eitaa logo
رستگاران
223 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
894 ویدیو
62 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌷 چرا چاقوی که گلوی امام حسین (ع) را برید ولی گلوی حضرت اسماعیل (ع)را نبرید ؟🌷 در نخست باید اشاره کنم ذات چاقو بریدن است و به طور طبیعی می برد مگر مانعی پیش اید 🌷 ثانیاً: تحقّق هر پدیده در جهان، منوط به اجازه تکوینی آفریدگار جهان است. 🌷 ثالثا: گفتنی است: در شماری از روایات، به نقل از امام حسین (ع) آمده که ایشان، صبح عاشورا، ضمن دعوت کردن یاران خود به شکیبایی و مقاومت، فرمود: خداوند عز و جل امروز به کشتن شدن شما و من ، اجازه داد.» 🌷 با ملاحظه این گونه روایات روشن می شود که مقصود از «اذن» در این روایت که ملاحظه شد، قطعا اذن تشریعی نیست. زیرا بی تردید، کشته شدن امام (ع) و یارانش، سرآمد محرّمات تشریعی الهی است. بنا بر این، سخن امام حسین (ع) در مورد اذن خداوند متعال در کشته شدن او و یارانش، اشاره به این آیه شریف است که خداوند می فرماید هیچ ناگواری ای به شما نمی رسد، مگر اینکه به فرمان خداست».تغابن 11 مقصود از این اذن، نیز اذن تکوینی الهی در حادثه خونین کربلاست. در حقیقت ، امام (ع)با این سخن، می خواهد به یاران خود بگوید که تقدیر حکیمانه خداوند، این است که ما همگی، امروز، در راه انجام وظیفه، شهید شویم. 🌷 از این رو، باید در برابر این مصیبت، شکیبایی پیشه سازیم و تسلیم تقدیر الهی و راضی به قضای او باشیم. 🌷 در پایان باید بگوییم: در داستان حضرت اسماعیل (ع گرچه اذن تشریعی به ذبح اسماعیل تعلق گرفته بود (فرمان خدا به ابراهیم) 🌷 اما إذن تکوینی تعلق نگرفت از این رو چاقو بر خلاف سنت و طبیعت خود به اراده تکوینی خداوند نتوانست ببُرد. منبع:بحارالأنوار ج: 45 ص: 86
4_5830178835986907732.mp3
1.68M
🎙چقدر به حرف همسرت گوش میدی؟ ⭕️ زن ذلیلی از کجا آغاز میشه؟ 🔴
1_396595088.mp3
5.46M
💠سحر خیز مدینه کی می آیی... 💠با نوای جواد مقدم •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
بسم الله الرحمن الرحیم امروز شنبه 11 مرداد 1399 شمسی 11 ذی الحجه 1441 قمری اول اوت 2020 میلادی
احمد ، بھ روی دست " علے " را گرفت و گفت؛ نزد کسے نظیرش اگر هست ، رو ڪُنَد …! 🌿🌸
🦋•| میگفت: دلتـونو خونہ امیرالمؤمنین ڪـنید؛ خونہ علے رو حضرت زهــــرا جارو میزنه...!♥️ 💞
مردی در کنار چاه زنی زیبا دید، از او پرسید: زیرکی زنان به چیست؟ زن داد و فریاد کرد و مردم را فراخواند! مرد که بسیار وحشت کرده بود پرسید: چرا چنین میکنی؟ من که قصد اذیت کردن شما را نداشتم، دیدم خانم محترم و زیبارویی هستی، خواستم از شما سوالی بپرسم . در این هنگام تا قبل از اینکه مردم برسند زن سطل آبی از چاه بیرون کشید و آن را بر سر خود ریخت، مرد باتعجب پرسید: چرا چنین کردی؟ زن خطاب به مردم که برای کمک آمده بودند گفت: ای مردم من در چاه افتاده بودم و این مرد جان مرا نجات داد، مردم از آن مرد تشکر کرده و متفرق شدند. دراین هنگام زن خطاب به مرد گفت : این است زیرکی زنان! اگر اذیتشان کنی تو را به کام مرگ میکشند و اگر احترامشان کنی خوشبختت میکنند. شیطان که با فرزندش نظاره گر ماجرا بود در حالیکه سیگارش را میتکاند به فرزندش گفت: خاک بر سرت، یاد بگیر...!😁😁😂😂