❌️وقتی هدف رسانهای چون اینترنشنال «تولید نارضایتی» در ایران باشد، رم کردن دو کره الاغ در درکه میشود خبر روز!
😏ظاهرا الاغها در آمریکا و اروپا همگی گواهینامه دارن و آداب زندگی در اجتماع را رعایت میکنند!
#بنگاه_های_لجن_پراکنی
هدایت شده از قاریان افضل ایران
تنها مسجدی که به دستور مستقیم امام زمان (عج)ساخته شد. ازشما می خواهم قدراین مسجدرابدانید وازنمازآن غافل نشوید
#
هدایت شده از روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
«مأموریت غیرممکن»؛ این اصطلاحی بود که پیش از آغاز مأموریت ناوگروه ۳۶۰، اکثر دریانوردان و تحلیلگران نظامی درخصوص دور زدن کره زمین توسط ناوشکن تمامایرانی دنا و ناوبندر مکران بهکار میبردند، اما دریانوردان نیروی دریایی آن را ممکن کردند.
#اقتدار
#ارتش_مقتدر
#تولیدی_فاتب
هدایت شده از روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
ناو گروه 360 (به دلیل عبور از 360 مدار زمین به این نام مشهور شده است) موجب اعجاب و اثبات توانمندیهای بسیار زیاد جوانان ایرانی برای جهانیان شد و ثابت کرد دستهای ایران بسیار بلندتر از حدی است که هر دشمنی بتواند تصور کند.
#اقتدار
#ارتش_مقتدر
#تولیدی_عس_فاتب
هدایت شده از روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
ویژگی های قلب سلیم :
الف) قلبی که جز خدا در آن نیست. «لیس فیه احد سواه»(1)
ب) قلبی که پیرو راهنمای حقّ، توبه کننده از گناه و تسلیم حقّ باشد.(2)
ج) قلبی که از حبّ دنیا، سالم باشد.(3)
د) قلبی که با یاد خدا، آرام گیرد.(4)
ه) قلبی که در برابر خداوند، خاشع است.(5)
البتّه قلب مؤمن، هم با یاد خداوند آرام می گیرد و هم از قهر او می ترسد. «اذا ذُکر اللّه وَجِلَت قلوبهم»(6) همانند کودکی که هم در کنار پدر و مادر آرامش دارد و هم از آنان حساب می برد.
1. نورالثقلین، ج 4، ص 57.
2. نهج البلاغه، خطبه 214تفسیر صافی.
3. فتح، 4.
5. حدید، 16.
6. انفال، 2.
📕 گزیده ی تفسیر نور استاد قرائتی جلد یک
آیه 96 🌹ازسوره نساء🌹
دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
(آن پاداش بزرگ) درجاتِ (مهم و متعدّد) همراه با آمرزش و رحمتى از جانب اوست و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است
آیه 96 🌹ازسوره نساء🌹
دَرَجاتٍ =به پایه هایی
مِنْهُ = از[جانب ]خود
وَ مَغْفِرَةً =وآمرزشی
وَ رَحْمَةً=وبخشایشی
وَ كانَ =وهست
اللَّهُ =الله
غَفُوراً =آمرزنده
رَحِيماً =مهربان
هدایت شده از قاریان افضل ایران
1_10452297622.mp3
5.54M
هدایت شده از قاریان افضل ایران
آیه ۹۷🌹از سوره نساء🌹
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَهُمُ الْمَلَئِكَةُ ظَالِمِى أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنْتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِى الْأَرْضِ قَالُواْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَ سِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيَها فَأُولَِكَ مَأْوَيهُمْ جَهَنَّمُ وَسَآءَتْ مَصِيراً
همانا كسانى كه فرشتگان، جانشان را مى گیرند، در حالى كه بر خویشتن ستم كرده اند، از آنان مى پرسند: شما در چه وضعى بودید؟ گویند: ما در زمین مستضعف بودیم (و به ناچار در جبهه ى كافران قرار داشتیم) فرشتگان (در پاسخ) گویند: مگر زمین خداوند گسترده نبود تا در آن هجرت كنید؟ آنان، جایگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى است.
آیه ۹۷🌹از سوره نساء🌹
إِنَّ =همانا
الَّذِينَ=کسانی که
تَوَفَهُمُ=می ستاند جانشان را
الْمَلَئِكَةُ =فرشتگان
ظَالِمِى=درحالی که ستمگران بودند
أَنْفُسِهِمْ =با خودشان
قَالُواْ =گویند
فِيمَ =در چه حال بودهاند
كُنْتُمْ =بودید؟
قَالُواْ=گویند
كُنَّا =بودیدما
مُسْتَضْعَفِينَ =ناتوانان
فِى الْأَرْضِ=در زمین
قَالُواْ=گویند
أَلَمْ =آیا
تَكُنْ=نبود
أَرْضُ =زمین
اللَّهِ =الله
َوَ سِعَةً =فراخ
فَتُهَاجِرُواْ =که هجرت کنید
فِيَها =درآن؟
فَأُولَِكَ =پس آنان
مَأْوَيهُمْ=جایگاهشان
جَهَنَّمُ=دوزخ است
وَسَآءَتْ =و بد
مَصِيراً=بازگشت گاهی است
آیه ۹۸ 🌹ازسوره نساء🌹
إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند.
آیه 99🌹 ازسوره نساء🌹
فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند. پس آنانند كه اميد است خداوند از آنان درگذرد و خداوند همواره آمرزنده و بخشاينده است
هدایت شده از قاریان افضل ایران
1_10488065185.mp3
3.07M
هدایت شده از قاریان افضل ایران
آیه 100🌹ازسوره نساء🌹
وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
و هر كه در راه خداوند هجرت كند، اقامتگاههاى بسيار همراه با گشايش خواهد يافت و هر كه از خانهاش هجرتكنان به سوى خدا و پيامبرش خارج شود، سپس مرگ، او را دريابد حتماً پاداش او بر خداوند است و خداوند آمرزندهى مهربان است.
آیه 100🌹ازسوره نساء🌹
وَ مَنْ=وهرکه
يُهاجِرْ=هجرت کند
فِي =در
سَبِيلِ =راه
اللَّهِ =الله
يَجِدْ =می یابد
فِي=در
الْأَرْضِ =زمین
مُراغَماً=جایگاهی
كَثِيراً =بسیار
وَ سَعَةً =وگشایشی
وَ مَنْ=وهرکه
يَخْرُجْ =بيرون رود
مِنْ=از
بَيْتِهِ=خانه اش
مُهاجِراً=هجرت کنان
إِلَى=به سوی
اللَّهِ=الله
وَ رَسُولِهِ =وپیامبرش
ثُمَّ =سپس
يُدْرِكْهُ =دریابداورا
الْمَوْتُ=مرگ
فَقَدْ=پس به تحقيق
وَقَعَ=ثابت شده است
أَجْرُهُ=پاداشش
عَلَى=بر[عهده ی]
اللَّهِ=الله
وَ كانَ=وهست
اللَّهُ=الله
غَفُوراً =آمرزنده
رَحِيماً =مهربان
🔴 ﺷﺎﺀﻥ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﺎﺕ ﭘﻮﺷﺶ
ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﻯ ﮔﺮﻡ ﻣﺪﻳﻨﻪ، ﺯﻧﻰ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﻳﺒﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺭﻭﺳﺮﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﻨﺎ ﮔﻮﺷﺶ ﭘﻴﺪﺍ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﻛﻮﭼﻪ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ.
ﻣﺮﺩﻯ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻰ ﺁﻣﺪ. ﺁﻥ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺯﻳﺒﺎ ﺳﺨﺖ ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﺗﻤﺎﺷﺎﻯ ﺁﻥ ﺯﻳﺒﺎ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻓﻴﺎﻧﺶ ﻏﺎﻓﻞ ﮔﺸﺖ ﻭ ﺟﻠﻮ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﻤﻰ ﻛﺮﺩ.
ﺁﻥ ﺯﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻛﻮﭼﻪ ﺍﻯ ﺷﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ. ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ، ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻳﺎ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺳﺎﺧﺖ، ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﺧﻮﻥ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺟﺎﺭﻯ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺑﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻋﺮﺽ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﺒﺎﺭﻛﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ: ( (ﺍﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ! ﺑﻪ ﻣﺆ ﻣﻨﺎﻥ ﺑﮕﻮ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻩ ﻫﺎﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻋﻮﺭﺗﻬﺎﺷﺎﻧﺮﺍ ﻧﮕﺎﻫﺪﺍﺭﻧﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ - ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ - ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺑﮕﻮ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻩ ﻫﺎﺷﺎﻧﺮﺍ ﻓﺮﻭ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻋﻮﺭﺗﻬﺎﺷﺎﻧﺮﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺯﻳﻮﺭ ﻭ ﺯﻳﻨﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ - ﻣﮕﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺁﻣﺪ - ﻇﺎﻫﺮ ﻧﺴﺎﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺭﻭﺳﺮﻳﻬﺎ ﻭ ﻣﻘﻨﻌﻪ ﻫﺎﺷﺎﻧﺮﺍ ﺑﺮ ﮔﺮﻳﺒﺎﻧﻬﺎﺷﺎﻥ ﻓﺮﻭ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﭘﻴﺮﺍﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﺴﺎﺯﻧﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻮﻫﺮﺍﻧﺸﺎﻥ، ﻳﺎ ﭘﺪﺭﺍﻧﺸﺎﻥ، ﻳﺎ ﭘﺪﺭﺍﻥ ﺷﻮﻫﺮﺍﻧﺸﺎﻥ، ﻳﺎ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻧﺸﺎﻥ، ﻳﺎ ﺯﻧﺎﻧﺸﺎﻥ، ﻳﺎ ﻣﻤﻠﻮﻛﺎﻥ، ﻳﺎ ﺩﻳﻮﺍﻧﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻠﻪ، ﻳﺎ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﻏﻴﺮ ﻣﻤﻴّﺰ) ) (۱)
۱-ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺣﺠﺎﺏ، ﺻﺤﻔﻪ 138 - 137
داستان های استاد مرتضی مطهری
──── · ⋆ 𖦹 ⋆ · ────
𓏲 ࣪ 🪄
هدایت شده از قاریان افضل ایران
🔴استر در تاریخ یهود هرزه ای است که توانست با توطئه و خدعه هفتادوهفت هزار ایرانی رو به کشتن بدهد ، اسرائیل در بنرهای شهر به مهسا امینی لقب استر معاصر را داده است!
🔴پن: سه چیز زمان زیادی پنهان نخواهد ماند:
خورشید، ماه، "حقیقت"
🔴دو طبقه قبر بگیر ۳۰ میلیون تومن یک طبقه همه جایزه رایگان بهت میدن
🔹رئیس شورای شهر تهران: بنا بر مصوبه شورا یک طبقه قبر رایگان برای متوفیان پیشبینی شده و فروش دو طبقه دیگر (هر طبقه ۱۵ میلیون تومان) به تصویب شورا رسیده است.
⏪از تراکم فروشی ساختمان، رسیدیم به تراکم فروشی قبر
سرمایه داری کاری کرده که زمین به این وسعت
ما دنبال عمودی سازی باشیم
🔸🔹🔶🔷ol
👌کار زیبای هنرمند اندونزیایی
ترسیم حضرت آقا بر روی برگ درخت
#
🔴 حقالناسهایی که توان جبرانش رو نداریم،
یا حقالناسهایی که به گردنمون هستند و ازشون بیخبریم رو چطور جبران کنیم؟
#استاد_شجاعی
♨️بابت پخش این ویدیو عذر خواهی میکنم
واقعا در سینما چه خبره..چرا وزارت فرهنگ و ارشاد.. کار نمی کنه ..فکر کنم باز باید پلیس باید فیلم و..فرهنگی بسازه
هدایت شده از قاریان افضل ایران
این چاقو را از کجا پیدا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟*
*بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود وهميشه بين شهرها در رفت وآمد بود ومال التجاره زيادي به همراه مي برد و با آنها تجارت مي كرد تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.*
*من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند وتمام اموالش را برده بودند واين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم در هر مهماني اين چاقو رانشان مي دهم ومنتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود ومن قاتل پدرم را پيدا كنم.*
*اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام اين شش برادر پدر مرا كشته اند واموالشرا برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند*.
*بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد وگفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.*
*صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم واگر چيزي ازمن نخواستند دست به جيب نبرم.*
*بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت. قاضي رو به مرد كرد وگفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟*
*مرد گفت: نه اي قاضي اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم اگر اين چاقو مال اين برادران است من بارغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.*
*قاضي رو به شش برادر كرد وگفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست آن رابرداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت وبا خوشحالي لبخندي زد وگفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.*
*پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند وگفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقومطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.*
*قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟*
*مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت وآمد بود و مال التجاره زيادي به همراهداشت و شغلش تجارت بود تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال واموالش را برده اند من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند وتمام اموالش را برده بودند و اين چاقوتا دسته در قلب پدر من بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم واز آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم ومنتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين ششبرادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند وتقاص خون پدرم را بدهند*
*شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.*
*برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند وگفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست ولي چاقويي ما نيست. قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.*
*مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.*
*_کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی_*
*_چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی_*
*_دادند دو گوش و یک زبان از آغاز_*
*_یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی_
رباعی حکیم باباافضل مرقی کاشانی*
هدایت شده از قاریان افضل ایران
🔴 با پای قطع شده گونی سنگین آرد رو گذاشته رو دوشش تا زن و بچه اش زنده بمونن. اینه وضع غزه.😭😭😭