک پژوهش جمعی و شامل سه بخش است با نامهای پردهنشین، شاهنشین و خاکنشین. بخش اول به موضوع کشف حجاب، بخش دوم به منع برپا کردن مراسم عزاداری و دیگر مناسبات مذهبی و بخش سوم به قحطی و بیماری طی آن سالها پرداخته است.
🔻بیشتر:
jamejamdaily.ir/Newspaper/item/188873
💢سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 200هزار تومان):
raheyarpub.ir
@Raheyar97
💠 انتشارات راهیار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
✅ @Raheyarpub
May 11
رستا
🌗نیمه پنهان تاریخ 🌱روایتهای زنانه در تاریخ شفاهی و 🌱تاریخ شفاهی زن ایرانی در نشست مشترک حسینیه ه
هم اکنون در حال برگزاری...
حضور نرگس لقمانیان نویسنده کتاب "خانهتاب" و محقق کتاب "ننگسالی" در برنامه زنده "هشت بهشت "
شبکه استانی اصفهان
سهشنبه ۲۰تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱
#خانه_تاب
#ننگ_سالی
#بیحجابی_اجباری
#حسینیه_هنر_اصفهان
#نشر_راه_یار
☘رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پردهنشین
به روایت صدیقه محمدنظر
#خانه_تاب
#ننگ_سالی
#بیحجابی_اجباری
#حسینیه_هنر_اصفهان
☘رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان
☘انتشارات راهیار، ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی
@rasta_isf_1401
@raheyarpub
🌱 نیمه پنهانِ تاریخ
محمدرضا کائینی در جمع محققان تاریخ شفاهی اصفهان:
🔸️دقیقا نمیتوانیم مبدا یا آغاز درستی در تاریخ تعیین کنیم که زنان تاریخنگار باشند اما نشانههایی از تاریخ نگاری بانوان را در طول تاریخ دیدهایم.
🔸️ما در طول تاریخ با روایتهای زنانه و مردانه مواجهیم. اگر سری به عکسهای قدیمی بزنید، در روضههای قدیمی خانمها دور منبر نشستهاند و آقایان دور مجلس.
🔸️حضور و کنشگری خانمها از اواخر دوره صفویه آغاز شد. در دوره قاجار در بحث غرامت دادن به روسیه نقش زنان را با دادن جواهراتشان میبینیم.
🔸️ در جریان مشروطه ما یک مشروعهخواه داریم که سردمدارش شیخ فضل الله نوری است و یک مشروطهخواه که حاجآقا نور الله است. حضور خانمها در مشروطهخواهی اندکی دیده میشود ولی در جریان تاریخ تجدد شاهد حضور بیشتری از خانمها هستیم.
🔸️ نقطه عطف تاریخنگاری خانمها گزارشنویسیهای دورهی مشروطه است. در دوره رضاخان باز این حضور و نقش زنان کمتر میشود.
🔸️زننگاشتههای (آنچه درباره زنها نگاشته شده) دوران پهلوی آن قسمش که جنبه حکومتی داشت بازسازی زنان پیشااسلامی در چشم مردم بود که امثال فروغی و داور از سردمدارانش بودند و قسم دیگرش کالاسازی از زنان و تاکید بر جذابیتهای طبیعی ایشان بود.
🔸️نوع خلقت، عواطف و احساسات زنان باعث شده تاریخنگاریشان متفاوت باشد ولی روایتهایی که از ایشان داریم لاغر و کوچک اند و زنان در تاریخ حرف خودشان را نزدند. در حالیکه کارهای مهم تاریخ با بسترسازیها و تشویقهای زنان انجام شده. زنها موجوداتی قوی هستند.
رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
@rasta_isf_1401
ایسنا/اصفهان یک پژوهشگر تاریخ شفاهی گفت: تحصن در گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس مردان رقم خورد و در آن تاریخ هنوز کشف حجاب مطرح نبود. قانون کشف حجاب اجباری چند ماه بعد و در شرایطی ابلاغ شد که از دوران قاجار نیز بهصورت فردی اتفاق میافتاد.
این جملهها بخشی از مطالبی است که در اولین نشست «تاریخ شفاهی و امروز» با نام «اینگاه» مطرح شد. نخستین جلسۀ این نشستها که با تمرکز بر قصههای مردمی، درمانگری فرهنگی و با تأکید بر نقش تاریخ شفاهی در اثربخشی فعالیتهای فرهنگی برگزار خواهد شد، روز گذشته (۲۱ تیرماه) به سالروز واقعه گوهرشاد اختصاص داشت و به میزبانی حوزه هنری استان اصفهان و به همت حسینیه هنر و سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان برگزار شد.
محمدرضا کائینی، تاریخنگار و سخنران این نشست، تصریح کرد: با توجه به اینکه تاریخ شفاهی تحت تأثیر عواملی چون تحریف، دروغ، نقل بیواسطه، نقل باواسطه و نسیان است، زیاد قابل اعتماد به نظر نمیرسد، اما واقعیت این است که تاریخ شفاهی قرار نیست کلیت تاریخ را دربر بگیرد. تاریخ شفاهی یکی از مستندات تاریخنگاری است و جای تاریخ مکتوب را نمیگیرد. ادامه متن در لینک زیر:
isna.ir/xdPdbR
#رستا
#حسینیه_هنر_اصفهان
#خانه_تاب
#خانهتاب
#کائینی
@rasta_isf_1401
هدایت شده از محمدرضا کائینی
✒دو روز در اصفهان بودم، برای حضور در دو محفل تاریخپژوهی. نخست، روز سهشنبه در جمع محققان واحد تاریخ شفاهیِ حسینیه هنرِ این شهر و دیگری چهارشنبه در آئین رونمایی از کتاب "خانهتاب" که شامل روایات پیرانی است، که کشف حجاب رضاخانی را درک و روایت کردهاند. این کتاب، توسط یکی از محققان حاضر در گردهمایی سهشنبه، تالیف شده است. در خلال گفتوشنود با این تاریخنگاران نوقلم و البته خوشقلم، فکرم رفت به این سو که گرم شدن بازار تاریخپژوهی(حال محقق در هر سطحی که باشد و با هر عیاری که تولید کند)، را باید به فال نیک گرفت. نسل های قبل از آنان، هرگز این تعداد مورخ جوان و پرانگیزه به خود ندیدهاند. آن هم نورستگانی که شهامت حرکت برخلاف جریان شایعه و شلتاق "تلهویزیون"ی و فجازی را دارند و مثلا در مدتی کوتاه و در باره فرهنگسوزی قزاق، چهار کتابِ خوشخوان و مستند به پژوهندگان عرضه داشتهاند.
در یک کلام، عادت کردهایم به پمپاژ نومیدی و دروغِ برخی از بهاصطلاح رسانهها، آن هم بعضا از سوی جماعتی که در روزگاری نهچنداندور، نان سوپرانقلابیگری را می خوردند و وبال تندرویهای خود را برای نظام گذاشتند و به یکباره، از سوی دیگر بام فروافتاده و همان اداو اطوارها را، با تابلویی دیگر تکرار می کنند! رویشهای امیدآفرین را ببینیم و قدر نهیم. راه حل های پیشبرنده و تعیینکننده فردا و حتی امروز، در جمع آنان آفریده و پرداخته می شود.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
خانهتاب رونمایی شد...
رستا، روایت سرای تاریخ شفاهی اصفهان
حسینیه هنر اصفهان
@rasta_isf_1401