🔴" قتل " پایان تلخ یک دورهمی دوستانه / قاتل جوان در کمتر از ۲ ساعت دستگیر شد
💢فرمانده انتظامی استان از یک نزاع خونین منجر به قتل و دستگیری قاتل در کمترین زمان ممکن توسط ماموران انتظامی خبر داد .
سرهنگ " جلیل موقوفه ئی " در گفت گو با خبرنگار پایگاه خبری پلیس ، گفت : طی یک دورهمی دوستانه ۹ جوان در یک باغ واقع در یکی از مناطق تفریحی شهر مجن از توابع بخش بسطام شهرستان شاهرود . ۲ جوان به دلیل شوخی با یکدیگر درگیر می شوند
وی افزود : جوان ۲۱ ساله با استفاده از چاقویی که همراه داشت با وارد کردن ضرباتی به قفسه سینه فرد ۳۶ ساله ، وی را داخل خودروی پارک شده داخل باغ رها می کند و از محل متواری می شود.
سرهنگ موقوفه ئی با بیان اینکه مضروب توسط سایر دوستانش به یکی از مراکز درمانی منتقل می شود ، ادامه داد : مرد ۳۶ ساله به دلیل جراحات وارده در بیمارستان فوت می کند و پلیس بلافاصله وارد عمل می شود و ماموران انتظامی شهرستان شاهرود ، در کمتر از ۲ ساعت ، قاتل جوان را در حالی که صندلی عقب یک دستگاه پراید مخفی و قصد متواری شدن داشت، در تور ایست و بازرسی شناسایی و دستگیر می کنند .
این مقام ارشد انتظامی استان از انتقال متهم به مقر انتظامی سخن گفت و ابراز داشت : سرانجام قاتل به قتل دوست خود در درگیری لفظی با وی اعتراف و با قرار وثیقه روانه زندان شد .
فرمانده انتظامی استان سمنان در پایان یک شوخی نابجا و یک لحظه خشم بدون تفکر را عامل یک قتل برشمرد و تاکید کرد : مهارت های رفتاری و گفتاری یکی از مهمترین اصولی است که می تواند در سلامت فرد و جامعه تأثیر مستقیم داشته و از وقوع اتفاقات تلخ پیشگیری کند.
#
تکذیب شایعه فرود اضطراری هواپیما در یکی از پارکهای تهران
معاون هوانوردی و امور بین الملل سازمان هواپیمایی کشور در توییتی نوشت: چند روزیست برخی افراد خبری مبنی بر فرود اضطراری هواپیمای کاسپین در تهران را منتشر کردند. درحالیکه خبر مذکور مربوط به سه سال قبل است؛ آن هم در فرودگاه ماهشهر!
❤️اگر خدا را دوست داری❤️
اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است:
💠لا یسخر قوم من قوم
👈🏻همدیگر را «مسخره نکنید.»
اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است:
💠ولا تلمزوا انفسکم
👈🏻از همدیگر «عیب جویی نکنید»
اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است:
💠ولا تنابزوا بالالقاب
👈🏻 «لقب زشت» به هم ندهید.
اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است:
💠و انفقوا فی سبیل الله
👈🏻در راه خدا «انفاق کنید.»
اگر خدا را دوست داری ،خدا گفته است:
💠و بالوالدین احسانا
👈🏻و «به پدرو مادر نیکی کنید.»
اگر خدا را دوست داری، خدا گفته است:
💠اجتنبوا کثیرا من الظن
👈🏻از بسیاری «از گمان ها دوری کنید»
📚سوره نساء - آیه ۱۱۰
خداوند متعال میفرماید :
هر کس کار بدی کنه
یا با ارتکاب #گناه به خودش #ظلم کنه
بعدش آمرزش بخواد
خدا رو #آمرزنده و مهربون پیدا میکنه...
چقدر این آیه زیباست :
يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا
خدا را آمرزندهی (گناهان خویش و)
#مهربان (در حق خود)
خواهد یافت.
[چقدر قشنگه که
#خدا با اون عظمتش
میگه
اگه اشتباهی کنی
و آمرزش بخوای
منو #مهربون میبینی]
سوره شوری - آیه ۲
💢 اسحاق جهانگیری در تازه ترین مصاحبه اش گفته من و حاج قاسم مثل دو برادر بودیم.
🔹 اره هابیل و قابیل هم برادر بودن! یوسف هم ۱۱ تا برادر داشت!
✍️وقیح
روز جوان رو به علی اکبر هایی که جوانیشون رو فدای امنیت ما کردن تبریک میگیم😍
🔅
✍ پر پروازت را کامل کن
🔹عارفی با شاگرد خود زندگی میکرد. روزی شاگرد با اجازۀ استاد خود بهجای عارف بر منبر رفت و موعظه کرد.
🔸چون از منبر پایین آمد، مردم او را بسیار تحسین کردند.
🔹عارف چون چنین دید، در همان مجلس بر سخنرانی او ایراد زیادی گرفت و شاگرد ناراحت شد.
🔸مجلس تمام شد و عارف و شاگرد به منزل برگشتند. شاگرد از دست عارف ناراحت بود.
🔹پس گفت:
استاد! چرا عیبهای بنیاسرائیلی گرفتی و چه ضرورت بود در جمع آنها را بگویی؟ آن هم بعد از اینکه مردم مرا ستایش و تحسین کرده بودند؟! در حالی که مردم بعد از منبر از تو تعریف میکنند و کسی نیست از تو عیب بگوید. چه شد تو را ستایش شهد است و ما را سم؟!
🔸عارف تبسمی کرد و گفت:
ای شاگرد جوان، تو هنوز از مردم نبریدهای و نظر مردم برای تو مهم است.
🔹این تعریفهایی که از تو میکردند درست بود و عیبهای من غلط! ولی من دلیلی برای این کارم داشتم، تا مبادا این ستایش و تعریف مردم، لذت ارشاد برای خدا و علم را از تو بگیرد و از فردا در منبر بهجای اینکه سخنی گویی که خدا را خوش آید، سخنی گویی که مردمان خدا خوششان آید.
🔸اما آنچه مردم از من ستایش میکنند برای من مهم نیست. چه ستایش کنند و چه سرزنش، هر دو برای من یکی است. چون سنی از من گذشته و حقیقت را دریافتهام.
🔹من مانند پرندهای هستم که پَر درآوردهام و روزی اگر مردم شاخهای را که بر آن نشستهام ببُرند، به زمین نمیافتم و پرواز میکنم ولی تو هنوز پَرِ پروازت کامل نشده است.
🔸این مردم تو را بالای سر بُرده و بر شاخۀ درختِ طوبی مینشانند؛ اما ناگاه و بیدلیل شاخۀ زیر پای تو را میبُرند و سرنگونت میکنند.
🔹این مردم امروز ستایشت میکنند و تو را نوش میآید و فردا ستایش نمیکنند و تو را از منبر و سخنرانی بیزار میکنند.
🔸به ناگاه شاگرد دست استاد را بوسید و گفت:
استاد! الحق که نادانِ نادانم.