eitaa logo
روابط،عمومی عقیدتی سیاسی پلیس آگاهی فاتب
330 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
61 فایل
گر بر سر فتنه بر نجوشی مردی.. ور تیغ زبانها بنیوشی مردی.. ای ذره که در راه هوا می کوشی.. در راه خدا اگر بکوشی مردی.. حکیم باباافضل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴دو طبقه قبر بگیر ۳۰ میلیون تومن یک طبقه همه جایزه رایگان بهت میدن 🔹رئیس شورای شهر تهران: بنا بر مصوبه شورا یک طبقه قبر رایگان برای متوفیان پیش‌بینی شده و فروش دو طبقه دیگر (هر طبقه ۱۵ میلیون تومان) به تصویب شورا رسیده است. ⏪از تراکم فروشی ساختمان، رسیدیم به تراکم فروشی قبر سرمایه داری کاری کرده که زمین به این وسعت ما دنبال عمودی سازی باشیم 🔸🔹🔶🔷ol
👌کار زیبای هنرمند اندونزیایی ترسیم حضرت آقا بر روی برگ درخت #
🔴 حق‌الناس‌هایی که توان جبرانش رو نداریم، یا حق‌الناس‌هایی که به گردن‌مون هستند و ازشون بی‌خبریم رو چطور جبران کنیم؟
♨️بابت پخش این ویدیو عذر خواهی میکنم واقعا در سینما چه خبره..چرا وزارت فرهنگ و ارشاد.. کار نمی کنه ..فکر کنم باز باید پلیس باید فیلم و..فرهنگی بسازه
هدایت شده از قاریان افضل ایران
این چاقو را از کجا پیدا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟* *بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود وهميشه بين شهرها در رفت وآمد بود ومال التجاره زيادي به همراه مي برد و با آنها تجارت مي كرد تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.* *من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند وتمام اموالش را برده بودند واين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم در هر مهماني اين چاقو رانشان مي دهم ومنتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود ومن قاتل پدرم را پيدا كنم.* *اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام اين شش برادر پدر مرا كشته اند واموالشرا برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند*. *بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد وگفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.* *صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم واگر چيزي ازمن نخواستند دست به جيب نبرم.* *بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت. قاضي رو به مرد كرد وگفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟* *مرد گفت: نه اي قاضي اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم اگر اين چاقو مال اين برادران است من بارغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.* *قاضي رو به شش برادر كرد وگفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست آن رابرداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت وبا خوشحالي لبخندي زد وگفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.* *پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند وگفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقومطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.* *قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟* *مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت وآمد بود و مال التجاره زيادي به همراهداشت و شغلش تجارت بود تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال واموالش را برده اند من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند وتمام اموالش را برده بودند و اين چاقوتا دسته در قلب پدر من بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم واز آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم ومنتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين ششبرادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند وتقاص خون پدرم را بدهند* *شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.* *برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند وگفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست ولي چاقويي ما نيست. قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.* *مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.* *_کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی_* *_چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی_* *_دادند دو گوش و یک زبان از آغاز_* *_یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی_ رباعی حکیم باباافضل مرقی کاشانی*
هدایت شده از قاریان افضل ایران
🔴 با پای قطع شده گونی سنگین آرد رو گذاشته رو دوشش تا زن و بچه اش زنده بمونن. اینه وضع غزه.😭😭😭
هدایت شده از قاریان افضل ایران
🔊 🔻چرا قرآن همسر را به لباس تشبیه کرده؟ 1️⃣ لباس باید در طرح و رنگ و جنس مناسب باشد، همسر نیز باید کفو و متناسب با فکر و فرهنگ و شخصیّت انسان باشد. 2️⃣ لباس مایه زینت و آرامش است، همسر و فرزند نیز مایه زینت و آرامش خانواده‌اند. 3️⃣ لباس عیوب انسان را می‌پوشاند، هر یک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارسایی‌های یکدیگر را بپوشانند. 4️⃣ لباس انسان را از سرما و گرما حفظ می‌کند، وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگی را از سردی می‌رهاند. 5️⃣ دوری از لباس مایه رسوایی است، دوری از ازدواج و همسر نیز گاهی سبب انحراف و رسوایی انسان می‌گردد. 6️⃣ انسان باید لباس خود را از آلودگی حفظ کند، هر یک از همسران نیز باید دیگری را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید. 📚برگرفته از تفسیر نور
4.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رئیس پلیس لرستان: ۳ شرور قمه به دستی که به بیمارستان ابن‌سینا دلفان حمله کرده بودند در مخفیگاهشان بازداشت شدند. 🔷️ با ما همراه باشید در ... *┅══✼🍃🌹🍃✼══┅* پیام رسان‌ سروش https://splus.ir/ravabetomomi.fateb پیام رسان ایتا👇👇 https://eitaa.com/RahrovanVelayat124