eitaa logo
روابط عمومیECI
1.9هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
307 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی کلیه برنامه ها ،طرح ها و فعالیت های فرهنگی،قرآنی،آموزشی،سیاسی،بصیرتی،مسابقات و ..ایجاد شده است. ارسال آثار و پاسخ مسابقات: @ecimosabeghat ارتباط بامدیران کانال @modir120 @Salamhaki
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️مرکز مشاوره خانه سبز برگزار می‌کند: ⭐️"تکنیک‌هایی برای شاد زیستن"⭐️ 👤مدرس: دکتر معصومه حاتمی 🕖زمان: پنج‌ شنبه ۲۵ شهریور، ساعت ۱۸ الی ۱۹ 🔴لینک ورود به کلاس: https://www.skyroom.online/ch/eshpa/hadaf لطفا راس ساعت و با گزینه مهمان وارد شوید. ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ http://eitaa.com/ravabeteci 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
Narimani.Babolharam.net.EmamHasan_2.mp3
3.37M
🎧| بمیرم برات آقاجان، یه زائر نداری حتی یه بغضِ گلو گیرِ این ، غم غربتِ تو آقا اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🏴 http://eitaa.com/ravabeteci
📖 مردی شامی امام حسن علیه السلام را دید در حالی که حضرت سوار بر مرکب بود. مقابل حضرت ایستاد و شروع به ناسزا گفتن نمود. حضرت سکوت نمود و چیزی به او نگفت. وقتی آن مرد مسافر دشنام گویی خویش را به پایان برد، حضرت به او سلام نموده و لبخندی بر لب آورد و چنین سخن آغاز نمود: ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شده ای! اکنون اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو خواهیم نمود؛ اگر چیزی بخواهی عطایت می کنیم؛ اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت می کنیم؛ اگر مرکبی بخواهی آن را به تو می بخشیم؛ اگر گرسنه هستی غذایت می دهیم؛ اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم؛ اگر حاجتمندی حاجتت را روا می سازیم؛ اگر از وطن رانده شده باشی پناهت می دهیم؛ اگر نیازی داشته باشی نیازت را برآورده می سازیم؛ اکنون بهتر است وسایلت را به خانه ی ما بیاوری و تا پایان سفرت با ما زندگی کنی، زیرا منزل ما وسیع است و اسباب رفاه و آسایش در آن فراهم می باشد... وقتی آن مرد شامی جملات مهر آمیز امام را شنید شروع به گریستن کرد و گفت: شهادت می دهم تو خلیفه ی خدا بر زمین هستی و حقیقتا خداوند بهتر می داند رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد. پیش از این تو و پدرت مبغوض ترین خلق خدا در نزد من بودید اما از این پس کسی را بیشتر از شما دوست نمی دارم. آن مرد اسباب و وسایل خویش را به منزل امام برد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدین به محبت این خاندان شد. منبع: مناقب آل أبي طالب، ابن شهر آشوب ، جلد 4 ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید 👇 http://eitaa.com/ravabeteci
علت تغییر تاریخ شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) : حجت الاسلام شهاب مرادی در سایت شخصی خود در مورد مناسبت های هفتم صفر نوشته است: از دیرباز در حوزه هزار ساله نجف اشرف ، هفتم صفر را روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام می دانند و شیعیان عراق و سایر کشورها نیز در این روز برای سبط اکبر؛ امام مجتبی علیه السلام اقامه عزا می کنند اما در ایران شهادت سبط اکبر بیست و هشتم صفر است همزمان با رحلت پیامبر اعظم(ص). چرا؟ به دلیل اختلاف روایت؛ دو قول برای روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده است: ۱. بیست و هشتم صفر؛ بر اساس نقل شیخ کلینی و شیخ مفید و شیخ طبرسی. رضوان الله علیهم ۲. هفتم صفر ؛بر اساس نقل شهید اول ، کفعمی ، شیخ بهایی ، علامه مجلسی ، مرحوم صاحب جواهر ، شیخ کاشف الغطاء و محدث قمی. رضوان الله علیهم هر چند حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس معظم حوزه علمیه قم فقط هفتم صفر برای امام مجتبی علیه السلام اقامه عزا می کردند و به امر ایشان در آن روز بازار هم برای اقامه عزا تعطیل می شده و هنوز هم در برخی از بیوت مراجع در قم روز هفتم صفر برای امام مجتبی(علیه السلام) روضه برپا می شود اما همچنان در تقویم رسمی کشور هفتم صفر روز ولادت امام موسی بن جعفر علیهما السلام درج می شود که بنابر برخی پژوهش های انجام شده قطعا ماه ولادت ایشان ذی الحجه است و هفتم صفر ولادت آقا موسی بن جعفر سلام الله علیه نیست! و اگر هم ولادت باشد نکته مهم این است که محرم و صفر ماه حزن اهل بیت است و بسیاری از بزرگان ما مانند استاد فقید ما آقای مجتهدی رحمه الله تقیّد داشتند که در روز هفتم صفر مجلس روضه تشکیل شود و روضه امام مجتبی یا امام کاظم علیهما السلام خوانده شود و تاکید می کردند این روزها حتی اگر تولد امام معصوم هم باشد، روز سرور نیست، روزهای اسارت اهل بیت امام حسین(علیه السلام) و ماه حزن است! و نکته جالبی که می فرمودند این بود که "چون ناصرالدین شاه تولدش در این روز بود و برای اینکه روز تولدش مصادف با شبِ وفات امام حسن مجتبی (علیه السلام) نباشد تا بتوانند جشن بگیرند این دست کاری را در تقویم کرده اند." که در حد یک احتمال می شود پذیرفت اما قابل تامل است چون واقعا تولد او در همین روز بوده ششم صفر و قبل از آن قول بیست و هشتم مرسوم نبوده و الان هم فقط منحصر به ایران است! به هر حال سیره مراجع عظام و نظرشان در مورد جشن در ماه صفر همین است و عموم آنها با برگزاری مجلس شادی در ماه صفر که ماه حزن اهل بیت است مخالف هستند. http://eitaa.com/ravabeteci
این خاطره نه شیرین نیست نه جالب، اما بخوانید خانم فاطمه حاتمی، از عوامل برنامه ملازمان حرم به بهانه ایام شهادت دردانه امام حسین(ع)، حضرت رقیه(س) خاطره جانسوزی را از دختر شهید مدافع حرم سعید انصاری تعریف کرده است که خواندن آن توصیه می شود: پشت صحنه برنامه ملازمان حرم شهید انصاری داشتیم نور میچیدیم برای ضبط، معمولا بچه ها وقتی متوجه فرزند شهید بودنم میشن راحت تر باهام گرم میگیرن، منو فاطمه زهرا دوتايي باهم مشغول صحبت کردن بودیم! متن زیر بخش کوچکی از مکالمه من و فاطمه زهراست؛ -خاله فاطمه...! -جان دلم خاله جونم -تو چن سالت بود كه بابات شهيد شد؟ -من...خاله..۱۹سالم بود احساس میکنم میخواد چیزی بگه اما زبون میگزه…. -امممم خاله يني بابات مدرسه رفتنتو ديد؟ -اره خب خاله جان...چطور؟ -اخههه بابا سعيد،مدرسه رفتن زهرا (خواهرش) رو ديد ولي منو هیچ وقت با روپوش مقنعه ندید! من دوست داشتم که منم با این لباسا ببینه….. دلم هری میریزه…چون خودم کشیدم، هیچ وقت برام عادی نمیشه شنیدن درد های دخترا و بچه های شهدا… خودمو از تنگ و تا نمیندازم گلو صاف میکنمو میگم؛ -خاله بابا زنده ست… مطمئن باش كه خيلي بهتر از قبل ميبينه عزيز دلم بحثو میام عوض كنمو راجب مدرسه و معلما صحبت كنيم كه... -خاله يه سوالي…! -بگو قربونت بشم… -خاله ادم چي بشه استخوناش سياه ميشه؟؟ تعجب میکنم و کمی هم ترس…سریع به چشماش نگاه میکنم تا سعی کنم بفهمم چی میخواد بگه -يني چي سياه قشنگم؟، خب…بستگي داره! -خالههه....راز ميمونه بین مون؟ به مامانمو زهرا نميگي؟ -معلومه كه نميگم خاله جون -خاله تو باباتو اوردن ديديش؟ بغض گلومو فشار میده، دوست دارم بحثو عوض كنم ... -اره خاله؟ ديديش….؟ نگاهمو فورا ازش میدزدم خیره میشم به دورترین نقطه ی ممکن نمیخوام متوجه چشمای تر شده م بشه!! -فقط نصف صورتشو ديدم خاله ... توي معراج شهدا... -میدونی خاله منم مامانم نميذاشت ببينم ولي من يواشكي ديدم بابا سعيدو…! خاله اخه ما توي علوم مون خونديم استخون سفيده!مگه نه؟ -چي بشه استخون ادم سياه ميشه؟ -چرا استخوناي بابا سعيد سياه شده بود...؟ -چرا خاله فاطمه....؟ ومن دوباره برای چندصدمین هزار بار در خودم فرو میریزم از باباهای شهید و نازدانه هاشون دوباره روضه ها برام تکرار میشه… چیه این احساسات عمیق بین ما دخترا و پدرهامون واقعا نمیدونم!فقط ميدونم من ١٩ساله، وقتى پيكر بى جانِ بابا رو ديدم، تا چند روز تبم پايين نميومد فاطمه زهراى ٧ ساله، بعداز ديدن بابا ديگه خواب راحت به چشمانش نيومد… سربسته ميگم اگر دختربچه سه ساله اى تنها سر بى بدن بابارا ببيند چه برسرش ميايد…!؟ حالا بماند كه اين سر چوب خيزران خورده بود.. زخم هاى بيشمار داشت… بفداى دل سوخته ت یا ریحانه الحسین پ.ن: پيكرشهيدانصاري كامل برنگشته بودو توي خان طومان داعش پيكرهاشونو سوزانده بود،براي همين نميشد كه فاطمه زهرا بابارو ببينه همسر شهيد رو هيدن كردم تا قولم سرجاش بمونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن
حدیث امام حسین علیه السلام جلب رضایت مردم ..... غضب خدا.... http://eitaa.com/ravabeteci