14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ رجز خوانی حماسی پاسداران یگان ویژه استان البرز
🔺رجز خوانی حماسی و زیبای پاسداران یگان ویژه از تبار محسن حججی ها در حضور سردار هداوند فرماندهی انتظامی استان البرز
🔺ما را بُکُشید…
#پلیس_ترازانقلاب
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
در راستای بهتر شدن کانال لطفاً نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را برای ما ارسال کنید .
ممنون از همکاری و همراهی شما اعضای محترم
جهت ارتباط با ادمین به آیدی زیر مراجعه کنید
@MphMph
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ضربوشتم یک همسر شهید مدافع حرم به دلیل امربهمعروف!/بی تفاوتی مغازه داران و رهگذران!
درگیری دو زن بیحجاب با همسر و مادر همسر شهید بابالخانی شامگاه شنبه _بیستوهفتم خردادماه_ مقابل بیمارستان فیض اصفهان اتفاق افتاد، این درگیری در حالی رقم خورد که آنها به دو زن بیحجاب تذکر زبانی داده بودند ولی آن دو نفر به سمت همسر و مادر همسر شهید حملهور شدند!!!
مادر همسر شهید بابالخانی در این رابطه اعلام کرد: همانطور که چادر دخترم را میکشیدند، فحشهای رکیکی هم سر میدادند و زمانی هم که به آنها گفتم که ایشان همسر شهید است و او را رها کنید، با شنیدن این جمله، ضرب و شتم را بیشتر کردند و داد میزدند "همین شما هستید که پول این مملکت را میگیرید" دخترم که در حال خفه شدن بود، برای نجات خود، گوشی را به آنها داد تا فیلم را پاک کنند اما آنها از ترس پلیس صحنه را ترک کردند.
به گفته خانم چراغی، دخترش از زیر دستان آنها نجات پیدا کرد اما متأسفانه مغازهداران و رهگذرانی که تجمع کرده بودند، بدون هیچ عکسالعملی شاهد درگیری بودند و برای میانجیگری اقدامی نکردند.
امیدواریم چنین حوادثی یک بار برای خانواده های یکی از مسئولان بیافتد شاید یک تکانی بخورند و قاطعانه با این لکاته های وحشی برخورد کنند
🆔🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 منتظر پاسخم حتی لحظهای صبر نکرد، در را پشت سرش آهسته بست و همه در و دیوار دلم در هم کوبیده شد که شیشه بغضم شکست.
به او گفته بودم در #ایران جایی را ندارم و نمیفهمیدم چطور دلش آمد به همین سادگی راهی ایرانم کند که کاسه چشمانم از گریه پُر شد و دلم از ترس تنهایی خالی!
💠 امشب که به #تهران میرسیدم با چه رویی به خانه میرفتم و با دلتنگی مصطفی چه میکردم که این مدت به عطر شیرین محبتش دل بسته بودم.
دور خانه میچرخیدم و پیش مادرش صبوری میکردم تا اشکم را نبیند و تنها با لبخندی ساده از اینهمه مهربانیاش تشکر میکردم تا لحظهای که مصطفی آمد. ماشین را داخل حیاط آورد تا در آخرین لحظات هم از این #امانت محافظت کند و کسی متوجه خروجم از خانه نشود.
💠 درِ عقب را باز کردم و ساکت سوار شدم، از آینه به صورتم خیره ماند و زیر لب سلام کرد. دلخوری از لحنم میبارید و نمیشد پنهانش کنم که پاسخش را به سردی دادم و دیدم شیشه چشمانش از سردی سلامم مِه گرفت.
در سکوتِ مسیر #داریا تا فرودگاه دمشق، حس میکردم نگاهش روی آینه ماشین از چشمانم دل نمیکَند که صورتم از داغی احساسش گُر گرفت و او با لحنی ساده شروع کرد :«چند روز پیش دو تا ماشین بمبگذاری شده تو #دمشق منفجر شد، پنجاه نفر کشته شدن.»
💠 خشونت خوابیده در خبرش نگاهم را تا چشمانش در آینه کشید و او نمیخواست دلبسته چشمانم بماند که نگاهش را پس گرفت و با صدایی شکسته ادامه داد :«من به شما حرفی نزدم که دلتون نلرزه!»
لحنش غرق غم بود و مردانه مقاومت میکرد تا صدایش زیر بار غصه نلرزد :«اما الان بهتون گفتم تا بدونید چرا با رفتنتون مخالفت نمیکنم. ایران تو امنیت و آرامشه، ولی #سوریه معلوم نیس چه خبر میشه، خودخواهیه بخوام شما رو اینجا نگه دارم.»
💠 بهقدری ساده و صریح صحبت میکرد که دست و پای دلم را گم کردم و او راحت حرف دلش را زد :«من #آرامش شما رو میخوام، نمیخوام صدمه ببینید. پس برگردید ایران بهتره، اینجوری خیال منم راحتتره.»
با هر کلمه قلب صدایش بیشتر میگرفت، حس میکردم حرف برای گفتن فراوان دارد و دیگر کلمه کم آورده بود که نگاهش تا ایوان چشمانم قد کشید و زیرلب پرسید :«سر راه فرودگاه از #زینبیه رد میشیم، میخواید بریم زیارت؟»
💠 میدانستم آخرین هدیهای است که برای این دختر #شیعه در نظر گرفته و خبر نداشت ۹ ماه پیش وقتی سعد مرا به داریا میکشید، دل من پیش زینبیه جا مانده بود که به جای تمام حرف دلم تنها پاسخ همین سؤالش را دادم :«بله!»
بیاراده دلم تا دو راهی زینبیه و داریا پر کشید، #نذری که ادا شد و از بند سعد آزادم کرد، دلی که دوباره شکست و نذر دیگری که میخواست بر قلبم جاری شود و صدای مصطفی خلوتم را پُر کرد :«بلیطتون ساعت ۸ شب، فرصت #زیارت دارید.»
💠 و هنوز از لحنش حسرت میچکید و دلش دنبال مسیرم تا ایران میدوید که نگاهم کرد و پرسید :«ببخشید گفتید ایران جایی رو ندارید، امشب کجا میخواید برید؟»
جواب این سوال در حرم و نزد #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) بود که پیش پدر و مادرم شفاعتم کند و سکوت غمگینم دلش را بیشتر به سمتم کشید :«ببخشید ولی اگه جایی رو ندارید...»
💠 و حالا که راضی به رفتنم شده بود، اگرچه به بهای حفظ جان خودم، دیگر نمیخواستم حرفی بزنم که دلسوزیاش را با پرسشم پس دادم :«چقدر مونده تا برسیم #حرم؟»
فهمید بیتاب حرم شدهام که لبخندی شیرین لبهایش را بُرد و با خط نگاهش حرم را نشانم داد :«رسیدیم خواهرم، آخر خیابون حرم پیداست!» و چشمم چرخید و دیدم #گنبد حرم در انتهای خیابانی طولانی مثل خورشید میدرخشد.
💠 پرده پلکم را کنار زدم تا حرم را با همه نگاهم ببینم و #اشکم بیتاب چکیدن شده بود که قبل از نگاهم به سمت حرم پرید و مقابل چشمان مصطفی به گریه افتادم. دیگر نمیشنیدم چه میگوید، بیاختیار دستم به سمت دستگیره رفت و پایم برای پیاده شدن از ماشین پیشدستی کرد.
او دنبالم میدوید تا در شلوغی خیابان گمم نکند و من به سمت حرم نه با قدمهایم که با دلم پَرپَر میزدم و کاسه احساسم شکسته بود که اشک از مژگانم تا روی لباسم جاری شده بود.
💠 میدید برای رسیدن به حرم دامن صبوریام به پایم میپیچد که ورودی حرم راهم را سد کرد و نفسش به شماره افتاد :«خواهرم! اینجا دیگه امنیت قبل رو نداره! من بعد از #زیارت جلو در منتظرتون میمونم!»
و عطش چشمانم برای زیارت را با نگاهش میچشید که با آهنگ گرم صدایش به دلم آرامش داد :«تا هر وقت خواستید من اینجا منتظر میمونم، با خیال راحت زیارت کنید!»...
#ادامه_دارد
#دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_بیست_و_پنجم
#تولیدی_عس_زنجان
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
💢 خبر بسیار دردناک و شوک آور است!
🔹 همسر شهید مدافع حرم حمید رضا بابالخانی بخاطر فریضه امر به معروف توسط چند زن کتک خورد.
🔹 کسانی که برای یک سطل ماست یقه پاره می کردن و از خلخال و زن یهودی می گفتن نمیخواهد حرفی بزند؟
🔹 تا قیامت مدیون شهدا بمانید
✍️🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
ارسالی توسط مخاطبین :
گودال بزرگ دروسط خیابان
امروز جمعه ۲ تیرماه ۱۴۰۲
زنجان
اینحا راکه می بینیدروبروی مسجداصغریه طرف پائین بازارمیوه فروشهااست یک گودال بزرگ دروسط خیابان است واگرچندبچه خردسال دراین حوالی بازی وترددکنندمستقیم داخل این گودال پرت خواهندشد.😱😱
مسئولین محترم شهری
قبل اینکه اتفاق ناگواری روخ دهد هرچه سریعتریک محافظ روی گودال بگذارید.
🔴 لطفاً سوژه های خود را برای ما بفرستید .
جهت ارتباط با ادمین به آیدی زیر مراجعه کنید. @MphMph
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤔بیت الفتوح فرقه احمدی در لندن و مسجد بیت الفتوح در اصفهان.
😱نماد فرقه انحرافی احمدی در اصفهان!
گزارش یکی از کاربران رسانه عصر از مسجد بیت الفتوح ⬆️ پس از انتشار کلیپ معرفی فرقه انحرافی احمدی در کانال عصر.
❇️گزارشهای مستند خود از ادیان و فرق را برای ما ارسال کنید...
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan