eitaa logo
روابط عمومی انتظامی استان کرمان
442 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.6هزار ویدیو
133 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🌷 🌷 🌷 ســه شــنبه هــر هفتــه روز خاصــی بــــود؛ روز دیدارهــای مردمــی. در بعضــی از ســه شــنبه ها سـید ابراهیم، میــزش را بــه راهرو انتقــال می داد و تــا شــب مـی نشســت تـا مـردم بیایند و از مشکلاتشـان بگوینـد و گاهـی اوقات ســرش فریـاد بزننـد! او هـم بـا کمـال آرامـش آنهــا را مــورد لطــف قــرار مـی داد و قـول مـی داد کار آنهــا را پیگیــری کنـد. واقعـا تا آنجــا کــه در تـوان داشــت، پیگیـری می کـرد. گاهـی تعـداد ایــن مراجعیــن بـه ۱۵۰ نفــر در روز می رسـید کــه بــا همــه آنهــا بــا روی بـاز برخـورد می کــرد و حــرف هایشــان را می شــنید. 📚: سید محرومین
🕊 🌷 🌷 🌷 آقــای رئیســی اهـل زد و بنــد و معاملـه نبـود. همیشــه بــر اســاس آنچــه کــه بتوانــد در روز قیامــت پاســخ بدهــد، عمــل مـی کــرد. بــه دلیــل موقعیـت هایــی کــه داشــت، می توانســت بـدون تخلــف، اموالــی را بـه دسـت آورد ولــی هیچوقــت ایـن کار را نکــرد. شـاید در دنیــا هیچوقـت جلویـش را نمی گرفتنـد، امـا همیشــه بـــه فکــر آخـــرت بـــود. در دوران دادسـتانی مسـتاجر بـود. مدتــی بعــد از ازدواج خانــه ای در قــم خریــد و خانــواده را بـه قـم بــرد. وقتــی سرپرســت دادگاه انقـلاب در اوین شــد، خانواده را به تهــران آورد و بــرای مـدت کوتاهـی در تجریـش سـاکن شـد. بعـد از آن هـم بـه یــک آپارتمـان سـاده بیـن خیابـان فاطمـی و حجــاب رفـت. 📚: سید محرومین
🕊 🌷 🌷 پیــام هــاي مردمــی کــه از طریــق کانــال تلگــرام بــه دســتش مــی رســید، دو بخــش داشــت. بخشــی مربــوط بــه درخواســت مــردم بــراي دریافــت غــذاي حضرتــی کــه بــه دســتور او فیــش غــذا در اختیارشــان گذاشــته مــی شــد. و بخــش دوم پیــام هــاي درخواســت هاى خــاص بــود. خیلــى از کســانى کــه دچــار محرومیــت و گرفتــارى بودنــد وامیدشــان از همــه جــا قطــع شــده بــود بــه امــام رضــا علیــه الســلام متوســل شــده بودنــد. از زنــان سرپرســت خانــوار بــافرزنــدان یتیــم تــا مــردم کــه در بــه در دنبــال کار مــى گشــتند. بــه مســئول کانــال دســتور داده بــود ایــن پیــام هــا را وارد سیســتم اداري نکنــد تــا یــک وقــت دیــر رســیدگی نشــود. خــودش شــخصا بــه تــک تــک آنهــا رســیدگی مــی کــرد و آن قــدر پــی گیــر بــود تــا مشــکل حــل شــود. 📚: سید محرومین
🕊 🌷 🌷 🌷 آقــای رئیســی اهـل زد و بنــد و معاملـه نبـود. همیشــه بــر اســاس آنچــه کــه بتوانــد در روز قیامــت پاســخ بدهــد، عمــل مـی کــرد. بــه دلیــل موقعیـت هایــی کــه داشــت، می توانســت بـدون تخلــف، اموالــی را بـه دسـت آورد ولــی هیچوقــت ایـن کار را نکــرد. شـاید در دنیــا هیچوقـت جلویـش را نمی گرفتنـد، امـا همیشــه بـــه فکــر آخـــرت بـــود. در دوران دادسـتانی مسـتاجر بـود. مدتــی بعــد از ازدواج خانــه ای در قــم خریــد و خانــواده را بـه قـم بــرد. وقتــی سرپرســت دادگاه انقـلاب در اوین شــد، خانواده را به تهــران آورد و بــرای مـدت کوتاهـی در تجریـش سـاکن شـد. بعـد از آن هـم بـه یــک آپارتمـان سـاده بیـن خیابـان فاطمـی و حجــاب رفـت. 📚: سید محرومین
🕊 🌷 🌷 ایام پیــاده روی اربعیـن، در مـرز مهـران همراه آقـای رئیسـی بودیــم. وقتــی مــردم متوجـــه حضـــورش شـدند، آمدنـد سـمت او. محافظـان جلـوی مـردم را گرفتنـد و نمـی گذاشـتند جـوان هـا جلوتـر بیاینـد. اولیـن بـاری بـود کـه آقـای رئیســی را اینقــدر ناراحــت مــی دیــدم. بــه محافــظ هــا تشــر زد و گفــت بــا مــردم کاری نداشــته باشــی. 📚: سید محرومین
🕊 🌷 🌷 طبـق اصـل 49 قانـون اساسـی، اختیـار امـوال بــدون صاحــب و مجهــول المالــک دســت او بــود. تمــام ایــن امــوال حکــم عــام را داشــتند و او اجــازه دخــل و تصــرف در آنهــا را داشــت. امـا از مـال دنیـا فقـط یـک آپارتمـان داردکـه شــراکتی و قســطی خریــده؛ بــا یــک زندگــی عــادی و معمولــی مثــل همــه مــردم. 📚:سید محرومین
‏خـداوندا روزی از تـو شهادت مـیـخواهم؛ که از همه چیز خبری هست الا «شهادت» به یاد شهید حاج احمد کاظمی
🕊 🌷 🌷 ســازمان بازرســی کل کشــور را در حالــی تحویل گرفــت کــه گمنــام و متــروک بــود و دولــت اعتبــاری بــرای آنجــا و کارکنــان و بازرســانش قائــل نبــود. ســازمان حتــی ســاختمان و امکانــات اولیــه را هــم نداشــت. ســیصد نیــروی بــازرس داشــت کــه ماهــی 15 هــزار تومــان بیشــتر حقــوق نمــی گرفتنــد. در ســازمان بــرای ایــن تعــداد بــازرس فقــط 150 میــز بــود کــه نوبتــی پشــت میزهــا مــی نشســتند و گــزارش کارشــان را مــی نوشــتند. وقتــی ده ســال بعــد ســازمان را تحویــل داد، رفاه و معیشــت کارکنــان تأمیــن شــده بــود. دیگــر کســی نبــود کــه ندانــد ســازمان بازرســی چــه نقشــی دارد. مدتــی بعــد از رفتــن او از ســازمان، کارکنــان بــه ســاختمان جدیــد منتقــل شــدند. جایــی کــه بــا همــت و تــاش او ســاخته شــده بــود ولــی هرگــز بــه عنــوان رئیــس ســازمان بازرســی در آن پــا نگذاشــت. 📚: سید محرومین
🕊 🌷 🌷 با وجودی که قرار بود خود را به سرزمین وحی و مراسم صحرای عرفات کنار همسرش برساند اما صبح عید قربان از خواب بودن دوستش، استفاده کرد و به جای او به ماموریت رفت.. همسرش می گوید: منتظر آمدنش بودم و او را کنار چادرهای عرفات دیدم... اما انگار زمان دیدنم با زمان شهادتش یکی بود او بعد از شهادت به وعده اش عمل کرد.... 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🕊 🌷 🌷 بعــد از دیــدار عمومــی کــه رهبــری بــا کارکنـان سـازمان بازرسـی داشـت، در ملاقاتـی خصوصــی، رهبــری بــه او پیشــنهاد داد در ســازمان کــه مرجــع عالــی نظارتــی اســت، از خودشــان هــم غافــل نشــوند و بخشــی هــم بــرای نظــارت درون ســازمانی راه بیاندازنــد تــا بــه کار بازرســان و کارشناســان نظــارت کنــد. ســرش را پاییــن انداخــت و گفــت کــه شــش ماهــی اســت چنیــن بخشــی در ســازمان راه انــدازی شــده تــا عملکـرد نیروهــا بــه صــورت نامحســوس ارزیابــی شــود و گــزارش بخــش مربوطـه را بـه مقـام معظـم رهبـری نشـان داد. لبخنـدی روی لـب هـای رهبـری نشسـت و از ایــن تدبیــر بــه جــا تشــکر کــرد. 📚: سید محرومین
🕊 🌷 🌷 با وجــود فضــاى رســمى دادســتانى، فضایــى صمیمــى را بــه وجــود آورده بــود. بــه خاطــر ویژگــى هــاى اخلاقى اش، دیگــران بــه راحتــى مى توانســتند رابطــه برقــرار کننــد. هیــچ کســى در ســخت کوشــى و دقــت در کار قضایــى بــه پــاى او نمى رســید. هــر روز از صبــــح علــى الطلــوع ســر کار حاضــر مى شــد. ۱۸سـاعت کار کـــردن (آن هـــم کار پرمشـــغله ایشــان) واقعا دشـــوار بــــود. قلبـــا عقیـــده داشـت کـه بایـــد خودش را بـــه ســـختى بیاندازد، تـا یـــک گوشـه از مملکـــت پـا بگیـــرد. بـا اینکـه دائمـــا سـر و کارش بـا مجـرم و متهـم بـود، در نهایـــت احتـرام و در عیـن حـــال بـا قاطعیـت و قانونمـــدارى، بـــا آنهـا رفتـــار می کرد. 📚: سید محرومین
🌷 🌷 ســـازمان بازرســی در زمــان مدیریـــت ســید ابراهیــم، نمایشــگاهی برپــا کــرد بــا محوریــت بررســی و آســیب شناســی فســاد در سیســتم اداری کشــــور. نمایشــگاه، محرمانــه بـــود و فقــط مســئولین از آن بازدیـد می کردنـد. آقای هاشــمی رفسـنجانی، رئیـس جمهور وقـت، روز آخـــر کــه بــرای بازدیــد بــه نمایشــگاه آمــد، گفـت :مغبـون شـدم کـــه امـروز آمـدم. مـی گفــت کاش زودتــر مــی آمــدم و مــی دیــدم. سـید ابراهیـم دنبـال اصلاح سـاختارهای فسـاد خیـز کشـور بـود، امـا انـگار ایـن اصلاح، بایـد از قــوه مجریــه شــروع شــود. 📚: سید محرومین
🌷 🌷 ســـید ابراهیــم همیشــه دنبـــال ایــن بــود کــــه خــــودش شــناخت دقیقــی از مســائل جــــاری در ســــازمان داشــته باشــد. بــرای همیــن اشــرافش بــر مســائل دســتگاه هــای مختلــف کشــور شــگفت آور بــود. وقتـــی در جلســات هیــات دولت شــرکت می کــرد، بــا چنــان تســلطی از آسـیب هـا و گلـوگاه هـای فسـاد در وزارت خانـه هـا صحبــت مـی کــرد کــه برخــی از اعضــاء مـی گفتنــد: رئیســی خــودش یــک پـا وزیــر اسـت. ایــن اظهــار نظرهـای کامـلا تخصصـی و بـه جــا آنقـدر اثرگـذار بـود کــه رئیـس جمهــور وقــت، علیرغــم تفـــاوت ســـلیقه سیاســـی، تعامـــل وســـیعی بـــا ســـازمان بازرسـی را تعریــف کرد و اکثــر اوقـات، نظـرات، تذکـرات و پیشــنهادات ســازمان را عینـا بـه وزارت خانه های مربوطــه بــرای پیگیــری منتقل می کرد. بـه اعتـراف همـه متخصصــان، دوره مدیریـت ســید ابراهیـم رئیســی، دوران طلایـی سـازمان بازرســـی کل کشـور بود. 📚: سید محرومین
🕊 🌷 می‌گفت حرم امـام‌رضــا جاییه که هرچی بخوای رو برات خیر میکنن حتی اگه خیر نباشه..!!! 🌷
  🌷 بذله گویی و با نشاط بودن از ویژگی های بارز جناب رئیسی بود و کمتر باری بود که ایشان را ببینم و یک جوک و یا جمله ی خنده دار از ایشان نشنوم و گاهی به ایشان می گفتم حاج آقا من از این روحیّه شاد شما متعجبم! شما از صبح تا شب با پرونده های سنگین قضایی و جرم و جنایت سروکار دارید و واقعاً نباید اعصابی برای شما باقی مانده باشد ولیکن هر شب که به مسجد می آئید با روحیه ای بشاش و شاداب با مردم برخورد می کنید و حتی برای خنداندنشان جوک هم می گویید..... البته یک غرض دیگر هم داشت و او می خواست با این بذله گویی ها فضای سنگین یک مقام بلند پایه و مردم را بشکند تا آنان احساس خودمانی کرده و سفره دلشان را باز کنند. 🎤راوی: مرتضی نجفی قدسی
🟢ده سال پیش که نتانیاهو گفته بود اگر ایرانی‌ها آزادی داشتند، شلوار جین می‌پوشیدند، کاربران ایرانی تو شبکه‌های مجازی اون موقع این تصویر شهید رضایی‌نژاد و دخترش رو بازنشر ‌کردن و نوشتن «آن مردی که شما شهید کردید، شلوار جین می‌پوشید.» 🗓 امروز سالروز شهادت دانشمند هسته‌ای هست که مقابل چشمان خانواده ترور شد. 🌹شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
🕊 🌷 🌷 قبل از انقلاب یک بار در قم دستگیر شدم و آن هم موقعی بود که با دو نفر از طلبه‌ها داشتیم به یزد می‌رفتیم که در راه‌آهن دستگیر شدیم. تصور می‌شد همراه ما اعلامیه‌های امام هست، البته همراه بعضی از دوستان بود، ولی به یک شکلی جاسازی کرده بودند که کسی متوجه نشود که آن‌ها هم متوجه نشدند... اولین برخورد ما با حضرت آقا موقعی بود که با یکی از دوستان به منزل آقای محامی در مشهد رفته بودیم. آقای محامی در مشهد نماینده و وکیل وجوهاتی امام بودند. همه می‌دانستند ایشان وکیل امام است. به منزل ایشان رفته بودیم که آقای هاشمی‌نژاد و آقای خامنه‌ای آن‌جا آمده بودند. ظاهراً آن سه بزرگوار با هم جلسه داشتند و من هم با یکی از دوستان طلبه منزل آقای محامی بودم. 🎤راوی: شهید آیت الله رئیسی
🕊 🌷 همسرم دغدغه‌ها و دل‌نگرانی‌های داشت...معمولا در خانه از مسائل کاری صحبت نمی‌کردند، اما من تلاش شبانه روزی‌شان را می‌دیدم. پیش نمی‌آمد که زودتر از ساعت ۲ بامداد بخوابند، در صورتی که صبح زود بیدار می‌شدند. می‌گفتند باید با هرچه در توان داریم تلاش کنیم که این زن و بچه‌های مظلوم از بین نروند. صهیونیست‌ها قدرت رویارویی با نیروهای مقاومت را ندارند و برای همین به زن و کودکان مظلوم حمله می‌کنند. من باید صدای این فلسطینیان مظلوم در خارج از کشور باشم. مردم غزه نمی‌توانند صدایشان را به گوش جهان برسانند و من باید این کار را بکنم باید در سازمان ملل فریاد بزنم و با وزرای خارجه صحبت کنم. 🎤راوی: همسر شهید
داشتم به این فکر میکردم که عجب نماز میتی شد نماز امروز شیعه و سنی در کنار هم اقامه نماز زعیم شیعه، ولی امر مسلمین جهان، سید اولاد پیغمبر بر پیکر یک رهبر سنی مذهب فلسطینی... به این فکر می‌کردم این آقای هنیه چقدر خوش عاقبت شد اینهمه رفت و اومد تلاش و مجاهدت ۸۰ نفر از خانواده‌ش شهید آخرش توی ایران شهید شد بر پیکرش نماز خوند هزاران نفر شیعه با ذکر حسین حسین و حیدر حیدر و صلوات بر سر و سینه زنان تشییعش کردن هرجای دیگه جهان اگر ترور می‌شد نه چنین نمازی بر پیکرش خونده می‌شد نه چنین تشییعی می‌شد و نه چنین جمعیتی شاید براش میومد هنیئاً لک آقای هنیه گوارای وجودت روحت شاد سلام ما رو با و و و فخری زاده و همه شهدای این راه خونین برسون
🕊 🌷 🌷 بذله گویی و با نشاط بودن از ویژگی های بارز جناب رئیسی بود و کمتر باری بود که ایشان را ببینم و یک جوک و یا جمله خنده دار از ایشان نشنوم و گاهی به ایشان می گفتم: حاج آقا من از این روحیّه شاد شما متعجبم! شما از صبح تا شب با پرونده های سنگین قضایی و جرم و جنایت سروکار دارید و واقعاً نباید اعصابی برای شما باقی مانده باشد ولی هر شب که به مسجد می آیید با روحیه ای بشاش و شاداب با مردم برخورد می کنید و حتی برای خنداندنشان جوک هم می گویید. البته یک غرض دیگر هم داشت و او می خواست با این بذله گویی ها فضای سنگین یک مقام بلند پایه و مردم را بشکند تا آنان احساس خودمانی کرده و سفره دلشان را باز کنند. 🎤راوی: مرتضی نجفی قدسی
🕊 🌷 همیشه دوست داشت به‌جای اینکه باری بر دوش دیگران بگذارد باری از دوش آن‌ها بردارد، همواره سرش به کار وزندگی‌اش گرم بود و از فخرفروشی به دیگران متنفر، به‌جرئت می‌توانم بگویم زمانی که شهید شد اغلب اقوام و آشنایان تازه متوجه شدند که محمود خبرنگار بوده است... هرگز کوچک‌ترین بی‌احترامی به ما نکرد و همیشه با صدای آرام توأم با تواضع و فروتنی با ما رفتار می‌کرد. بارها در خانه راه می‌رفت و من و پدرش را در آغوش می‌کشید و صمیمانه می‌بوسید، با ما شوخی می‌کرد و ما را وادار می‌کرد که بخندیم و غصه نخوریم. 🎤راوی: مادر شهید ۱۷ مرداد، سالروز شهادت خبرنگار شهید محمود صارمی و روز خبرنگار بر طلایه داران جبهه آگاهی ، گرامی باد...🌷🕊
🕊 🌷 درجه نظامی ایشان رسیده بود؛ اما خودشان اصلا پیگیر نبود. حاج قاسم دستور دادند که دنبال درجه شان بروند و به او ابلاغ کردند. بعد از دریافت درجه هم ما اصلا ایشان را در این لباس ندیدیم! فقط یک بار عکس پرسنلی گرفتند. حتی اجازه نمی داد کسی پیش ایشان مطرح کند و تبریک بگوید. درجه شان را که گرفتند، نشستی با ایشان داشتیم. گفتم: حاج آقا به سلامتی، مبارک باشه. گفتند: این خیلی مهم نیست روی شانه من چیست... مهم این است که ما به بندگان خوب خدا در محور مقاومت و شیعیان و مسلمانان منطقه خدمتی بکنیم. 🎤راوی: محمود رحمتی 📚: ماهنامه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی فکه
🕊 🌷 🌷 بنده در طول این ۴۱ سال که با ایشان محشور بودم، به چشم می‌دیدم در هر مسئولیت کارهای بزرگی انجام می‌داد اما آنها را اظهار نمی‌کرد. یک زمان در حالی که یک جوان حدوداً ۲۵ ساله بود، مأموریتی از طرف امام راحل به او واگذار شد، آن را انجام داد و با نتایج قابل توجه و مهم نزد امام بازگشت اما هیچکدام از آنها را بعداً بر زبان نیاورد. در طول این سال‌های مسئولیت نیز همین گونه بود و خدمتی را که انجام می‌داد، آن را مطرح نمی‌کرد تا بر پیکر اخلاصش ضربه وارد نشود. 🎤راوی: آیت الله علم الهدی
🕊 🌷 آن گاه که غرور, وجودت را فرا گرفت و تفاخر, شعورت را و ذلت خویش را عزت یافتى و نخوت خویش را همت، قرآن بخوان...