00.3.17.1.mp3
13.07M
✅ صوت فوق العاده نشست بصیرتی
با سخنرانی استاد مهدی طائب
چطور مردم رو به شرکت در انتخابات دعوت کنیم؟
⭕️حضرت امام خمینی (ره):
🔰 اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید،باید مشارکت کنید. اگر ـ خدای نخواسته ـ از عدم مشارکت شما یک لطمهای بر جمهوری اسلامی وارد بشود، بدانید که آحاد ما،که این خلاف را کرده باشیم-خدای نخواسته.مسئول هستیم؛مسئول پیش خدا هستیم.مسئله،مسئلۀ ریاست جمهور نیست؛مسئله،مسئلۀ اسلام است؛مسئله،مسئلۀ قواعد اسلام است؛مسئله،مسئلۀ حیثیت اسلام است و مسئلهای است که باید ما همه به آن اهمیت بدهیم.
PTT-20210614-WA0118.opus
769.6K
⭕️ مذاکرات وین انجام شد؟
بمب خبری .... فوق فوق مهم👆👆👆
فریب بزرگ
گفته شده احتمالا ۴ شنبه صبح تحریم های ایران تا حدودی برداشته می شود و مهره ی مار دولت بنفش با ارزانی کوتاه مدت بالا خواهد آمد
رهبری هم احتمالا چهارشنبه شب حرف های مهمی خواهند زد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوش بدید صحبتهای کسی که هشت سال پیش برای روحانی تبلیغ کرد و الان حرف دیگری میزنه
.
ما می توانیم با خلاقیت کسب درآمد کنیم پولمان هم پاک و حلال ولی اجازه ی هزینه کردن آن را نداریم، ما به اندازه ی نیاز اجازه داریم که هزینه کنیم، الباقی آن باید پس انداز شود. فرهنگ پس انداز باید داشته باشیم، پیشرفت کشور ژاپن مدیون فرهنگ پس انداز آن است. منظور از پس انداز، فرهنگ سرمایه گذاری است نه انباشت منظور به جریان انداختن پول است.
بگذارید بچه ها پول هایشان را جمع کنند اگر چیزی خواستند بخرند و بقیه ی آن را جمع کنند و حتی تولید داشته باشند؛ ما بچه که بودیم فرفره درست می کردیم و می فروختیم یا ممکنه که مادری شیرینی بپزد و به فرزندش بدهد که بفروشد یا هر کاری که شما بلدید فقط مهم اینه که سرمایه صرف تولید شود و کودک نیز یاد بگیرد که بخشی از پولش را می تواند سرمایه گذاری کند و صرف تولید کند و مصرفش را کنترل کند.
تفکر پس انداز داشته باشیم و بدانیم که اجازه نداریم که تا دینار آخر در آمدمان را هزینه کنیم.
من در کارگاهی کار می کردم که خدا رحمت کند رییس این کارگاه را، همیشه ایشان می گفتند که من اگر 500 تومان حقوق می گیرم اما همیشه فکر می کنم که 250 می گیرم یعنی 50 درصد حقوقم را هزینه می کنم. ایشان زندگی اش را برپایه ی 250 تومان برنامه ریزی کرده بود و بقیه را ذخیره می کرد.
امروزه در دنیا فرمول 70 – 30 است. یعنی از هر 100 تومان 10 درصد برای انفاق و کار خیریه، ده درصد پس انداز و ده درصد هم سرمایه گذاری و هفتاد درصد بقیه برای گذران زندگی. این فرمول روز دنیا است که به ما میگه درآمدها این گونه باید تقسیم شود.
بحث وام و قسط و قرض را از زندگی هاتون حذف کنید و اجازه ندهید که بچه ها هم یاد بگیرند چون قسطی خریدن و وام گرفتن از چیزهایی هستند که زندگی را تباه می کنند. بلکه بچه ها باید یاد بگیرند که همیشه پس انداز داشته باشند و نیازهایشان را نقد خریداری کنند، اگر ندارند، صبوری کنند.
ما اول می خریم بعد قسط می پردازیم حال ما می گوییم که اول قسط ها را جمع کنید بعد خرید کنید با این کار کودک هم می آموزد که صبوری کند و عمرش را پیش فروش نکند.قسط دادن یعنی پیش فروش کردن عمر، یعنی با ارزش ترین چیزی که داریم را به حراج گذاشته ایم. تفکر انفاق، خیریه و زکات داشته باشیم البته با زیربنای ایجاد جریان نه گداپروری.
ما مسئول رشد خودمان هستیم و در مقابل رشد دیگران مسئولیت داریم، انفاق یعنی عمل به مسئولیت. (نعوذباا...)انفاق برای خرید خدا نیست، ما با انفاق بهشت و جهنم نمی خریم. انفاق یک بخشی از بهای چیزی است که قبلاً گرفته ایم، به همین دلیل انفاق باید بی منت باشد، وظیفه برای ما باشد و احساس مسئولیت باشد. من یک بخش کوچکی از آن چیزی که قبلاً دریافت کرده ام را به دیگری می دهم پس چه منتی می توانم داشته باشم. چیزی از خودم نمی دهم بلکه از چندین برابری که به من داده شده را یک کوچولو به دیگران می دهم و این به خاطر این است که دیگران هم رشد کنند.
انفاق در مسیر رشد انسان ها باید باشد، انفاق در راه خدا باید باشد نه برای خدا. انفاق برای معامله کردن نیست. پول دست بچه ندهید و بگید که ثواب داره این رو بده به گدا بعد روز قیامت بالاخره یه چیزی بابتش می گیری! نخیر هیچ خبری نیست چیزی نمی گیریم چون از چیزی که قبلاً گرفته ایم انفاق کرده ایم. راه خدا راه رشد است. تفکر انفاق را به عنوان یک تفکر والا ببینیم نه به عنوان گداپروری و صدقه دادن. اگر از غذای خودمان می خواهیم انفاق کنیم روایت است که اولِ دیگ را انفاق کنید نه این که خودمان بخوریم و ته مانده ی دیگ را ببخشیم،
خداوند مرشد چلویی را رحمت کند، ایشان در بازار چلو کبابی داشتند و هروقت درب دیگ ها را باز می کردند اول چهارده تا غذا کنار می گذاشتند به نیت چهارده معصوم و می آمدند و غذاها را می بردند، ایشان اول غذا را می گذاشتند نه مانده ی آن را. بحث انفاق را به عنوان یک ارزش وارد خانواده کنیم، به عنوان یک باید، یک مسئولیت و یک وظیفه و یک تعهد و عامل رشد نه عامل تکبر.
نکته ی بعد در مهارت ها اقتصادی، ازرش افزوده است. ارزش افزوده یعنی سود. یعنی من یک چیزی خریدم یک سودی روی آن کشیدم و فروختم. با تفکر سود و سودآوری و بهره وری آشنا شویم. ما هر کاری که می کنیم باید در آن سود کنیم. ما باید سودآور فکر کنیم نه سود محور.
ما هر کاری که می کنیم در مقابل آن یک چیزی پرداخت می کنیم. چی پرداخت می کنیم؟ عمرمان را پرداخت می کنیم. تفکر سودآوری یعنی حالا که من نصف روز، عمرم را از دست دادم، چی به دست آوردم؟ سود کردم یا زیان؟ تفکر جامع سود و زیان باید داشته باشیم و البته در اقتصاد جنبه ی مالی آن.
بچه ها باید با بهره وری آشنا شوند. بهره وری خیلی مهم است و من گاهی دلم می خواهد که آن را در رده ی ارزش ها بگذارم. چگونه می توانیم همین کیفیت را با هزینه ی کمتر در زندگی داشته باشیم؟ چگونه می توانیم یک ناهار عالی بخوریم ولی با پول کمتر؟
🔻یک مثال از ژاپن می زنم، ژاپنی ها یک جایزه ای دارند به نام کایزن، کایزن معادل بهره وری است. این جایزه که رقم خیلی بزرگی هم هست به کسی می دهند که در آن سال بیشترین بهره وری را داشته باشد، چند سال پیش این جایزه به دو مستخدم تعلق گرفت که اگر اشتباه نکنم در کمپانی نیسان بودند، این دو نفر مسئول چایی بودند، کارمندها که غذا می خوردند این دو نفر به آن ها یک قوری چایی و یک فنجان و شکر می دادند بعدها این دو نفر به شرکت پیشنهاد کردند که چایی را به ما کنتراکت بدهید که ببینیم می توانیم هزینه ی تمام شده ی آن را پایین بیاوریم یا نه، یکسال این شرکت تهیه ی چایی را به این دونفر سپرد و این دو دیگر دست کسی قوری چایی نداند و گفتند که هر کسی چایی می خواهد از یکی تا ده تا ما برای شما می آوریم، چون مثلاً هر قوری اگر سه نفر چایی می داد بعضی قوری ها کاملاً تمام نمی شد، یک سال روند بدون قوری ادامه پیدا کرد و بعد آمار گرفتند و متوجه شدند که هزینه ی چایی 20 درصد کاهش پیدا کرده است و میزان رضایت کارمندان از صرف چایی 25 درصد افزایش پیدا کرده بود و در نهایت این جایزه ی بزرگ را به این دو نفر دادند چون با این دو نفر با حفظ کیفیت، رضایتمندی را بالا برده بودند و باعث کاهش قیمت شده بودند این یعنی بهره وری.