جنازه ای را بر راهی می بردند. درویشی با پسر برسر راه ایستاده بودند.
پسر از پدر پرسید کـه بابا در این جا چیست؟ گفت: آدمی
گفت کجایش میبرند؟
گفت: بـه جایی کـه نه خوردنی و نه پوشیدنی. نه نان و نه آب. نه هیزم . نه آتش. نه زر. نه سیم. نه بوریا . نه گلیم.
گفت: بابا مگر بـه خانه ما می برندش؟
آغاز جلسه قرارگاه انتخابات انتظامی کشور ویژه چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با حضور ریاست محترم سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی جمهوری اسلامی ایران