ماجراى پدرى كه از پسرش نااميد ميشود و پسر پس از سالها حاكم شده و پدر را فرا ميخواند: پدری با پسری گفت به قهر که تو آدم نشوی جان پدر حیف از آن عمر که ای بی سر و پا در پی تربیتت کردم سر دل فرزند از این حرف شکست بی خبر از پدرش کرد سفر رنج بسیار کشید و پس از آن زندگی گشت به کامش چو شکر عاقبت شوکت والایی یافت حاکم شهر شد و صاحب زر چند روزی بگذشت و پس از آن امر فرمود به احضار پدر پدرش آمد از راه دراز نزد حاکم شد و بشناخت پسر پسر از غایت خودخواهی و کبر نظر افگند به سراپای پدر گفت گفتی که تو آدم نشوی تو کنون حشمت و جاهم بنگر پیر خندید و سرش داد تکان گفت این نکته برون شد از در «من نگفتم که تو حاکم نشوی گفتم آدم نشوی جان پدر»

💢 بدری خامنه‌ای کیست و تا امروز کجا بوده؟ 🔹از فرار به بغداد در روزهای اوج جنگ تا رفاقت با مریم رجوی!

🎥 این آقا در دانشگاه شریف در تمام برنامه‌ها هست، مقابل هر مسئولی تندترین حرف‌ها را هم می‌زند و هر بار از نبود آزادی بیان گلایه می‌کند؟ آزادی بیان که هیچ، آزادی هر گونه تهمت هم هیچ، از آزادی پس از بیان هم برخوردار است و داد می‌زند آزادی می‌خواهیم، جل‌ الخالق

یادآوری معجزه و عنایت حضرت زهرا سلام الله علیها در جنگ سی و سه روزه و برگشتن ورق به نفع حزب الله لبنان. ایام فاطمیه است ویادی کنیم از بانوی دوعالم حضرت بی بی فاطمه زهرا (س ) وبرای رفع بلایای روزگار و دفع فتنه های امروز دشمنان دست به دامن حضرت مادر شویم.