eitaa logo
روابط عمومی انتظامی زنجان
329 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
﷽وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ شهادت یعنی،متفاوت به آخر برسیم و گرنه،مرگ پایان همه قصه‌هاست . ✅ امام خامنه‌ای: حوزه فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد ارتباط با ادمین کانال @Admin_R_O_E_Zanjan
مشاهده در ایتا
دانلود
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌️ بزاق سگ زیر میکروسکوپ رو مشاهده می‌کنید!!! مملو از انواع میکروبها و باکتری های خطرناک.. ❤️ •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• کپی کن Splus.ir/ravabetomomi.zanjan سروش https://iGap.net/Romomizanja آی گپ @ravabetomomizanjan ایتا https://ble.ir/ravabetomomizanjan بله = 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتشار برای اولین بار؛ فایل صوتی مشاجره بین مجید کاظمی و سعید یعقوبی (متهمان حادثه تروریستی خانه اصفهان) حین رودرو شدن 🔴 کانال روابط عمومی فا.زنجان👈 🆔 Splus.ir/ravabetomomi.zanjan سروش https://iGap.net/Romomizanja آی گپ @ravabetomomizanjan ایتا https://ble.ir/ravabetomomizanjan بله 🔴 کانال روابط عمومی فا.زنجان👈 🆔 Splus.ir/ravabetomomi.zanjan 🆔https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
✍️ 💠 از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا می‌زد من نبودم، سعد ناباورانه نگاهش می‌کرد و من فقط می‌خواستم با او بروم که با چشمانم به پایش افتادم :«من از اینجا می‌ترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!» از کلمات بی سر و ته اضطرارم را فهمید و می‌ترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد که قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت :«اینجوری نمیشه برید بیرون، کردن.» و فکری به ذهنش رسیده بود که مثل برادر از سعد خواهش کرد :«می‌تونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟» 💠 برای از جان ما در طنین نفسش تمنا موج می‌زد و سعد صدایش درنمی‌آمد که با تکان سر خیالش را راحت کرد و او بلافاصله از پرده بیرون رفت. فشار دستان سنگین آن را هنوز روی دهانم حس می‌کردم، هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش می‌زد و این دیگر قابل تحمل نبود که با هق‌هق گریه به جان سعد افتادم :«من دارم از ترس می‌میرم!» 💠 رمقی برای قدم‌هایش نمانده بود، پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد و حرفی برای گفتن نداشت که فقط تماشایم می‌کرد. با دستی که از درد و ضعف می‌لرزید به گردنم کوبیدم و می‌ترسیدم کسی صدایم را بشنود که در گلو جیغ زدم :« همینجا بود، می‌خواست منو بکشه! این ولید کیه که ما رو به این آدم‌کُش معرفی کرده؟» لب‌هایش از ترس سفید شده و به‌سختی تکان می‌خورد :«ولید از با من تماس می‌گرفت. گفت این خونه امنه...» و نذاشتم حرفش تمام شود و با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم :«امن؟! امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!» 💠 پیشانی‌اش را با هر دو دستش گرفت و نمی‌دانست با اینهمه درماندگی چه کند که صدایش در هم شکست :«ولید به من گفت نیروها تو جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از و برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمی‌کردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!» خیره به چشمانی که بودم، مانده و باورم نمی‌شد اینهمه نقشه را از من پنهان کرده باشد که دلم بیشتر به درد آمد و اشکم طعم گرفت :«این قرارمون نبود سعد! ما می‌خواستیم تو مبارزه کنار مردم باشیم، اما تو الان می‌خوای با این آدم‌کش‌ها کار کنی!!!» 💠 پنجه دستانش را از روی پیشانی تا میان موهای مشکی‌اش فرو برد و انگار فراموشش شده بود این دختر مجروحی که مقابلش مثل جنازه افتاده، روزی بوده که به تندی توبیخم کرد :«تو واقعاً نمی‌فهمی یا خودتو زدی به نفهمی؟ اون بچه‌بازی‌هایی که تو بهش میگی ، به هیچ جا نمی‌رسه! اگه می‌خوای حریف این بشی باید بجنگی! ما مجبوریم از همین وحشی‌های وهابی استفاده کنیم تا سرنگون بشه!» و نمی‌دید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش شود و به هر قیمتی تنها سقوط نظام سوریه را می‌خواست که دیگر از چشمانش ترسیدم. درد از شانه تا ستون فقراتم می‌دوید، بدنم از گرسنگی ضعف می‌رفت و دلم می‌خواست فقط به خانه برگردم که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد. 💠 مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفس‌هایش به تندی می‌زد. با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود و خودش همچنان اطراف را می‌پائید مبادا کسی سر برسد. زن پیراهنی سورمه‌ای پوشیده و شالی سفید به سرش بود، کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با شروع کرد :«من سمیه هستم، زن‌داداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونه‌مون.» سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید :«یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید!» 💠 من و سعد هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را انداخت تا من راحت باشم و او می‌دید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم. از درد و حالت تهوع لحظه‌ای نمی‌توانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر پیراهن سورمه‌ای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو شبیه هم شویم. 💠 از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه‌اش چشم کسی به ما نیفتد و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین می‌کشیدم و تازه می‌دیدم گوشه و کنار مسجد انبار شده است...
زنگ خطر تبعات سگ گردانی خیلی وقت است به صدا درآمده/ مسئولان شهری و فرهنگی، کجای سامان دادن به این وضعیت هستند؟ https://news.police.ir/page/news_contents?newsid=100016851
تکذیب خرید کتاب توسط حضرت آقا درنمایشگاه کتاب/ بلندپروازی و خودبزرگ بینی محسن مهدیان مدیر مسئول "روزنامه همشهری" کار دستش داد ! چندروز پیش جریان رسانه ای باعنوان خرید چندکتاب ازجمله کتابی که توسط محسن مهدیان تدوین گردیده بود فضا را پرکرد ! که بلافاصله دفتر مقام معظم رهبری این خبر را تکذیب کرد 👈پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای نوشت: مسئولان غرفه معارف هم مانند بعضی دیگر از ناشران می‌خواستند چند عنوان از کتاب‌های خود را بعنوان هدیه به رهبر انقلاب تقدیم کنند که در رسانه‌ها به اشتباه به‌عنوان خرید کتاب توسط آقا از آن اعلام شد!
خبرگزاری فارس: مراسم تقدیر از فرمانده کل انتظامی با حضور معاون فرهنگی اجتماعی فراجا و ثبت کننده پویش ۱/۳۰۰/۰۰۰ نفری حمایت از سردار رادان بابت اجرای طرح حجاب برگزار شد/ 👈🏾طراح پرتره سردار "رادان" با بیان اینکه "اقتدار" و "رأفت" دو ویژگی فرمانده کل انتظامی است، گفت: پرتره سردار را به پاس زحمات وی طراحی و تقدیم کردم/ شرح خبر 👈🏾 https://b2n.ir/s39271
🚨 تیراندازی در مقابل دادسرای شهرستان ورامین/ دستور بازداشت ضارب صادر شد 🔸️دادستان ورامین: 🔹️حوالی ساعت ۹ صبح امروز چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت، در پی شکایت خانمی از همسرش که هر دو فرد از اتباع خارجی بودند، پرونده‌ای تحت عنوان ایراد ضرب و جرح عمدی و توهین، در دادسرای شهرستان ورامین تشکیل شد. 🔹️این نفرات در جریان تحقیقات اولیه در روند رسیدگی، در دادسرا حاضر شده بودند که پس از خروج از دادسرا و در مقابل اداره برق، همسر این خانم با استفاده از سلاح گرم، اقدام به تیراندازی به شاکیه این پرونده کرده که متاسفانه منجر به قتل این خانم شده است. 🔹️موضوع و انگیزه‌های ناشی از این جرایم در پرونده کاملا خانوادگی است و برای دستگیری سریع متهم دستورات ویژه‎ای به عوامل انتظامی صادر شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨دستگیری زورگیران خشن در تهران 🔹رئیس پلیس آگاهی تهران: اعضای این باند تاکنون به سرقت ۱۰۰ گوشی تلفن همراه اعتراف کرده‌اند که ۵۰ شاکی آن تاکنون شناسایی شده است.
برنامه گرامیداشت و تکریم اساتید عقیدتی و سیاسی - 27 اردیبهشت 1402 را در تلوبیون ببینید http://www.telewebion.com/episode/0x68b3595