هدایت شده از قاریان افضل ایران
▪️همسر حاج احمد کافی درگذشت
طاهره سادات موسوی شاهرودی، همسر خطیب نامدار و روحانی مجاهد شیعه و پایه گذار #مهدیه_تهران شیخ احمد کافی پس از طی یک دوره بیماری درگذشت.
این مرحومه مدتی پیش در گفت و گویی، آخرین سفر خانوادگیشان با شیخ احمد کافی را اینطور شرح داد:
ظهر روز پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۳۵۷ آقای کافی بهمنزل آمد و خواست برای سفر مشهد مهیا شویم، بنابراین همان روز بهسمت مشهد حرکت کردیم، راننده با سرعت بالایی حرکت میکرد و هر چقدر همسرم بهاو تذکر میداد، بیفایده بود. لوازم داخل خودرو هم بوی ماده بیهوشی اتر میداد و یک حالت رخوت و خواب آلودگی بر ما غالب بود، بعد از توقف کوتاهی که در شیروان برای اقامه نماز صبح داشتیم، مجدد بهراه افتادیم، من در خواب بودم که این اتفاق رخ داد، با یک کامیون ارتشی تصادف شدیدی کردیم، شدت تصادف در حدی بود که موتور خودرو چندین متر آن طرفتر پرتاب شده بود و من و بچهها که دچار مشکلات و جراحات زیادی شده بودیم بهبیمارستانی در قوچان منتقل میشویم، اما از همسرم بیاطلاع بودم، غافل از اینکه وی را بهبیمارستان ارتش منتقل کرده بودند و گویا در راه بیمارستان به قتل میرسد.
🎥 تورم زمان #شاه چند درصد بود؟😂
🔥 از الان تا ۲۲ بهمن هر کی گفت زمان شاه ارزونی بود، این کلیپ را براش بفرستید 💥
خداییش جوابها رو گوش کنید...ببینید رسانه با ذهنها چیکار کرده😕
🌱 یادت نره بفرستی برای ۱۰ نفر
همین حالا بزن اینجا
https://eitaa.com/ravabetomomi_agahi_fateb1402
#
هدایت شده از قاریان افضل ایران
آیه178🌹ازسوره آل عمران 🌹
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ
و كسانى كه كافر شدند، مپندارند مهلتى كه به آنان مىدهيم برايشان خوب است، همانا به آنان مهلت مىدهيم تا بر گناه (خود) بيفزايند و براى آنان عذابى خواركننده است
آیه178🌹ازسوره آل عمران 🌹
وَ لا يَحْسَبَنَّ =والبته مپندارند
الَّذِينَ =کسانی که
كَفَرُوا =کفر ورزیدند
أَنَّما=که آنچه
نُمْلِي=مهلت می دهیم
لَهُمْ=به آنان
خَيْرٌ =بهتر است
لِأَنْفُسِهِمْ=برای آنها
إِنَّما =جزاین نیست که
نُمْلِي=مهلت مىدهيم
لَهُمْ=به آنان
لِيَزْدادُوا=تابیفزایند
إِثْماً= گناه را
وَ لَهُمْ=وبرایشان
عَذابٌ=عذابی
مُهِينٌ=خواركننده است
@
آیه179🌹ازسوره آل عمران 🌹
ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ
خداوند بر آن نيست كه (شما) مؤمنان را بر آن حالى كه اكنون هستيد رها كند، مگر اينكه (با پيش آوردن آزمايشهاى پى در پى،) ناپاك را از پاك جدا كند. و خداوند بر آن نيست كه شما را بر غيب آگاه سازد، ولى از پيامبرانش، هر كه را بخواهد (براى آگاهى از غيب) بر مىگزيند، پس به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد و (بدانيد) اگر ايمان آورده و تقوا پيشه كنيد، پس براى شما پاداش بزرگى خواهد بود
آیه179🌹ازسوره آل عمران 🌹
ما كانَ =برآن نیست
اللَّهُ =الله
لِيَذَرَ=که واگذارد
الْمُؤْمِنِينَ=مؤمنان را
عَلى=بر
ما=آنچه
أَنْتُمْ=شما هستید
عَلَيْهِ=برآن
حَتَّى=تا آنکه
يَمِيزَ=جداکند
الْخَبِيثَ=ناپاک را
مِنَ=از
الطَّيِّبِ =پاک
وَ ما كانَ=برآننیست
اللَّهُ=الله
لِيُطْلِعَكُمْ= که آگاه سازد شما را
عَلَى=بر
الْغَيْبِ=غیب
وَ لكِنَّ=بلکه
اللَّهَ=الله
يَجْتَبِي=برمی گزیند
مِنْ=از
رُسُلِهِ=فرستادگانش
مَنْ=هرکه را
يَشاءُ= خواهد
فَآمِنُوا=پس ايمان بیاورید
بِاللَّهِ= به الله
وَ رُسُلِهِ =و فرستادگانش
وَ إِنْ=واگر
تُؤْمِنُوا =ايمان آورید
وَ تَتَّقُوا =و پرهیزگاری کنید
فَلَكُمْ=آنگاه برای شما
أَجْرٌ=پاداش
عَظِيمٌ=بزرگی است
آیه ۱۸۰🌹از سوره آل عمران
وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
و كسانى كه نسبت به (انفاق) آنچه خداوند از فضلش به آنان داده، بخل مىورزند، گمان نكنند كه (اين بخل) براى آنان بهتر است، بلكه آن برايشان بدتر است. به زودى آنچه را كه بخل كردهاند در روز قيامت، (به صورت) طوقى بر گردنشان آويخته مىشود. و ميراث آسمانها و زمين مخصوص خداست و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
آیه ۱۸۰🌹از سوره آل عمران
وَ لا يَحْسَبَنَّ= والبته مپندارند
الَّذِينَ= آنانکه
يَبْخَلُونَ=بخل می ورزند
بِما=به آنچه
آتاهُمُ=داده است آنان را
اللَّهُ= الله
مِنْ=از
فَضْلِهِ=بخشش خویش
هُوَ =که آن بخل ورزی
خَيْراً =بهتراست
لَهُمْ =برایشان
بَلْ=نه بلکه
هُوَ= آن
شَرٌّ= بد است
لَهُمْ=برایشان
سَيُطَوَّقُونَ =به زودی چون طوقی به گردنشان افکنده می شود
ما بَخِلُوا= آنچه بخل ورزیده اند
بِهِ=به آن
يَوْمَ=در روز
الْقِيامَةِ= رستاخیز
وَ لِلَّهِ= وازآن الله است
مِيراثُ=میراث
السَّماواتِ=آسمانها
وَ الْأَرْضِ=و زمین
وَ اللَّهُ=و الله
بِما= به آنچه
تَعْمَلُونَ= می کنید
خَبِيرٌ=آگاه است
📜برگی از داستان #استعمار
💎قسمت 135: خوشبوترین درجهان
شاه عباس از همه یادگارهای پرتغالی ها نفرت داشت و توتون و تنباکو سوغاتی بود که پرتغالیها به ایران آورده بودند.
اروپایی ها با این گیاه هنگامی که آمریکا را کشف کردند آشنا شدند و وقتی لذت سرخپوستها را از دود کردن آن دیدند روی آن به عنوان یک کالای ارزشمند برای صادرات حساب باز کردند پرتغالیها با آنکه تنها جزیره کوچک هرمز را در جنوب ایران اشغال کرده بودند، اما چون بسیاری از تجار به هرمز رفت و آمد میکردند توانستند به سرعت مردم ایران را با این گیاه آشنا کنند.
چیزی نگذشت که تنباکو به مادهای ضروری در زندگی مردم تبدیل شد. در میهمانی ها اولین پذیرایی، آوردن قلیان به مجلس بود.
ثروتمندان و بزرگان دولت حتی هنگامی که سوار اسب بودند قلیان میکشیدند در مدارس و مجالس علمی هم استاد و دانشجو مشغول دود کردن تنباکو بودند حتی در ماه رمضان هم مردم روزه شان را با قلیان افطار میکردند.
بهترین نوع تنباکو را تاجران انگلیسی به ایران میآورند که به آن تنباکوی انگلیسی میگفتند؛این تنباکو در ایالت ویرجینیای آمریکا که در آن سالها در تصرف انگلستان بود کاشته میشد.
شاه عباس تصمیم گرفت جلوگیری از مصرف تنباکو را از اطرافیان خود آغاز کند به همین خاطر گروهی از آنها را به میهمانی دعوت کرد و بعد دستور داد پهن خشک و کوبیده شده اسب را به جای تنباکو در سر قلیان ها بریزند.
هنگامی که میهمانها سر جایشان نشستند، شاه دستور«قلیان»داد.
خدمتکارها قلیانها را تقسیم و میهمانها شروع به کشیدن کردند.
شاه به آنها گفت: «این تنباکو چطور است؟ آن را حاکم همدان برای من فرستاده و مدعی است بهترین تنباکوی دنیاست.»
میهمان ها مجبور بودند از آنچه شاه به آنها تعارف کرده تعریف و تمجید کنند جمله هایی مانند «عالی است» و «در جهان بی نظیر است دائماً در مجلس تکرار میشد.
شاه از قورچی باشی که یکی از سرداران لشکرش بود پرسید:« جناب عالی بفرمایید چگونه است؟» قورچی باشی گفت:«به سر مبارکتان قسم که از هزار گل خوشبوتر است.»
شاه با بیزاری سری تکان داد و گفت: «نفرین بر چیزی که نمیتوان آن را از پهن تشخیص داد. » و بعد دستور داد در سراسر کشور مصرف توتون و تنباکو ممنوع شود.
اصرار شاه عباس بر ممنوع بودن مصرف تنباکو به اندازه ای بود که حتی به سفیران خارجی هم به شکلی گوشزد میکرد که از دود کردن آن دست بردارند.
شاه که به روابطش با کشورهای خارجی اهمیت زیادی میداد نمیتوانست این عادت بعضی از سفیران را تحمل کند.
در رجب سال ۱۰۲۸ هجری قمری سفیری از سوی جهانگیر پادشاه هند به ایران آمد. این سفیر به کشیدن تنباکو معتاد بود و آن را با چپقی که طول آن به حدود یک متر و نیم میرسید دود میکرد.
شاه این سفیر را همراه سفیران اسپانیا، انگلستان و عثمانی به خانه امام قلی خان حاکم فارس برد.
یکی از شبهای گرم تابستان بود و میهمانان برای استراحت روی بام خانه رفتند سفیر هند هم به سرعت چپقش را روشن کرد و دود آن را در اطراف پخش کرد.
شاه عباس که نمی خواست مستقیماً به سفیر بگوید چیقش را کنار بگذارد از سفیر اسپانیا پرسید: « در کشور شما چه کسانی تنباکو میکشند؟
سفیر اسپانیا که منظور شاه را فهمیده بود گفت: «فقط بردگان سرخپوست آمریکایی و سیاه پوست افریقایی»
شاه با صدای بلندی خندید و نیم نگاهی به سفیر هند انداخت. اما سفیر هند بی توجه به آنها به کار خودش مشغول بود.
شاه از جا بلند شد و به سوی دیگر بام رفت و در راه دستار امام قلی خان را هم از سر او برداشت سپس در گوشه ای دراز کشید و دستار را زیر سرش گذاشت اما نمی توانست چپق کشیدن مرد هندی را فراموش کند.
برای همین امام قلی خان را صدا کرد و از او خواست دوباره از سفیر بپرسد چه کسانی در اسپانیا تنباکو دود میکنند. سفیر اسپانیا جوابش را تکرار کرد و این بار همه حاضران همراه شاه شروع به خندیدن کردند.
اما سفیر هند همچنان به همه آنها بی توجه بود و دود چیقش را به هوا می فرستاد.
گویا شاه عباس که دستور داده بود دماغ و لب کسانی را که قلیان و چیق میکشند ببرند، نمی خواست از خانه یکی از سردارانش در شبی که خودش هم میهمان آن خانه بو دود و بوی تنباکو در اطراف پخش شود.
شاه نمی توانست قبول کند هر سال مقدار زیادی از سکه های طلای ایران برای خریدن ماده ای از کشور خارج شود که هیچ نفعی برای مردم ندارد.
پس از مرگ شاه عباس مصرف تنباکو به تدریج از سر گرفته شد و بسیاری از مردم به آن معتاد شدند.
https://eitaa.com/ravabetomomi_agahi_fateb1402
📚سرگذشت استعمار #مهدی_میرکیایی ج9ص48
┏━━ °•🖌•°━━°•🖌•°━━┛