eitaa logo
رستگاران
231 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
893 ویدیو
62 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️من بچه نمی‌خوام چون تربیتش سخته❗️ 🔸❓ به نظر شما تربیت فرزند سخت است یا ما بلد نیستیم؟ ‼️ خواهشاً تربیت فرزند را بهانه نیاوردن بچه قرار ندهیم چون هرچه تعداد فرزند بیشتر باشد تربیتش راحت تر است ...
🌸🍃🌸🍃 🔮پرده ی اول همین که پایش را به خانه می گذارد، ابروانش در هم می رود و قبل از اینکه سلام و علیکی کند،صدایش رابلند می کند و می گوید: باز هم که بوی آبگوشت می آید. مادر از آشپزخانه بیرون می‌آید و در حالی که می‌خواهد عصبانیتش را از رفتار پسر، پشت لبخند تلخی پنهان کند، می‌گوید: علیک سلام . پسر سلام سردی می کند و با صدایی که حالا کمی آهسته تر شده ،می‌گوید :من چند بار بگویم که آبگوشت دوست ندارم و از بوی آبگوشت هم بدم می آید؟ مادر لبخند تلخ را از روی لبش پاک می کند و می گوید: من نمی دانم حرف کدام تان را گوش کنم؛تو یا پدرت. مردم مشکل دارند، ما هم مشکل داریم. هفته ای یکبار باید سر آبگوشت در این خانه دعوا باشد. این را می‌گوید و به آشپزخانه می رود. هنوز پایش را به آشپزخانه نگذاشته که برمی گردد و می گوید: صبح رفته بودم بازار .برایت یک پیراهن خریدم .گذاشتم روی میزت .برو بپوش اگر دوست نداشتی، بگو تا ببرم پس بدهم . پسر بی آنکه حرفی بزند ،به سمت اتاق می رود. مادر هم چند لحظه بعد به اتاق پسر می‌رود .اتاق پسر از عکس‌های یکی از بازیکنان فوتبال پر است .چند وقتی است که او عاشق این بازیکن شده است. پسر لباس را به گوشه ای انداخته و روی صندلی نشسته. مادر می‌گوید: نکند دوستش نداری . پسر نگاه معناداری به مادر می اندازد و در حالی که کمی چشم هایش را جمع کرده می گوید: واقعاً شما نمی دانید که من از رنگ قرمز متنفرم؟ 🌱💛🌱
🌷 کودک وقتی مانعی دربرابر خواسته هایش می بیند خشمگین می شود. کمک کنید خشم کودکتان خالی شود. بالشت بدید بهش مشت بزنه کاغذ بدید پاره پوره کنه پاهاشو بکوبه زمین حتی خودشم زد بزنه (البته آسیب نبیند) ولی اجازه ندهید شمارو بزنه. خشمش که خالی شد خوب میشه ولی اگر تسلیم خشمش شدید یاد میگیرد تمام خواسته هایش را با خشم بگیرد.
یار‌اومده‌چشمه‌نور‌خدا‌چشماشه-رسولی .mp3
3.5M
🎼 یـــار‌اومـــده‌چـــشمــــه‌ نــــور‌خــــداچــــشــــمــــاشــــه ... 🎙 🎧 ســــرود‌بـــسیـــار‌زیـــبا (ص)
فقیر و خمس گاه برخی از مردم تصور می کنند خمس فقط مربوط به ثروتمندان می شود و می گویند: "ما که چیزی نداریم خمس بدهیم" در حالی که فرقی بین ثروتمند و فقیر در لزوم پرداخت خمس نیست و نیز برخی از مردم تصور می کنند بر کارگر و کارمند و مستأجر و بدهکار خمس واجب نمی شود، در حالی که بر آنان نیز گاهی خمس واجب می شود. 🌱
حاج مهدی: قسم خوردن كسي كه قسم می خورد، اگر حرف او حتی راست باشد، قسم خوردن او مكروه است1، اما امروزه متاسفانه برخی از مردم به راحتی در کارهای روزمره قسم می خورند و قسم ها به گونه‌های مختلفی از زبان مردم شنیده می شود: به خدائی که بالا سرمونه خدا شاهده خدا به سر شاهده خدا میدونه خدا وکیلی خدا گواه به خود خدا قسم 1. توضیح المسائل آیت الله العظمی صافی م 2684 🌱
4 🔶 دین اسلام خیلی به مساله کنترل ذهن اهمیت داده. 👈حتی برخی از اعمال دینی رو برای افزایش تمرکز طراحی کرده مثلا نماز! یه کار تکراری تکراری تکراری... چرا؟ 🔶 خب خداجونم! یه تنوعی چیزی میذاشتی که برای آدم یه مقدار جذاب باشه!😊
📌 مثلا میگفتی شنبه ها سوره حمد بخونید، یکشنبه ها سوره ناس و... یا بگو گاهی یه بار سجده بریم گاهی هم دو بار! بالاخره یه فرقی کنه نمازای هر روز!😊 خدایا اینجور که شما نماز رو تکراری گذاشتی، والا ما تا نماز رو شروع میکنیم به خودمون میجنبیم یه دفعه میبینیم نماز تموم شده!😕😐 کلا همه رو از حفظ انجام میدیم!
🔵اینجا خداوند متعال می‌فرماید: بیچاره، این رو درست کردم برای کنترل ذهن، می‌خوام عوامل دیگر توجه تو را جلب نکنند و تو با قدرت ذهن خودت به چیزی توجه کنی... کردم تا قدرت توجهت بره بالا. 👈آدم وقتی یه کاری رو خیلی تکراری انجام بده حالا هنر هست که بتونه تمرکز کنه.
✅ زمینه کنترل ذهن به خوبی در عبادات ما فراهم شده. مثلا میفرماید که موقع بلند شو. 🔹 آخه خدایا موقع سحر کلا ذهنم خالیه!😐 - اتفاقا همین خوبه! میخوام بشینی فکر کنی. خودت باشی و خودت... 🔹 خدایا میگم دیشب یه فیلم مذهبی و شور انگیز دیده بودم اگه میگفتی دیشب ساعت 11 نماز شب بخونم چه نماز شبی میشدا!!!😊👌
🌺 نه عزیزم. شما همون سر شب بخواب تا موقع سحر که بیدار شدی ذهنت خالی باشه بتونی تمرکز کنی نمیخوام تحت تاثیر چیز دیگه ای با من حرف بزنی. 🔹 آخه خدایا من موقع سحر که فقط خمیازه میکشم!🙃😲 🌺 باشه عزیزم. اشکالی نداره. خب حالا بگو به چی فکر میکنی؟ 🔹 خداجونم راستش به هیچی فکر نمیکنم! آهان ! ببین کاملاً قدرت کنترل ذهن خودش رو از دست داده...
✅ توی زندگیتون سعی کنید پای صحبتای کسانی که خیلی توجه شما رو جلب میکنن هم نشینید دیگه جه برسه به رسانه ها! 🔵 در روایت میفرماید مومن باید واعظا لنفسه داشته باشه. یعنی از نصیحتش کنه. اصلا گاهی برای خودت منبر برو! تا حالا برای خودت منبر رفتی؟😊 اگر همیشه عادت کنید کسی توجه شما رو جلب کنه پس کِی خودت توجه خودت رو جلب می‌کنی؟
🔶 موضوع کنترل ذهن موضوع خیلی عجیبیه. حتی توجه افراد روی همدیگه اثر داره. 🔵 شاید چیزی به نام تله پاتی رو شنیده باشید! 💢 کافیه شما با یه آدمی که فکرش آشفته باشه همسفر بشی! اصلا با ذهنش، فکر تو رو هم خراب میکنه!😁 با یه آدم منفی باف یه جا بشین. میبینی ذهن تو رو میبره جاهای پراکنده. 🔶 یعنی انقدر مساله افعال درونی و کنترل ذهن مهمه که اگه کسی به چیزی توجه کنه، روی تو هم اثر میذاره.
✅ یه مدت با آدم حسابی ها و کسانی که ذهن منظمی دارن نشست و برخاست کن. یه مدت توی جمع کسانی که متوجه قیامت هستن بشین. اثر ذهن متمرکز و منظم اون ها روی شما اثر میذاره.👌🏼
مادر موسی، چو موسی را به نیل در فکند، از گفتهٔ رب جلیل خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه گفت کای فرزند خرد بی‌گناه گر فراموشت کند لطف خدای چون رهی زین کشتی بی ناخدای گر نیارد ایزد پاکت بیاد آب خاکت را دهد ناگه بباد وحی آمد کاین چه فکر باطل است رهرو ما اینک اندر منزل است پردهٔ شک را برانداز از میان تا ببینی سود کردی یا زیان ما گرفتیم آنچه را انداختی دست حق را دیدی و نشناختی در تو، تنها عشق و مهر مادری است شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است نیست بازی کار حق، خود را مباز آنچه بردیم از تو، باز آریم باز سطح آب از گاهوارش خوشتر است دایه‌اش سیلاب و موجش مادر است رودها از خود نه طغیان میکنند آنچه میگوئیم ما، آن میکنند ما، بدریا حکم طوفان میدهیم ما، بسیل و موج فرمان می‌دهیم نسبت نسیان بذات حق مده بار کفر است این، بدوش خود منه به که برگردی، بما بسپاریش کی تو از ما دوست‌تر میداریش نقش هستی، نقشی از ایوان ماست خاک و باد و آب، سرگردان ماست قطره‌ای کز جویباری میرود از پی انجام کاری میرود ما بسی گم گشته، باز آورده‌ایم ما، بسی بی توشه را پرورده‌ایم میهمان ماست، هر کس بینواست آشنا با ماست، چون بی آشناست ما بخوانیم، ار چه ما را رد کنند عیب پوشیها کنیم، ار بد کنند سوزن ما دوخت، هر جا هر چه دوخت زاتش ما سوخت، هر شمعی که سوخت کشتئی زاسیب موجی هولناک رفت وقتی سوی غرقاب هلاک تند بادی، کرد سیرش را تباه روزگار اهل کشتی شد سیاه طاقتی در لنگر و سکان نماند قوتی در دست کشتیبان نماند ناخدایان را کیاست اندکی است ناخدای کشتی امکان یکی است بندها را تار و پود، از هم گسیخت موج، از هر جا که راهی یافت ریخت هر چه بود از مال و مردم، آب برد زان گروه رفته، طفلی ماند خرد طفل مسکین، چون کبوتر پر گرفت بحر را چون دامن مادر گرفت موجش اول، وهله، چون طومار کرد تند باد اندیشهٔ پیکار کرد بحر را گفتم دگر طوفان مکن این بنای شوق را، ویران مکن در میان مستمندان، فرق نیست این غریق خرد، بهر غرق نیست صخره را گفتم، مکن با او ستیز قطره را گفتم، بدان جانب مریز امر دادم باد را، کان شیرخوار گیرد از دریا، گذارد در کنار سنگ را گفتم بزیرش نرم شو برف را گفتم، که آب گرم شو صبح را گفتم، برویش خنده کن نور را گفتم، دلش را زنده کن لاله را گفتم، که نزدیکش بروی ژاله را گفتم، که رخسارش بشوی خار را گفتم، که خلخالش مکن مار را گفتم، که طفلک را مزن رنج را گفتم، که صبرش اندک است اشک را گفتم، مکاهش کودک است گرگ را گفتم، تن خردش مدر دزد را گفتم، گلوبندش مبر بخت را گفتم، جهانداریش ده هوش را گفتم، که هشیاریش ده تیرگیها را نمودم روشنی ترسها را جمله کردم ایمنی ایمنی دیدند و ناایمن شدند دوستی کردم، مرا دشمن شدند کارها کردند، اما پست و زشت ساختند آئینه‌ها، اما ز خشت تا که خود بشناختند از راه، چاه چاهها کندند مردم را براه روشنیها خواستند، اما ز دود قصرها افراشتند، اما به رود قصه‌ها گفتند بی‌اصل و اساس دزدها بگماشتند از بهر پاس جامها لبریز کردند از فساد رشته‌ها رشتند در دوک عناد درسها خواندند، اما درس عار اسبها راندند، اما بی‌فسار دیوها کردند دربان و وکیل در چه محضر، محضر حی جلیل سجده‌ها کردند بر هر سنگ و خاک در چه معبد، معبد یزدان پاک رهنمون گشتند در تیه ضلال توشه‌ها بردند از وزر و وبال از تنور خودپسندی، شد بلند شعلهٔ کردارهای ناپسند وارهاندیم آن غریق بی‌نوا تا رهید از مرگ، شد صید هوی آخر، آن نور تجلی دود شد آن یتیم بی‌گنه، نمرود شد رزمجوئی کرد با چون من کسی خواست یاری، از عقاب و کرکسی کردمش با مهربانیها بزرگ شد بزرگ و تیره دلتر شد ز گرگ برق عجب، آتش بسی افروخته وز شراری، خانمان‌ها سوخته خواست تا لاف خداوندی زند برج و باروی خدا را بشکند رای بد زد، گشت پست و تیره رای سرکشی کرد و فکندیمش ز پای پشه‌ای را حکم فرمودم که خیز خاکش اندر دیدهٔ خودبین بریز تا نماند باد عجبش در دماغ تیرگی را نام نگذارد چراغ ما که دشمن را چنین میپروریم دوستان را از نظر، چون میبریم آنکه با نمرود، این احسان کند ظلم، کی با موسی عمران کند این سخن، پروین، نه از روی هوی ست هر کجا نوری است، ز انوار خداست