بحث درباره موسیقی، واقعاً یک بحث دشوار و طولانی است؛ نمیشود با یک کلمه مساله موسیقی را حل کرد. در موسیقی، دو مصداق روشن وجود دارد؛ یک مصداق حرام قطعی، یک مصداق حلال قطعی؛ بین این دو محدوده هم موارد مشتبه است. حرام قطعی، آن موسیقیاست که انسان را از خود بیخود میکند؛ از حقایق بیخود میکند؛ از خدا بیخود میکند و به شهوات سوق میدهد. موسیقی لهوی- که درباره آن از ما سوال میکنند و ما هم جواب میدهیم که موسیقی لهوی حرام است- این کار را با انسان میکند. لهو، یعنی"ما یلهی عن الله"، "مایلهی عن ذکر الله". آن چیزی که انسان را از حقایق عالم غافل میکند و به عالم توهمات و خیالات میبرد، یا به شهوات میکشاند، لهو و حرام است. موسیقیای که وقتی برای دختر و پسر جوان، یا حتی غیر جوان نواخته بشود، یا عرضه بشود، یا خوانده بشود و او را به ملاهی و مناهی و فساد و شهوات بکشاند و از آن نزاهت مطلوب اسلام خارج کند، حرام است؛ این میتواند موسیقی سنتی باشد، میتواند موسیقی غربی باشد، میتوانند موسیقی محلی باشد؛ فرقی نمیکند؛ هر موسیقیای که اینطوری باشد، مصداق بارز حرام است. آن موسیقیای که این خصوصیات را ندارد، حلال است؛ مثلاً خواننده خوب و خوش صدایی، شعر خوشمضمونی را میخواند و نوازندهای هم مینوازد و آن مضمون شعر، شنونده را به سمت حقایق اسلامی و الهی و عرفانی و حقایق زندگی - ولو خارج از مسائل عرفانی و الهی باشد- نزدیک میکند؛ این قطعاً اشکال ندارد و حرام نیست. مثلا در اوایل جنگ صدای شجریان را میگذاشتند که اینطور میخواند: "بشنوید ای گروه جانبازان/ سرنوشت وطن به دست شماست"؛ هیچکس نمیگوید این حرام است؛ با این که آن نوازنده هم همان سازهای معمولی را میزند؛ اما این مضمون، یک مضمون حلال است و احدی ادعا نمیکند که این حرام است؛ در حالی که از لحاظ موازین فنی، صدای این بهتر از تاج اصفهانی است؛ آن نوازندهای هم که در کنارش مینوازد، معلوم نیست که خیلی با آن گذشته فرق داشته باشد.
... کسانی بودهاند که برای این که اصلا از حقایق زندگی غافل بشوند، به موسیقی پناه میبرند؛ اسلام این را نمیپسندد؛ اسلام میخواهد ما را به متن زندگی برگرداند. اسلام، غافل شدن و غرق شدن و رفتن در توهمات و پندارها و گیج شدن و از حقایق زندگی غافل ماندن را اصلاً قبول ندارد و نمیپسندد. قاعدتاً آنطور موسیقی هم با مسکرات همراه است؛ یعنی مکمل هم هستند! این گونه موسیقیای که من میگویم، ضد آن است؛ اصلاً در جهت مقابل موسیقی لهوی است. موسیقی حلال، بیدارکننده و هشیارکننده است. بانگ گردشهای چرخ است این که خلق/ میسرایندش به تنبور و به حلق . "بانگ گردشهای چرخ است" یعنی چه؟ میخواهد بگوید که موسیقی جزو حقایق و طبیعت عالم است.
ما همه اجزای آدم بودهایم/ در بهشت آن لحن ها بشنودهایم
در بهشت این ها را شنیدهاند؛ حالا هم که میشنوند، احساس شوق میکنند. البته این فلسفه غیر مقبولی است؛ اما حاکی از این است که موسیقی یکی از حقایق عالم است. حالا این موسیقیای که جزو حقایق عالم است، آن چیزی نیست که انسان را از حقایق عالم غافل میکند و در پندارها و خیالات و توهمات و احیاناً در شهوات غرق میکند. ببینید، همان خواننده قدیمی هم دوگونه شعر خوانده است: یک طور شعری که اگر شما چشمتان را ببندید و گوش کنید، فکر میکنید که او داشته بشکن میزده؛ یا مثلاً در مجلس فلان خانِالدنگِ عیاشِ عرقخور نشسته و مینواخته و میخوانده است! یک طور دیگر این که حالی داشته ، معنویتی داشته و مثلاً شعر فیض کاشانی و حزین لاهیجی را خوانده و یک نفر هم نواخته است. ببینید، این دوگونه نواختن است؛ آنهایی را که از نوع اول است، پخش نکنید. شما نگاه کنید، آن آهنگی که مردم را بهیاد معنویت و حقیقت و خدا میاندازد، آن را پخش کنید؛ یا با شعری همراهش کنید که آن شعر این خصوصیت را داشته باشد.
موارد مشتبه و مشکوک هم به جای خود حکمی دارد. باید مصداق حلال و مصداق حرام را از هم تفکیک کرد؛ به نظر من، شما اگر جهتگیریها را در نظر بگیرید، مشکلات حل خواهد شد. موسیقی باید به جهت درست آن کشانده بشود. شما دیدید که امام در باب موسیقی فتوای جدیدی دادند که واقعا هیچیک از فقها با این استحکام و با این صراحت در باب موسیقی نظر نداده بودند؛ این، آن موسیقی است؛ باید نگذارید به آن چیزهایی که از نظر شرع اشکال دارد، آلوده و آمیخته بشود.
✍با وقت گذاشتن برای بچه ها
اين پیام غیرمستقیم را
به او می دهیم که
👌برای تو ارزش زیادی قایلیم
و دوست داریم وقتمان را
با تو بگذرانیم.🌺
🌿🌹
💠﷽💠
🔴 #فریب_نخورید
💠دﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ در ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ.
💠 ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺸﺐ، ﺷﺐ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ؟»
💠 ﺩﻭﻣﯽ: «ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ #ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻇﺮﻑ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ #ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺭﻓﺖ و افتاد رو تخت ﻭ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩ. ﺑﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
💠 ﺍﻭﻟﯽ: «ﺧﯿﻠﯽ #ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﻧﻪ گفت ﺗﺎ ﻣﻦ ﺩﻭﺵ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ #ﺷﺎﻡ. ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ #ﺷﻤﻊ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ.»
💠 از قرار، همسران این دو خانم نیز همکار هم بودند و داشتند درباره دیشب صحبت میکردند.
💠 ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺩﯾﺮﻭﺯﺕ ﭼﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ؟»
💠 ﺷﻮﻫﺮ ﺩﻭﻣﯽ: « #ﻋﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. #ﺷﺎﻡ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻡ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ؟»
💠 ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭﻟﯽ: «ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ #ﺷﺎﻡ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ، ﺑﺮﻕ ﺭﻭ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺑﺸﻮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ #ﺷﺎﻡ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ. ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﺮﻭﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﯾﻢ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ #ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺷﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ #ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨم.
💠 #نتیجه_اخلاقی:
🔴 #فریب شکل ظاهری زندگی دیگران را نخورید. شاید شما #خوشبختتر از کسی هستید که همیشه حسرت زندگیشو دارید...! 👌
🍃❤️