⭕️یک مرزبان در عملیات احیا به زندگی بازگشت
🔹مرکز اطلاع رسانی و ارتباطات فراجا: گروهبان یکم «رضا برجی» که اعلام شده بود در حادثه تروریستی برجک «مزه سر» هنگ مرزی سراوان به شهادت رسیده، طی عملیات احیاء مجددا به لطف خدا به زندگی بازگشت.
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
شهادت ۱۶ مأمور پلیس در۲ ماه؛ از عملیات رهایی گروگان تا ترور و حمله گروهک تروریستی | خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020222000418/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%DB%B1%DB%B6-%D9%85%D8%A3%D9%85%D9%88%D8%B1-%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%B3-%D8%AF%D8%B1%DB%B2-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%86%E2%80%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87
15.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمله تروریستی ناجوانمردانه اشرار و معاندان در شب گذشته و تلاش آنها برای ورود به کشور با مقاومت مرزبانان دلیر و غیرتمند برجک مرزبانی "مزه سر" هنگ مرزی سراوان روبه رو شد که در این درگیری متاسفانه مرزبانان کشور عزیز ایران اسلامی مان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
ما روزانه درگیر روزمرگی های زندگی هستیم
و مرزبانان روزانه درگیر امنیت ما و مرزهایمان هستند
شهادتتان مبارک مردان وطن
#شهدای_سراوان
ختم سوره یاسین برای شهدای مظلوم و گمنام فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران
هدیه به امام زمان و شادی ارواح طیبه شهدا
تعداد کل :۳۱۳
🌹روابط عمومی پلیس🌹
🆔@PR_Police
سلام بر شما ای شهیدان راه حق
سلام بر شما ای مجاهدان برای خون حسین (ع)
دوباره کوچه کوچه دلم پر شده از عطر وجود شما
کاش میشد در کنارتان بود.
کاش میشد فرار کرد از همه نیرنگ ها و ناپاکی ها و بدی های روزگار ما...
کاش میشد دوباره حضورتان غبار از دل های آلوده یمان بزداید...
دلم گرفته از این همه رنگ و ریا
اصلا بهتر است ننویسم.
دلم لک زده برای سادگی...
برای نور خدا...
برای شهدا...
و فقط میگویم این منم در راه مانده ای بی پناه
و پرو بال شکسته ای که بی حضورتان توان پرواز ندارد.
#شهادتتان_مبارک
#مرزبان_مجاهد
#اقتدار_امنیت
#شهدای_مظلوم_انتظامی
#تولیدی_عس_ثامن_الائمه_مشهد
ازخط مرز تا دل شهر اینجا با ما معنی می شود امنیت
گروه اجتماعی – زنجان – ما خون بهای عشق و آزادی و امنیت را می دهیم در پس خواب های آسوده شما از هر شر و فتنه ای ما تیزبینانه سربرآورده و با جان ایستاده ایم از خط مرز تا دل شهر اینجا با ما معنی می شود امنیت.
به مناسبت شهادت سرافرازانه دلیرمردانی دیگر از خطه امنیت آفرینان انتظامی در سرحدات سرآوان که در اقدام مزبوحانه عده ای اشرار به درجه رفیع شهادت نائل آمدند بر آن شدیم تا در سطوری دیگر ادامه این خط خونین آزادی را در دوهفته از خدمت پلیسی یادآور شویم و باری دیگر از یک روز شهادت؛ شهادت 5 آلاله سرافراز را بر رهبرعزیز و ملت غیور و وطن همیشه سرافراز تبریک و تسلیت عرض کنیم باشد که گواه خونین ما در صلابت امینت و آزادی گوارای آنهایی باشد که قدر نعمت امنیت را می دانند.
روزی دوباره سرکشید از ستیغ آفتاب ایران، اینبار ندای دل نشین آزادی از سرحدات سیستان و بلوچستان با فروغ 5 ستاره از خطه دلاورمردان امنیت و آرامش به گوش می رسد، در ستیز برای دفاع از حریم امن کشورامروز هم 5 نفر از سلحشوران سبزپوش در رویارویی با عده ای اشرار که قصد داشتند به کشور عزیزمان وارد شوند چونان رستم ها و سیاوش ها سینه ستبر کرده جانان جان دادند تا نگذارند حریم مقدس جمهوری اسلامی ایران با تعدی منحوس ناپاکان آلوده شود.
چگونه جمع کنم این همه شهید را از هزاران هزار به همین شهدای 40 روز اخیر بسنده می کنم هرچند در هیچ برگی از تاریخ نام بزرگ مردان فراجا جا نمی شود امید است تا بار دیگر حماسه از جان و مال و فرزند گذشتن ایشان بر ذهن و خاطر تک تک ما نقش ببندد تا مگر روزی روزگاری این جانفشانیها برای امنیت را خوب ببینیم و خدای ناکرده بی حرمتی نکنیم به مردان فراجا و به یاد بیاوریم چه شیران از این خطه رفته اند تا ما هر شب آسوده بیاساییم. از نظر بگذرانیم شهیدان چند هفته اخیر در راه امنیت را؛
بسم رب الشهداء والصدیقین
شهید اول امنیت کارمند "موسی حیدریان " تاریخ شهادت 16 فروردین 1402 محل شهادت کرمانشاه شهادتت مبارک
شهید دوم امنیت سرهنگ " سعید مریدی " تاریخ شهادت 22 فروردین 1402 محل شهادت هرمزگان شهادتت مبارک
شهید سوم امنیت استواروظیفه " سجاد قدمی" تاریخ شهادت 1 اردیبهشت 1402 محل شهادت کردستان شهادتت مبارک
شهید چهارم امنیت جانباز "حسن کریمی " تاریخ شهادت 7 اردیبهشت 1402 محل شهادت بیمارستان قم شهادتت مبارک
شهید پنجم امنیت سرهنگ "علی رضا شهرکی" تاریخ شهادت 10 اردیبهشت 1402 محل شهادت سراوان شهادتت مبارک
شهید ششم امنیت سرگرد"مهدی یزدی دلیگانی" تاریخ شهادت 14 اردیبهشت 1402 محل شهادت اصفهان شهادتت مبارک
شهید هفتم امنیت سروان "سعید ربیعی" تاریخ شهادت 16 اردیبهشت 1402 محل شهادت اهواز شهادتت مبارک
شهید هشتم امنیت سرهنگ "مسعود پرگاس" تاریخ شهادت 18 اردیبهشت 1402 محل شهادت خلیج فارس شهادتت مبارک
شهید نهم امنیت سرگرد "مهدی هادی" تاریخ شهادت 19 اردیبهشت 1402 محل شهادت استان زنجان شهادتت مبارک
شهید دهم امنیت سرهنگ "محمد رضا اسداللهی" تاریخ شهادت 21 اردیبهشت 1402محل شهادت بندر لنگه شهادتت مبارک
شهید یازدم امنیت سرگرد "یاسر عبدلی" تاریخ شهادت 24 اردیبهشت 1402 محل شهادت خاش زاهدان شهادتت مبارک
شهید دوازدهم امنیت سرگرد"قربانعلی پیری" تاریخ شهادت 26 اردیبهشت 1402 محل شهادت زابل شهادتت مبارک.
و امروز 31 اردیبهشت؛ 5 نفر دیگر از دلاورمردان مرزبانی در سرحدات سراوان.
شهید گروهبانیکم "حسین بادامکی"
شهید گروهبانیکم "علی غنی با تدبیر"
شهید سرباز وظیفه" محمد جمالزاده"
شهید سرباز وظیفه "یونس سیفی نژاد"
شهید سرباز وظیفه "ناصر حیدری"
و این راه همچنان ادامه دارد .....
چند نفر، خدا می داند
کجا، خدا می داند کی، خدا می داند
و اما از این رهگذر؛چیزی که برای شهیدان می ماند و چیزی که هر روز عاید ما می شود شاید کوله شهیدی باشد که خاک و خون را به تنهایی تفسیر می کند؛
وقتی که رفتی؛
کوله ات را جا گذاشتی،
خالی و خاکی و خونی!
خالی از همت من!
خاکی از تمامی وطن!
وخونی از تو ای شهید!
🌹تقدیم به ارواح طیبه همکاران شهیدم
🥀سرگرد مهدی باد پیما_ زنجان
#شهدا_مظلوم_مرزبان
#جوانان_وطن
#امنیت_اتفاقی_نیست
#پلیس_زنجان
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_نهم
💠 دیگر نمیخواستم دنبال سعد #آواره شوم که روی شانه سالمم تقلاّ میکردم بلکه بتوانم بنشینم و مقابل چشم همه با گریه به پای سعد افتادم :«فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من میترسم بیام بیرون!»
طوری معصومانه تمنا میکردم که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود، خودش را بالای سرم رساند. کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدریاش را شکسته بود که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و #عاشقانه نجوا کرد :«هرچی تو بخوای!»
💠 انگار میخواست در برابر قلب مرد غریبهای که نگرانم بود، تصاحب #عشقم را به رخش بکشد که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند :«هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم!»
میفهمیدم دلواپسیهای اهل این خانه بهخصوص مصطفی عصبیاش کرده و من هم میخواستم ثابت کنم تنها #عشق من سعد است که رو به همه از #همسرم حمایت کردم :«ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد #سوریه رو به من نشون بده، نمیدونستیم اینجا چه خبره!»
💠 صدایم از شدت گریه شکسته شنیده میشد، مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی میکنم که نگاهش را به زمین کوبید و من با همین صدای شکسته میخواستم جانمان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم :«بخدا فردا برمیگردیم #ایران!»
اشکهایم جگر سعد را آتش زده و حرفهایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش #اشکم را پاک کرد و رو به من به همه طعنه زد :«فقط بخاطر تو میمونم عزیزم!»
💠 سمیه از درماندگیام به گریه افتاده و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمیکند که دوباره به پشتی تکیه زد، ولی مصطفی رگ دیوانگی را در نگاه سعد دیده بود که بیهیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد، به سمت سعد چرخید و با خشمی که میخواست زیر پردهای از صبر پنهان کند، حکم کرد :«امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم میبرمتون #دمشق که با پرواز برگردید تهران، چون مرز #اردن دیگه امن نیست.»
حرارت لحنش به حدی بود که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت و نمیخواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد. با نگاهم التماسش میکردم دیگر حرفی نزند و انگار این اشکها دل سنگش را نرم کرده و دیگر قید این قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد :«دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمیگردیم #تهران سر خونه زندگیمون!»
💠 باورم نمیشد از زبان تند و تیزش چه میشنوم که میان گریه کودکانه خندیدم و او میخواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید :«خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمیذارم از هیچی بترسی، برمیگردیم تهران!»
از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصهخرجی میکرد خجالت میکشیدم و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمیکَند و #عاشقانه نگاهم میکرد. دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود که برایمان شام آوردند و ما را در اتاق تنها گذاشتند تا استراحت کنیم.
💠 از حجم مسکّنهایی که در سِرُم ریخته بودند، چشمانم به سمت خواب خمیازه میکشید و هنوز خوابم نبرده بود که با کابوس #خنجر، پلکم پاره میشد و شانهام از شدت درد غش میرفت.
سعد هم ظاهراً از ترس اهل خانه خوابش نمیبرد، کنارم به دیوار تکیه زده و من دیگر میترسیدم چشمانم را ببندم که دوباره به گریه افتادم :«سعد من میترسم! تا چشمامو میبندم فکر میکنم یکی میخواد سرم رو ببره!»
💠 همانطور که سرش به دیوار بود، به سمتم صورت چرخاند و همچنان در خیال خودش بود که تنها نگاهم کرد و من دوباره ناله زدم :«چرا امشب تموم نمیشه؟» تازه شنید چه میگویم که به سمتم خم شد، دستم را بین انگشتانش گرفت و با نرمی لحنش برایم لالایی خواند :«آروم بخواب عزیزم، من اینجا مراقبتم!»
چشمانم در آغوش نگاه گرمش جا خوش کرد، دوباره پلکم خمار خواب شد و همچنان آهنگ صدایش را میشنیدم :«من تا صبح بالا سرت میشینم، تو بخواب نازنینم!» و از همین ترنم لطیفش خوابم برد تا هنگام #سحر که صدایم زد.
💠 هوا هنوز تاریک و روشن بود، مصطفی ماشین را در حیاط روشن کرده، سعد آماده رفتن شده و تنها منتظر من بود. از خیال اینکه این مسیر به خانهمان در تهران ختم میشود، درد و ترس فراموشم شده و برای فرار از جهنم #درعا حتی تحمل ثانیهها برایم سخت شده بود.
سمیه محکم در آغوشم کشید و زیر گوشم #آیتالکرسی خواند، شوهرش ما را از زیر #قرآن رد کرد و نگاه مصطفی هنوز روی صورت سعد سنگینی میکرد که ترجیح داد صندلی عقب ماشین پیش من بنشیند...
#ادامه_دارد
#قسمت_نهم
#دمشق_شهرِ_عشق
#تولیدی_عس_زنجان
پنچ شهید مرزبانی ما جانشان را برای حفظ مردم و میهن و نظام جمهوری اسلامی نثار کردند. الان که این متن را می نویسم خبر شهادت ششمین مرزبان و احیاء دوباره اش مخابره می شود.ان شاالله که بماند.اگر این مرزبانها ، نیروهای مسلح و امنیتی ها نباشند، این مملکت با دشمنانی که دارد لحظه ای روی امنیت را نخواهد دید. امنیت هم که نباشد نه فوتبالی برگزار می شود که در آن پرسپولیس قهرمان شود و یحیی گل محمدی فرصت تیکه پرانی پیدا کند.نه کنسرتی اجرا می شود که خواننده اش ابتدا ترانه اش را به فلان قاتل مردم تقدیم کند و تماشاچیانش روسری از سر بردارند. نه بزرگداشتی برای فلان هنرمند سینما به پا می شود که در آن فاطمه معتمد آریا به سفره ای که از آن نانش را خورده جفتک بیاندازد و رضا کیانیان از منبر روشنفکری اش بالا برود. نه دیگر مولوی عبدالحمید میتواند در خطبه های نماز جمعه مسجد مکی دروغ آشکار بگوید و جلو بایستد و نماز بخواند. و نه آن سیاستمداری که سالها امکانات مملکت در اختیارش بود فرصت اپوزیسیونگری پیدا میکند و نه محسن برهانی فرصتی برای توئیت چرت زدن و جای شهید و جلاد را عوض کردن و نه تو فرصت در آغوش گرفتن آن و نه آن فرصت در کوچه رقصیدن و ...
این داستان چهل و چند سال اقتدار و مظلومیت جمهوری اسلامی است. عده ای در گمنامی برای حفظ این خاک جان می دهند ، بی ادعا .عده ای به مفت چرانی و لگد پرانی عادت کرده اند و پر ادعا.
https://eitaa.com/PR_Police
🔺انصراف بانوی کاراتهکای ایرانی از رویارویی با حریف اسرائیلی
🔹بهاره امینی بانوی کاراتهکای ایرانی، شانس کسب مدال طلا در مسابقات حرفهای تورنومنت جهانی جوجیتسو در کشور گرجستان را داشت.
🔹اما در دو بازی پیاپی راضی به حضور در میدان مسابقه با حریفان اسرائیلی نشد و عنوان سوم این دوره از رقابتها که دیروز در گرجستان برگزار شد را به خود اختصاص داد
⛔️ این خفت رو یادتونه!
♨️ تا حالا یبار به یاد دارین ، حسن کلید تو دوران ریاست جمهویش با شخصیت های مطرح جریان انقلابی کشور ، اینجوری عنان از کف داده ، بخنده؟؟
با مخالفان برجام چی ؟
ولی ببینید چجوری با دشمنان قسم خورده ایران ، گل از گلش شکفته!
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
https://eitaa.com/nouralquran