eitaa logo
روابط،عمومی عقیدتی سیاسی پلیس آگاهی فاتب
329 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.6هزار ویدیو
61 فایل
گر بر سر فتنه بر نجوشی مردی.. ور تیغ زبانها بنیوشی مردی.. ای ذره که در راه هوا می کوشی.. در راه خدا اگر بکوشی مردی.. حکیم باباافضل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴چند تحلیل از نشریه آمریکایی فارن افرز( Foreign affairs ) ظرف یک سال اخیر را مرور کنید: - «ایران، تخم‌مرغ‌‌هایش را از سبد برجام برداشته، چرا که اهرم هسته‌‌ای را بدون کسب منافع وعده داده شده، از دست داد». - «موقعیت ایران در ماه‌‌های اخیر، بهبود یافته است». - «تحریم‌‌ها علیه ایران، از سر درماندگی و بیش از ‌اندازه تک ‌‌بعدی‌ است. همه چیز به افول آمریکا بر می‌گردد. رؤسای‌ جمهور مأیوس، تیر کمتری در کمان دارند. تحریم نه تنها را آشکار می‌‌‌کند، بلکه باعث شتاب آن شده و دائما اوضاع را بدتر می‌‌‌کند». - «ایران در دهه‌های اخیر توانسته با همکاری کشور‌هایی مانند چین و روسیه، اتحادی را علیه واشنگتن تشکیل دهد. ایران با توانست خود را در منطقه افزایش دهد و در یمن و لبنان به موفقیت‌‌هایی دست یابد. این پیروزی ‌ها سبب شده کشور‌هایی مانند چین، وارد تعامل با ایران شوند. ایران با پیوستن به پیمان ‌شانگهای و بریکس، را تا حد زیادی از بین برده. روسیه هم روابط اقتصادی با ایران را افزایش داده است... بنابراین، وقتی حرف ایران به میان می‌‌آید، بایدن باید از موقعیتی که در آن قرار دارد ناراضی باشد. در مقایسه با یک سال قبل، پیروزمندانه است. [آیت‌الله] رهبر جمهوری اسلامی، بقای انقلاب را در مقابل آمریکا تضمین کرده و خاورمیانه را به منطقه‌‌ای تبدیل می‌کند که پس از ۴۴ سال تلاش، در آن است.» ⭕️متن کامل در زیر: نمودار جنگ اراده‌ها و نیرنگ رزم جوجیتسو ✍️محمد ایمانی https://kayhan.ir/fa/news/272838/
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 🥀در مدح و منقبت پیشوای یازدهم 🥀 السلام ای زینت ارض و سما یا عسگری السلام ای حجت حق، جنت جان عسگری السلام ای صاحب صحن و سرای سامره خلق و خویت چون رسول الله باشد عسگری 🖤🌷🥀 دفتر تفسیر عشقت، کاشف اسرار عشق ای توئی صوم و صلات، باب الکرم یا عسگری شد زدامان سلیل وهادی آری آن تجلّیِ حسن مجتبایی دومی اندر غریبستان دنیا عسگری 🖤🌷🥀 زینت ما باش ،نی آن مایه شرمندگی از پند توست نور ده خورشید رخشان بر تو تابان عسکری حضرت صاحب زمان، آن عدل گستر پور توست 🖤🌷🥀 دُرّ جان پرورده در دامان پاکت یا امام عسکری سومین ابن الرضایی، حُسْن تو، حُسْن حَسَن سجده گاه جن و انس آن خاک پاکت عسگری رای نورانیت بزداید ضلالت از دل نصرانیان 🖤🌷🥀 ای سراپا روح قرآن بر وجود جان پاکت عسگری  نوگل «قائم» بروید از گلستانت جهان گردد بهار با گل «نرگس» چو گشتی همسر، ای آقا امام عسکری در فصاحت، گوی سبقت را ربودی جمله از اهل سخن 🖤🌷🥀 ای جمالت مصطفائی وی جلالت حیدری یا عسگری زرق و برق سامری نوری ندارد نزد شمس سامره ای کریمِ آلِ عصمت الدخیل ای دلربا یا عسگری  در لقب ، خود میر عسکر، فاطمی باشی نسب 🖤🌷🥀 قلب عاشق شعله از نور تو دارد یا امام عسگری عشق بر آل محمد دم به دم حُسن است حَُسن دل حسن دلبر حسن، ساقی و ساغر، عسگری شدمسجّل چون غدیر از پرتوتفسیرزیبای امام 🖤🌷🥀 هر سخن طعم عسل دارد زلبهای امام عسکری چشم های فتنه ها کور است چون با معجزات خاک راهت معجزات نو به نو دارد امام عسکری سجده شکر و دعا یت، بر تبرّی و تولّا ای امام 🖤🌷🥀 تربیت بنموده صدشاگرد دانا در طریقت عسکری گستراندی علم دین حتی تو در زندان و حصر ارتباط شیعیان شد منسجم با سازمان عسکری در نگاهت شیر ها رامند اما خصم اندر اضطراب 🖤🌷🥀 فرقه های منحرف شد بس هدایت با علوم عسکری از بلا بنما خلاص، همچون ابو هاشم تو جان شیعیان واقفی ها را نوشتی نامه بر راه بصیرت عسکری راه دین تنها پی معصوم رفتن بر طریقت شد صواب 🖤🌷🥀 فرقه صوفیه باشد در ضلالت زان کلام عسکری هر قیامی نیست آری چون قیام رهروان کربلا شورش زنگ از سکوتت، انحراف اعلام کردی عسکری در طریق عشق باید سر نهی بر امر معشوقت همی 🖤🌷🥀 امر بر تقوا، جهاد را ه حق، بر سجده امرت عسکری حج نرفتی لیک امرت، اربعین رفتن زیارت مر حسین گه سفارش کرده بر همسایه و رد امانت، عسکری لعل تو سرخ، اقتدار ت سبز، رخسارت سپید 🖤🌷🥀 صحن، و قبرت آن مطاف جان و کعبه عسگری خسرو اقلیم جانی، حجّت حق بر جهانی ای حسن کز غمت سوزد دل اهل ولا شمس هدایت عسگری سخت باشد شیعه را اندر غم روحی کریم 🖤🌷🥀 صد فغان همراه با شور و نوا یا عسگری جعفر کذّاب به افسونگری آمد که باشد مقتدا تا بخواند او نماز آخرین بر جسم پاک عسکری  جلوه حق رونق باطل شکست و شد ید بیضا 🖤🌷🥀 عیان مهدی صاحب زمان خواندی نمازت یا امام عسکری باری از عصیان به دوش نایب اما چشم بر مردی کریم نصرتی با یک نظر تااز مرق آید به کوی عسکری. 🖤🌷🖤🥀🖤🌷🥀🖤🌷🥀 شاعر ؛ 💠نایب عباس خیرخواه مرقی💠 💢با تشکر از جناب سرهنگ خیرخواه 💢 🖤@neginmaragh🖤
🚨 🅾️جلسه‌ی بسیار مهم فرمانده فضای وقت روسیه و سردار حاجی زاده 🔹صحبت‌ها و قول‌های مهمی که در جلسه ردو بدل شد. جزئیات این جلسه سه شنبه برای اولین‌بار منتشر خواهد شد که بازتاب‌ وسیعی خواهد داشت... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 🌍
🚨 تصاویر منتشر شده توسط وزارت اطلاعات از رصد و دستگیری تروریست‌هایی که قصد عملیات در نقاط پرجمعیت تهران را داشتند 🌸🌸🌸
مژده به دلها دهید، موسمِ شادی رسید  وز شبِ هجران و غم، صبحِ سعادت دمید  نورِ دل و دیده ی آن حسنِ عسکریست  نازم از این گل که از، گلشنِ پیغمبریست  آغاز ولایت عهدی امام زمان مبارک
Akbar khyrkhah: به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عقیدتی سیاسی پلیس آگاهی فاتب در یوم جاری 3_7_1402 /مراسم روایتگویی دفاع مقدس با حضور سر کار خانم مریم کاتبی (از راویان کشوری در پلیس آگاهی فاتب انجام شد ایشان ضمن تقدیر ازفعالیت های انجام شده در خصوص عملکرد بهینه برنامه های فرهنگی درهفته دفاع مقدس به بیان خاطراتی پرداخته افزودندمن در دوران انقلاب، با شهید فیاض‌بخش فعالیت داشتم. وقتی انقلابی‌ها در تظاهرات مجروح می‌شدند، من و آقای فیاض‌بخش این مجروحان را به باغ شمیران می‌بردیم و معالجه می‌کردیم تا به دست ساواک نیافتند. شهید بروجردی از فعالیت‌های من در آن دوران با خبر بود. از این رو پس از آغاز غائله کردستان، از شهید فیاض‌بخش می‌خواهد که من و صدیقه را به مریوان بفرستد. از آنجایی که کردستان در حال سقوط بود، هیچ کس حاضر نمی‌شد تا دختر یا همسرش را به آنجا بفرستد. در مقابل کومله و دموکرات‌ همسرانشان را به کردستان آورده بودند. زنان در لباس‌های کردی اسلحه پنهان می‌کردند؛ البته آن‌ها اصالتا کرد نبودند و از شهر‌های دیگر آمده بودند. وقتی به پایگاه‌های ما نزدیک می‌شدند، زنان اسلحه را به مردانشان می‌دادند. از این طریق نیرو‌های بسیج و سپاه شهید شدند و شهر در حال سقوط بود. شهید فیاض بخش در نامه‌ای از من خواست تا یک هفته به سنندج و پاوه برای امدادرسانی بروم، از آنجایی که من فرد بسیار ترسویی بودم، نمی‌پذیرفتم؛ اما به اصرار مادرم قبول کردم گفت: وقتی به پادگان سنندج رسیدم. برای لحظه‌ای صدای تیراندازی قطع نمی‌شد. خیلی ترسیده بودم. وحشت زده در حیاط پادگان می‌چرخیدم که ناگهان یک مرد قد بلند به چشمم خورد. رو برگرداندم و برای اولین بار شهید بروجردی را مقابلم دیدم. نمی‌دانستم که او کیست، فقط گفتم «برادر من می‌ترسم». او با لبخند و آرامشی که در چهره‌اش داشت، گفت: «این‌ها برادران ما هستند. برای چه می‌ترسید.» با این حرف شهید بروجردی تمام ترس من فروکش کرد. آن زمان کومله و دموکرات‌ها تا نزدیکی پادگان رسیده بودند و من از این امر بی‌اطلاع بودم. شهید بروجردی آن لحظه نگفت که شهر در حال سقوط است. تیراندازی که تمام شد. شهید بروجردی خودش را معرفی کرد. او فرمانده پادگان سنندج و غرب کشور بود. خطاب به وی گفتیم که ما آمده‌ایم تا به مدت یک هفته برای امدادرسانی به پاوه برویم. شهید بروجردی از ابتدا در نظر داشت تا ما را به مریوان بفرستد و در تامین جاده از ما استفاده کند، اما آن لحظه گفت: «پاوه کشتار و تیراندازی است. ما می‌خواهیم به مریوان برویم. شما هم اگر مایل باشید می‌توانید با ما بیایید.» از آنجایی که در مراسم تشییع شهدای پاوه در تهران شرکت کرده و شنیده بودم که کومله و دموکرات‌ها پوست بدن انسان‌ها را ‌می‌کنند، از رفتن به پاوه منصرف شدم و با خوشحالی و تشکر برای این پیشنهاد، گفتم من و دوستم به مریوان می‌آیم. آن زمان نمی‌دانستم که پاوه و مریوان نزدیک هم هستند و تمام ضدانقلاب‌ها از ترس شهید چمران از پاوه به مریوان فرار کرده‌اند. در ادامه ااستاد مریم کاتبی گفت: وقتی به پادگان سنندج رسیدم. برای لحظه‌ای صدای تیراندازی قطع نمی‌شد. خیلی ترسیده بودم. وحشت زده در حیاط پادگان می‌چرخیدم که ناگهان یک مرد قد بلند به چشمم خورد. رو برگرداندم و برای اولین بار شهید بروجردی را مقابلم دیدم. نمی‌دانستم که او کیست، فقط گفتم «برادر من می‌ترسم». او با لبخند و آرامشی که در چهره‌اش داشت، گفت: «این‌ها برادران ما هستند. برای چه می‌ترسید.» با این حرف شهید بروجردی تمام ترس من فروکش کرد. آن زمان کومله و دموکرات‌ها تا نزدیکی پادگان رسیده بودند و من از این امر بی‌اطلاع بودم. شهید بروجردی آن لحظه نگفت که شهر در حال سقوط است. تیراندازی که تمام شد. شهید بروجردی خودش را معرفی کرد. او فرمانده پادگان سنندج و غرب کشور بود. خطاب به وی گفتیم که ما آمده‌ایم تا به مدت یک هفته برای امدادرسانی به پاوه برویم. شهید بروجردی از ابتدا در نظر داشت تا ما را به مریوان بفرستد و در تامین جاده از ما استفاده کند، اما آن لحظه گفت: «پاوه کشتار و تیراندازی است. ما می‌خواهیم به مریوان برویم. شما هم اگر مایل باشید می‌توانید با ما بیایید.» از آنجایی که در مراسم تشییع شهدای پاوه در تهران شرکت کرده و شنیده بودم که کومله و دموکرات‌ها پوست بدن انسان‌ها را ‌می‌کنند، از رفتن به پاوه منصرف شدم و با خوشحالی و تشکر برای این پیشنهاد، گفتم من و دوستم به مریوان می‌آیم. آن زمان نمی‌دانستم که پاوه و مریوان نزدیک هم هستند و تمام ضدانقلاب‌ها از ترس شهید چمران از پاوه به مریوان فرار کرده‌اند.