eitaa logo
رستگاران
222 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
894 ویدیو
62 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•﷽• 💠کسی که چیزی را دوست بدارد، یادِ آن ورد زبانش شود. 🔹(میزان الحکمه، ج 4 ، ص 1860) ✍️مهمترین نشانه ی دوستی و عشق حضرت مهدی عج اوست که همیشه و همه جا همراه اوست. وقت خواب و بیداری، وقت کار و استراحت. 🌱 عج تا صدای اذان می شنود برای دست به به سمت آسمان بلند کرده و در وقت بارش باران عاجزانه از خداوند ظهور معشوق غریب که در غیبت به سر می برد را می خواهد. ✅یا صاحب الزمان زبانش شده و نور قلبش. 📚درهوای او، حسن محمودی،ص 169 •┈••✾🍃🌺🍃✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازجمعه وانتظارارواح اموات منتظر دریافت خیرات ازشما مومنین ومومنات باصدقه وذکرصلوات واهدا حمدوسوره روحشان را شاد نماییم😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنهانکاری زن و شوهر از هم! استاد واعظ موسوی.mp3
15.34M
🔷 پنهانکاری زن و شوهر از هم 🔈 استاد سید علیرضا واعظ موسوی
کمک به بروز خلاقیت فرزند. استاد واعظ موسوی.mp3
4.27M
🔷 کمک به بروز خلاقیت فرزندان 🔈 استاد سید علیرضا واعظ موسوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان شما در سال هایی که در پیش داریم به این حرف هایی که امروز می زنم خواهید رسید خوب به این مطالب توجه کنید و یک داستانی به خاطرم رسید که بد نیست برایتان تعریف کنم که؛ یک آقای پیری برای من تعریف کردند بعضی از داستان ها بسیار عبرت آموز هستند. این آقا تعریف کردند که در جنگ جهانی دوم در اردوگاه انگلیسی ها در یکی از شهرهای بیابانی کارگر یا سرباز بودند. گفتند که موش های صحرایی دائم به آذوقه حمله می کردند و می خوردند، موش های بزرگی بودند طوری که گربه ها از دست آن ها فرار می کردند، فرمانده ی انگلیسی دستور داد که چند تا از این موش  ها را بگیرندو ایشان گفتند ما تله گذاشتیم و ده تا از این موش ها را گرفتیم و انداختیم توی قفس، فرمانده دستور داد که حسابی به این ها غذا بدهید. گفتند ما هم مرتب به این ها غذا دادیم و خوردند و حسابی چاق شدند و یک یکماهی به همین منوال گذشت و حسابی این موش ها پروار شدند که یک روز فرمانده دستور داد که غذا را قطع کنید و دیگر ندهید، موش ها گرسنه و عصبی و وحشی شدند و به همدیگر حمله کردند و یکی شان زخمی شد و بوی خون که آمد ریختند و از گرسنگی موش زخمی را خوردند و بعد این موش ها به جان هم افتادند تا فقط از ده تا موش سه تا باقی ماندند که از موش زنده تغذیه کرده بودند و فرمانده دستور داد که حالا این سه تا را آزاد کنید، تعریف می کردند که این سه موش نسل هرچی موش بود را از اردوگاه پاک کردند، شدند شکارچی موش. ببینید وقتی ما فقط روی بخش حیوانی وجودمان تمرکز می کنیم و فقط سراغ نیازهای زیستی می رویم و فاصله ی بین خواست و خواسته را برمی داریم، ارزش ها را برمی داریم و اصول را کمرنگ می کنیم و همه چیز را متصل می کنیم به مصرف تا جایی که مصرف نکردن را فاجعه می بینیم، یک همچین بلایی سرمان خواهد آمد به محض این که قحطی شود، فاجعه اتفاق می افتد. می دونم که مادر امروزی نمی تواند حتی تصور کند که صبحانه به فرزندش نان بیات خالی با چایی بدهد اصلاً برای ما قابل تصور نیست حتی نمی توانیم به آن فکر کنیم اما توصیه می کنم که به این مواقع فکر کنید و حتی تمرین کنید.