اشعار شهادت امام رضا(علیه السلام) سازگار
سلام آشـکـار شیعــه بــر غــمهـــای پنهــانت
الهـی گِـل شــود از اشــک من خـاک خراسانت
تـو بـــودی مثــل زهرا بضعـهء پــاک رسـولالله
که عمــری محنـت و انــدوه بــازی کـرد بـا جانت
به چشم خویش دیدی دمبهدم جان دادن خود را
از آن روزی که مأمون در خــراسان کـرد مهمانت
چه شد که مرگ خود را از خدای خود طلب کردی
گمانـم "یــابن زهـرا" قصـر مــأمون بــود زندانت
دل نـورانیت شــد پـــارهپـــاره چــون تـن جـدت
ز بس پیـوسته مــأمون بـر جگــر زد زخـم پنهانت
چـه شـد معصومه تا گیرد سرت را بـر روی دامن
جـوادت کـو کـه بگــذارد سـر خــود را بـه دامانت
ز جـا بــرخیـز و مثـل جـد مظلومت بخـوان قرآن
چـرا خــاموش شــد آوای روحانگیـــز قــرآنـت
شنیـدم دل نهــادی روی سنگـی از شـرار زهـــر
ولــی دیـگــر نکـــردنـد اهـل کوفه سنگ بــارانت
الهــی بشکنــد دستــی کــه بــا انگـور زهرآگین
شــرار افــروخت ای جان جهـان بر قلب سوزانت
به تشییع تـو حتـی قــاتلت هـم گـریه کـرد آری
نخندیدند دیگـر دشمنـان بــر چشــم گـریانت
دلــت آتـش گـرفـت از شعلـهء زهـــر ستـم اما
نیـامد بـر دل ای محبــوب دلهــا زخـم پیکـانت...
بـه «میثم» نعمت حـق شد تمـام از مهرتان آری
چه نعمت خـوبتر از این کـه گشتـم مرثیهخوانت
اشعار شهادت امام رضا(علیه السلام) سازگار
سزد جاری شود از دیده ام خون
که در خون غرق گردد قصر مأمون
چه رخ داده که مأمون ستمکار
شرار فتنه اش ریزد ز رخسار
در افکار پلیدش نقشه ای شوم
به دستش خوشة انگور مسموم
نشانده در محیط غم فضا را
کشیده نقشة قتل رضا را
رضا مانند شمع انجمن ها
سراپا سوخته تنهای تنها
نه یاران را ز حال او خبر بود
نه خواهر، نه برادر، نه پسر بود
تعارف کرد مأمون ستمگر
از آن انگور بر نجل پیمبر
امام هشتم آن مولای مظلوم
نگه بودش بر آن انگور مسموم
نفس ها آه می شد در نهادش
نه خواهر بود بر سر نه جوادش
سرشک غربتش زد حلقه در چشم
که مأمون گشت از سر تا به پا خشم
پی تهدید مولا آن ستمکار
به یک سو پرده زد با خشم بسیار
غلامان پشت پرده تیغ در دست
ستاده مست تر از زنگی مست
همه آمادة جنگ و ستیزند
که خون نجل زهرا را بریزند
عزیز فاطمه گردید ناچار
گرفت انگور را از آن ستمکار
ز دل می خواند حی داورش را
صدا زد جد و باب مادرش را
تناول کرد از آن خوشه سه دانه
که از جانش کشید آتش زبانه
ز جا برخاست با رنگ پریده
در آن حالت عبا بر سر کشیده
غریب و بی کس و تنها روانه
نهان از چشم مردم شد به خانه
چو شمع سوخته پیوسته می سوخت
کنار حجرة در بسته می سوخت
چراغ نور بخش انجمن ها
به خود چون شعله می پیچید تنها
نفس در سینه اش گشته شراره
جوادش را صدا می زد هماره
که ای فرزند دلبندم کجایی
فروغ دیده ام داد از جدایی
بیا تا توشه از رویت بگیرم
تو را گیرم در آغوش و بمیرم
دلم تنگ تو و معصومه باشد
به قلبم داغ آن مظلومه باشد
هنوزش بود مرغ جان به سینه
جوادش آمد از شهر مدینه
به لب لبیک و در دل بود آهش
به ماه عارض بابا نگاهش
پریده رنگ، خونین دل سیه پوش
چو جان بگرفت بابا را در آغوش
سرشکش ریخت بر سیمای بابا
دو لب بگذاشت بر لب های بابا
پدر یک لحظه چشم خویش بگشاد
جوادش را تماشا کرد و جان داد
اشعار شهادت امام رضا(علیه السلام) سازگار
گلزار خراسان شده صحرای قیامت
یا کرده به دل قافلۀ داغ، اقامت
از خون جگر دیدۀ معصومه چو دریا
وز بالم فاطمه را خم شده قامت
از داغ جگر بر دل افلاک شراره
وز غصّه به پیشانی هستیست علامت
پیغام به معصومۀ مظلومه رسانید
کای شمسۀ دین، ای قمر برج کرامت
یا حضرت معصومه سرت باد سلامت
شد کشته رضا آن گل گلزار امامت
ریزد به سما خون دل از چشم ستاره
خیزد به فلک از جگر سنگ، شراره
گریم به جگر پارۀ پیغمبر اکرم
کز کینۀ مأمون، جگر او شده پاره
بر لعل لبش زمزمۀ، وا ولدا بود
در حجرۀ در بسته به او داشت نظاره
معصومه عزادار رضا گشت به جنّت
افسوس که شد داغ دلش تازه دوباره
یا حضرت معصومه سرت باد سلامت
شد کشته رضا آن گل گلزار امامت
افتاده جهان همچو خراسان به تلاطم
شد کشته غریب الغربا حجّت هشتم
زن های خراسان همه گویند به تلاطم
خوناب جگر ریخته از دیدۀ مردم
هستی همه از ناله شده شعلۀ فریاد
لب بسته کتاب الله ناطق زتکلّم
افسوس که کشتند رضا را به خراسان
وز گریۀ معصومه قیامت شده در قم
یا حضرت معصومه سرت باد سلامت
شد کشته رضا آن گل گلزار امامت
در طوس رسد نالۀ زهرای حزینه
مادر به سراغ پسر آمد به مدینه
بنشسته به رخسار تقی گرد یتیمی
دردا که رضا کشته شده از ره کینه
این داغ جگر را به جگر نیست نظیری
این محشر غم را به جهان نیست قرینه
یا فاطمه اخت رضا دختر موسی
برخیز و بزن دست الم بر سر و سینه
یا حضرت معصومه سرت باد سلامت
شد کشته رضا آن گل گلزار امامت
کشتند غریبا
نه غریب الغربا را
محبوب خدا بضعۀ پیغمبر ما را
بردند به خوناب جگر اهل خراسان
بر شانۀ خود چوبۀ تابوت رضا را
ای اهل ولا خون دل از دیده ببارید
کز زهر جفا کشت عدو شمس ولا را
با خواهر او حضرت معصومه بگوئید
از سوز درون تسلیت این روز عزا را
یا حضرت معصومه سرت باد سلامت
شد کشته رضا آن گل گلزار امامت
اشعار شهادت امام رضا(علیه السلام) سازگار
مسافری که اجل گشته بود همسفرش
سفر رسید به پایان در آخر صفرش
چه خوب اجر رسالت به مصطفی دادند
که پارۀ جگرش، پاره پاره شد جگرش
کسی که بود سَرِ عالمی به دامن او
به وقت مرگ به دامان خاک بود سرش
همای گلشن فردوس آنچنان می سوخت
که تاب بال زدن هم نداشت بال و پرش
اگر چه کار گذشته، اجل شتاب مکن
جواد آمده از ره به دیدن پدرش
خدا کند که رضا باز، دیده باز کند
و گر نه می دهد اول جواد، جان به برش
دگر به دیدۀ او طاقت نگاه نبود
که بنگرد به رخ نور دیدگان ترش
زبوسه های جواد الائمه پیدا بود
که شسته دست، دگر از حیات محتضرش
پسر به صورت بابا نهاد صورت خویش
پدر گفت به زحمت سرشک از بصرش
خوشا کسی که چو (میثم) بود برای رضا
به دیده اشک و به لب ناله به دل شررش
اشعار شهادت امام رضا(علیه السلام) سازگار
ای رضا را سجده بر خاک درت
بضعه ی احمد چو زهرا مادرت
زاده ی موسی که موسای کلیم
با عصا گردیده در طورت مقیم
آسمانِ خفته در دامان طوس
ماه بزم اختران شمس الشّموس
ما حقیر و تو عطوف اهل بیت
ما فقیر و تو رؤف اهل بیت
آفتاب حی سرمد کیست؟ تو
عالم آل محمّد کیست؟ تو
حکمرانی بر قضایت یا رضا
صبر، تسلیم رضایت یا رضا
آستان قدس تو دارالسّلام
مُحرم کویت بود بیت الحرام
ضامن آهوی صحرا از کرم
آهوی صحرات آهوی حرم
مهر تو در سینه های پاک تو
طور ایمن از قدومت خاک ما
آب سقّا خانه ی تو سلسبیل
سائل مهمان سرایت جبرئیل
آفتابت خوشتر از ظلِّ بهشت
بردن نام بهشت اینجاست زشت
دیدن روی تو دیدار خداست
زائرت در طوس زوّار خداست
چار صحنت چار رکن عالم است
هشت جنّت بهر زوّارت کم است
خادمت بر شهریاران شهریار
زائرت را بازدید آبی سه بار
خضر کوثر خورده از پیمانه ات
تشنه کام جام سقّا خانه ات
مهر تو ما را کمال بندگی است
خاک تو خوشتر زآب زندگی است
طوف قبرت کار روح انبیا
ای تولاّی تو نوح انبیا
رحمتت چون رحمت حقّ متّصل
در زیارتگاه تو دل روی دل
سایه ی گلدسته هایت بر سپهر
دورشان گردیده دائم ماه و مهر
این کبوترها که در کوی تواند
هو کشان گرم هیاهوی تواند
من ندانم کیستم یا چیستم
هر که هستم با ولایت زیستم
اشعار شهادت امام رضا(علیه السلام) سازگار
خراسان می دهد بوی مدینه
خراسان کوه غم دارد به سینه
خراسان را سراسر غم گرفته
در و دیوار آن ماتم گرفته
خراسان! کو امام مهربانت؟
چه کردی با گرامی میهمانت؟
خراسان راز دل ها با رضا داشت
چه شب هایی که ذکر یا رضا داشت
خراسان کربلای دیگر ماست
مزار زاده ی پیغمبر ماست
خراسان! می دهد خاکت گواهی
ز مظلومی، شهیدی، بی گناهی
به دل داغ امامت را نهادند
امامت را به غربت زهر دادند
دریغا! میهمان در خانه کشتند
چه تنها و چه مظلومانه کشتند
امامِ اِنس و جان را زهر دادند
به تهدید و به ظلم و قهر دادند
ز نارِ زهرِ دشمن، نور می سوخت
سراپا همچو نخل طور می سوخت
ز جا برخاست با رنگ پریده
غریبانه، عبا بر سر کشیده
گهی بی تاب و گه در تاب می شد
همه چون شمع روشن آب می شد
میان حجره ی در بسته می سوخت
نمی زد دم ولی پیوسته می سوخت
ز هفده خواهر والا تبارش
دریغا کس نبودی در کنارش
به خود پیچید و تنها دست و پا زد
جوادش را، جوادش را صدا زد
دلش دریای خون، چشمش به در بود
امیدش دیدن روی پسر بود
پدر می گشت قلبش پاره پاره
پسر می کرد بر حالش نظاره
پدر چون شمع سوزان آب می شد
پسر هم مثل او بی تاب می شد
پدر آهسته چشم خویش می بست
پسر می دید و جان می داد از دست
پسر از پرده ی دل ناله سر داد
پدر هم جان در آغوش پسر داد
اشعار شهادت امام رضا(علیه السلام) سازگار
کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا
شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا
در صف محشر خدا مشتری اشک اوست
هر که در اینجا کند گریه برای رضا
کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟
چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟
بر سر دستش برند هدیه برای خدا
ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا
زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل
خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا
نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند
حیف که خاموش شد صوت دعای رضا
یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک
خون جگر جوشد از خشت طلای رضا
از در باب الجواد می شنوم دم به دم
یا ابتای پسر، وا ولدای رضا
بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم
باز دلم در وطن کرده هوای رضا
گر برود در جنان یا برود در جحیم
بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا
اشعار شهادت امام رضا(علیه السلام) سازگار
فــراق پــارۀ تــن، میــوۀ دل
کشندهتـر بـود از زهــ
حدیث روز ۲۴ شهریور ماه ۱۴۰۲
#حدیث_امروز
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و گپ و بله و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
فراخوان مسابقه
صلح امام حسن علیه السلام
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و گپ و بله و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منبر کوتاه
💠 یه خبرایی هست؟؟!!
🎤 استاد پناهیان
#فرج #خدا #ظهور #آماده_باش #امام_زمان #دنیا #امتحان #سخنرانی #استاد_پناهیان
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و گپ و بله و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
آخرین مرحله در عشق به فرزند،
رها کردن فرزند است!
وقتی با اراده خودتان و در زمان مناسب، ریسمان وابستگی را
قیچی کنید،
کودک به استقلال عاطفی می رسد.
#تربیت_فرزند
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و گپ و بله و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منبر کوتاه
💠 عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها در روز قیامت
🎤 استاد عالی
#قیامت #بهشت #محشر #فرشته #حضرت_زهرا #جهنم #دانه #مرغ #سخنرانی #استاد_عالی
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و گپ و بله و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
✔️ خداوند براي آينده شما آن چيزي
را ميخواهد كه خودتان براي خودتان ميخواهيد.🔥🌸
✔️گمشده ی ما انسانها در بیرون ما نیست
گمشده ی ما در درون ماست
✔️ آنجا که دنیای درون ما تغییر میکند دنیای بیرون نیز تغییرخواهد کرد.
#تلنگر
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و گپ و بله و روبیکا و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بهترین وکیل
🎙استاد رائفی پور
#فرج #ظهور #وکیل #انسان #امام_زمان #استاد_رائفی_پور #سخنرانی
📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇
🔹 سروش و روبیکا و بله و گپ و ایتا:
@manzelgaheoshagh_tehran_bozorg