eitaa logo
روابط،عمومی عقیدتی سیاسی پلیس آگاهی فاتب
330 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
5.5هزار ویدیو
61 فایل
گر بر سر فتنه بر نجوشی مردی.. ور تیغ زبانها بنیوشی مردی.. ای ذره که در راه هوا می کوشی.. در راه خدا اگر بکوشی مردی.. حکیم باباافضل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺کانال مجله نگهبان فراجا در پیام رسان ایتا eitaa.com/mnegahban برای شرکت در مسابقه فایل مجله نگهبان را مطالعه نمائید 👇 https://eitaa.com/mnegahban/9778 جهت شرکت در مسابقه اینجا کلیک کنید https://b2n.ir/Negahban
💢 ️ یک مولوی مشهور شرق کشور برای سفر حج از سند و فیش جعلی استفاده کرده 🔹 ️ یک مولوی شرق کشور برای عزیمت به سفر حج، از سند محضری ساختگی و فیش جعلی استفاده کرده است. 🔹 ️یک منبع مطلع با اعلام این خبر گفت: 🔹 ️مولوی فوق الاشاره که اخیراً بسیار از حقوق و قانون سخن می‌گوید و به بهانه حمایت از حقوق بشر به وادی دفاع از فرقه صهیونیستی بهائیت کشانیده شده، در اقدامی عجیب قصد داشت با استفاده از سند تقلبی و فیش جعلی، عازم سفر حج شود. 🔹 ️این منبع مطلع اضافه کرد که تحقیقات در این مورد آغاز شده و احتمالاً به تشکیل پرونده قضایی منجر شود. ✍️
دستگیری ۳ سارق مسلح در جنوب شهر تهران رئیس پلیس آگاهی پایتخت از دستگیری سارقان مسلح در جنوب شهر تهران خبر داد. به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پلیس، سرهنگ کارآگاه "علی ولی پور گودرزی" در خصوص دستگیری ۳ سارق مسلح در جنوب شهر تهران اظهار داشت: در اوایل اردیبهشت ماه سال جاری با وقوع یک فقره سرقت مسلحانه منزل در جنوب شهر تهران، موضوع رسیدگی به پرونده در دستور کار تیمی زبده از کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. وی افزود: کارآگاهان در تحقیقات ابتدایی با دعوت از شاکیان پرونده متوجه شدند، ۳ فرد که از آشنایان شاکیان بودند شبانه با سلاح گرم به خانه مال باختگان حمله می‌کنند و طی یک درگیری با آنان، یکی از متهمان با شلیک تیر هوایی شاکیان را می‌ترساند و بعد از آن با بستن دست و پای مال باختگان، تعداد ۱۲ عدد گوشی از آنان به سرقت می‌برند و سریعا از محل سرقت متواری می‌شوند. این مقام انتظامی تصریح کرد: کارآگاهان زبده اداره پنجم آگاهی پایتخت با توجه به اهمیت موضوع با استفاده از تحقیقات میدانی و بکارگیری روش‌های علمی، مخفیگاه ۲ نفر از متهمان را شناسایی کرده و در یک عملیات غافل گیر کننده نامبردگان را دستگیر و به اداره پنجم پلیس آگاهی منتقل کردند. سرهنگ گودرزی در ادامه بیان داشت: متهمان پس از دستگیری، منکر اعمال مجرمانه خود شدند، اما در آخر با فنون پلیسی کارآگاهان زبده، لب به اعتراف گشودند و به سرقت خود معترف شدند و در ادامه با هدایت متهمان، کارآگاهان مخفیگاه متهم سوم را شناسایی و در یک عملیات منسجم او را در منزلی واقع در جنوب شهر تهران دستگیر و یک قبضه سلاح کلت از وی کشف و به اداره آگاهی انتقال دادند. رئیس پلیس آگاهی پایتخت در پایان خاطرنشان کرد: متهمان پس از کسب رضایت شاکیان با قرار قانونی از سوی مراجع قضائی به زندان منتقل شدند. کانال خبری عقیدتی سیاسی پلیس آگاهی تهران بزرگ بهترین شما مردم کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان‌تر و نسبت به همسرانشان مهربان و ‌بخشنده اند..حضرت زهرا سلاماله علیها https://eitaa.com/ravabetomomi_agahi_fateb1402 به کانال روابط عمومی عقیدتی سیاسی پلیس آگاهی بپیوندید
قاریان افضل ایران: زنده‌یاد حجت الاسلام حاج آقا یگانه مرقی.. علّت استثنایی بودن ازدواج حضرت زهرا (سلام الله علیها)  از کجا می‌گویم استثنایی بود؟ از آن‌جایی که اگر پیغمبر اکرم (صلوات الله علیه) دنبال آن عرفیّات آن زمان بود، اصلاً نباید دختر خود را به امیر المؤمنین می‌داد، چرا؟ چون اوّلاً امیر المؤمنین (صلوات الله علیه از قبیله‌ی خود پیغمبر بود و از لحاظ اعتبار اجتماعی کمکی به پیغمبر نمی‌شد. این‌جا ازدواج می‌کردند پیغمبر وقتی رئیس در مدینه حکومت شد و پیغمبر شد هر کسی که احساس می‌کرد شأن و مقامی دارد هر پولداری و هر صاحب منصبی و هر رئیس قبیله‌ای همه خواستگاری کردند. بعضی ۸۰ سال بیشتر از حضرت زهرا سن داشتند، طبیعی بود چون این ازدواج به معنای کفوّیّت امروز نبود. هر قومی دوست داشت با پیغمبر فامیل می‌شد. اگر پیغمبر اکرم می‌خواست دختر خود را به عقد کسی دربیاورد و این ازدواج هم یک ازدواج عادی قرار بود باشد چه لزومی داشت حضرت زهرا با امیر المؤمنین ازدواج بکند؟ چون از یک قبیله بودند. التیام و بالا بردن سطح اعتبار اجتماعی و این‌ها مطرح نیست، قبیله‌ای به پیغمبر کمکی نمی‌کرد. از لحاظ اقتصادی هم امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) سرمایه‌ای نداشت. همه به خواستگاری آمدند. ولی از پیغمبر جمله‌ای شنیدند که این جمله استثنایی بودن این ازدواج را نشان می‌داد که حالا می‌گذارم باقی را در پایان صحبت که این را از آیات قرآن هم عرض می‌کنم. این‌ها تعجّب کردند که پیغمبر چرا دختر خود را به عقد کسی درنمی‌آورد. نگویید هم سن او کم بود، چون عرض کردم گاهی بچّه‌ی پنج ساله را به عقد یک پیرمرد هشت ساله در می‌آوردند برای این‌که بین دو قبیله ارتباط قرار بشود. این بچّه به آن‌جا می‌رفت بزرگ می‌شد بعداً عروسی می‌گرفتند یا خانه‌ی پدر خود بود ده سال بعد عروسی می‌گرفتند. لذا این‌که سنّ دختر من کم است، جواب خوبی محسوب نمی‌شد. فرزند پیغمبر با چه کسی باید ازدواج بکند؟ برای همه سؤال بود. لذا خود آن‌ها نمونه‌های جدید هم می‌آوردند شاید پیغمبر با رئیس قبیله‌ی فلان، مسئول قبیله‌ی فلان، فلان کارتل اقتصادی، رئیس بانک فلان. می‌دیدند جواب نمی‌دهد. مطرح شدن مسئله‌ی کفّویّت در ازدواج حضرت زهرا (سلام الله علیها) و امیر المؤمنین (علیه السّلام)  تا در نقل‌های خود آن‌ها است که گفتند: برویم ببینم نکند این ازدواج یک ازدواج خاص است. برویم بگوییم علی به خواستگاری برود. در نقل‌های ما این نیست ولی در نقل‌های آن‌ها این طور است. این خواستگاری مورد قبول واقع شد همه تعجّب کردند چه ملاکی است؟! اوّلین بار مسئله‌ی کفوّیّت مطرح شد. کفویّت بود به معنای معنوی. فرمود: «لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يَكُنْ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ»[۶] اگر علی نبود، اصلاً فاطمه‌ی من ازدواج نمی‌کرد. «آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ» از اوّل خلقت تا به حالا. نه این‌که فقط شما و بعد در کتاب وسائل الشّیعه است که برای این‌که مردم متوجّه بشوند فرمود: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ»[۷] پیغمبر فرمود: من هم بشر هستم. ازدواج می‌کنم، با شما ازدواج می‌کنم دخترهای قبلی من را هم دیدید با شما خیلی راحت ازدواج کردند. حالا این‌ها یا دختران پیغمبر بودند قبلی‌ها یا این‌ها فرزند خوانده‌های پیغمبر بودند کاری ندارم پیغمبر هر دوی این‌ها را به ازدواج افرادی از بنی امیّه درآورد. دختران پیغمبر یا ربیبه‌های پیغمبر قبل از حضرت زهرا (سلام الله علیها) رقیه و زینب عروس‌های بنی امیّه بودند؛ یکی از این‌ها بعد از اسلام کشته شد و یکی هم طلاق داد که عثمان آمد این‌ها را گرفت که عثمان هم از بنی امیّه است. یعنی این‌طور نبود که بخواهم فعلاً از عرف شما فاصله بگیرم، این یکی استثنا است «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ» من هم بشر هستم «أَتَزَوَّجُ فِيكُمْ» مثل خود شما. یعنی گاهی این‌طور بود؛ پیغمبر اکرم ظاهر امر این‌طور بود دارد رد می‌شود از کسی خوشش آمده است با او ازدواج کرده بود ظاهر امر این‌طوربود باطن آن را ما خبر نداریم استثنایی بودن حضرت زهرا (سلام الله علیها) در امر ازدواج بعد فرمود: «إِلَّا فَاطِمَةَ» فاطمه استثنایی است. فرمود: همه‌ی این عالم ازدواج می‌کنند عادی پیغمبر فرمود: بنده که پیغمبر خاتم هم هستم همین‌طور هستم«إِلَّا فَاطِمَةَ» فاطمه استثنایی است. هر کسی نمی‌تواند ولایت به فاطمه پیدا بکند. شوهر ولی است. قدیم‌ها این‌طور بود الآن نگاه نکنید که بزرگترها هنوز یک چیزهایی از قدیم داشته باشند، جوان‌ها خیلی متوجّه نمی‌شوند شوهر ولی همسر است یعنی چه. شوهر به همسر ولایت دارد. شوهر اگر به همسر بگوید راضی نیستم نماز اوّل وقت بخوانی، نمی‌تواند بخواند. بگوید: الآن راضی نیستم قرآن بخوانی، نمی‌تواند بخواند. حالا این را از قرآن بعداً عرض می‌کنم که این چه نکاتی دارد. این چه کارکردی داشت؟ باید همه متوجّه می‌شدند این شخصیتی که پیغمبر این‌قدر به
او احترام خاص می‌گذارد این شخصیت از همه نظر بی‌نظیر است؛ چرا؟ حفاظت از تشیّع به برکت وجود حضرت زهرا (سلام الله علیها) چون فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) یک وظیفه‌ای به عهده داشت هیچ کسی روی زمین آن وظیفه را نمی‌توانست انجام بدهد و خدا شاهد است اگر صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) نبود امروز شما شیعه نبودید هیچ کسی آن وظیفه را نمی‌توانست انجام بدهد، این استثنائاً فقط از صدّیقه‌ی طاهره بر می‌آید. هیچ کسی نمی‌توانست. باید معلوم می‌شد او خلاف عرفیّات آن زمان است. احترام پیامبر به حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دلیل عظمت شخصیتی او چرا؟ چون وقتی پیغمبر وارد می‌شد صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) هم وارد می‌شد دست او را بوسید ممکن بود خیال بکنند خوب آخر پدر او است او را دوست دارد. پیغمبر می‌خواست بگوید این دست بوسی به خاطر این‌که پدر او هستم نیست، اگر فاطمه دختر پیغمبر هم نبود، پیغمبر دست او را می‌بوسید. این ارتباط عاطفی پدر و فرزندی که نبود و الّا پیغمبر اکرم فرزندان دیگری هم داشت. این‌قدر از این حرف‌ها به کسی نزده است. این روایتی که همه‌ی شما شنیدید و بنده تیمنّاً و تبرّکاً عرض می‌کنم الآن من دارم با شما صحبت می‌کنم ممکن است یک برادر روحانی هم وارد مجلس بشوند، من بی ادبی بکنم و حرف خود را ادامه بدهم یا نهایت بگویم آقا بفرمایید تصدیع کردیم، قربان محبّت شما روی چشم من پا گذاشتید. امّا دیگر نمی‌آیم پایین، خود من جلوی در بروم، دست او را بگیرم و بگویم بیا این‌جا بنشین. باید چه کسی باشد که من این کار را با او بکنم تازه من که کسی هم نیستم و این پنج شبی که بنده مزاحم شما هستم هر پنج شب یک نفر از در وارد بشود، من به سرعت به سمت در بروم نگذارم او تا وارد شد خم بشوم و دست او را ببوسم و بیاورم او را به جای خود بنشانم شما می‌گویید این شخص لابد استادی بود، پدر او بود، یک فضیلت ویژه‌ای داشت و الّا با همین راحتی آدم… بنده در حضور علمای ربّانی هم منبر رفتم و این کار را نکردم که بدوم و پایین بیایم. تازه بنده که کسی نیستم. تلاش پیامبر برای قابل فهم کردن استثنایی بودن وجود حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیغمبر به دنبال این بود که از همه جهت بفهماند که صدّیقه‌ی طاهره یک وجود استثنایی است. یک هدیه‌ی الهی است؛ برای همین خیلی تعجّب کردند بزرگان اهل سنّت. آلبانی از بزرگان وهابیت می‌گوید: اصلاً من نمی‌فهمم چرا پیغمبر دست فاطمه را می‌بوسید! خوب معنی ندارد. یک وقت یک نوزاد را پیش شما می‌آورند و شما دست او را هم می‌بوسید، این‌ها دوست داشتند بگویند: فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) فرزند پیغمبر است، حالا او را دوست دارد، پیغمبر به دنبال این بوده است که بفهماند این دوست داشتن از این سنخ نیست. لذا آن‌جایی که عاطفی است، مثل آن‌جا که می‌خواهد سفر برود آخرین خانه به در خانه‌ی صدّیقه‌ی طاهره می‌رود. می‌گوید: می‌خواهم فراق من کمتر بشود. وقتی برمی‌گردد اوّل به در خانه‌ی فاطمه‌ی زهرا می‌رود. می‌گوید: اصلاً من نمی‌توانم فراق را تحمّل بکنم. این‌جا می‌گویند: دختر و پدر هستند. احترام حیرت‌آور پیامبر به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) امّا این‌جا پیغمبر در مسجد نشسته باشد دارد بحث می‌کند مردم نشستند یا هر کجا که جمعی وجود دارد «کلما دخلت فاطمه علیها سلام» هر وقت وارد می‌شد یک بار هم نه، پنج بار هم نه، هر بار. در بعضی از نقل‌های ما است که صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) گاهی می‌دید اطراف پیامبر شلوغ است، جلو نمی‌رفت چون پیغمبر پیرمرد شده بود، مجلس به هم می‌خورد. «کلما دخلت فاطمه علیه السّلام علی رسول الله» هر وقتی، نه یک بار و دو بار و ده بار حضرت تا می‌دید که صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) آمده است، می‌ایستاد و به سمت فاطمه می‌دوید. «قَامَ إِلَيْهَ» فقط نمی‌ایستاد به آن جلو می‌رفت. «رَحَّبَ بِهَا» خوش آمد می‌فرمود. «قَبَّلَ يَدَهَا» دست او را می‌بوسید. این عالم بزرگ وهابی می‌گوید: من نمی‌فهمم این یعنی چه. یک بار بود می‌گفتم پدر و دختر هستند، دو بار بود می‌گفتم دختر و پدر هستند هر بار یعنی چه خاتم انبیاء «وَ أَجْلَسَهَا فِي مَجْلِسِهِ» این خیلی حیرت آور است او را سر جای خود می‌نشاند و پیامبر مقابل فاطمه می‌نشست. در روایات آن‌ها هم است که صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) که اوج ادب این عالم است وقتی پدر وارد خانه‌ی ایشان می‌شد همین رفتار را تکرار کرد یعنی جلوی در تشریف می‌بردند دست پیغمبر را می‌بوسیدند. پیغمبر به دنبال این بود که بگوید اگر من می‌گویم «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا فَقَدْ أَغْضَبَنِي»[۸] این به این معنی نیست که چون دختر من است، دختر شاه مملکت است حالا هر کسی او را عصبانی نکند بگوید بالاخره… نه او یک وجود استثنایی است. سفارش پیامبر به امیر المؤمنین (علیه السّلام) در مورد اطاعت از فاطمه (سلام الله علیها) یک روایت از امیر المؤمنین عرض می‌ک
نم که ببینید امیر المؤمنین هم همین مسیر را رفتند. برای این‌که بگویند وجود استثنایی است فرمود که: «انْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ»[۹] دستورات فاطمه را اطاعت بکن. این از حیرت انگیزها است. زن و شوهر هستند، امیر المؤمنین (علیه السّلام) امام او هم که در زمان پیغمبر نباشد، شوهر صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) است؛ امر برای امیر المؤمنین (علیه السّلام) است، اطاعت برای صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) ولی می‌فرماید: «انْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ» دستورات او را انجام بده. اهمّیّت ویژه‌ی امیر المؤمنین (علیه السّلام) به فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) خود امیر المؤمنین نگاه بکنید چه کار کرده است. وقتی خواست وصیت بکند فرمود: فرزندان من در میراث مساوی ارث می‌برنند ولی قربة الی الله و تقرّب برسول الله من اسم فرزندان فاطمه را اوّل می‌نویسم و در میراث مساوی هستند. بعد در وصیت خود به امام حسن (علیه السّلام) حضرت فرمود که: حسن جان -وصی امیر المؤمنین (علیه السّلام) بود- این دختر را شوهر بده، این پسر من این‌طور است، این باغ را به فلان شخص بده، فلان فرزند من ممکن است یک وقتی این هم دوست داشته باشد امامت بکند، شیطان او را فریب بدهد، مواظب او باش، حسد او را کسی تحریک نکند راجع همه‌ی فرزندان خود به امام حسن وصیت کرد که امام بعدی است. سفارش امیر المؤمنین (علیه السّلام) در مورد امام حسین (علیه السّلام) در مورد امام حسین یک جمله‌ی طلایی گفته است که من مقهور این جمله هستم؛ فرمود: «أَمَّا أَخُوكَ الْحُسَيْنُ‏»[۱۰] امّا برادر تو حسین همه منتظر هستند ببینند در مورد برادر او حسین، حسین چه کسی است؟ فرمود: «أَمَّا أَخُوكَ الْحُسَيْنُ» مهمترین فضیلت امام حسین (علیه السّلام) چیست؟ فرمود: «أَمَّا أَخُوكَ الْحُسَيْنُ فَهُوَ ابْنُ أُمِّكَ» پسر فاطمه است. «وَ لَا أُرِيدُ الْوَصَاةَ بِذَلِكَ» هیچ چیز دیگری هم وصیت نمی‌کنم. بدان که حسین من پسر فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) است و همین کافی است برای این‌که من بخواهم سفارش او را بکنم
هدایت شده از نگهبان
🔻🔸حجت الاسلام و المسلمین ادیانی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی کشور در هفتمین دوره بصیرت در قم: اگر بخواهیم انتظامی را یک قدم به تراز انقلاب اسلامی نزدیک کنیم باید روی اجرای امر به معروف و نهی از منکر به ویژه دو معروف غیرت دینی و حیا و عفت پافشاری کنیم.