eitaa logo
روابط عمومی انتظامی زنجان
329 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
﷽وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ شهادت یعنی،متفاوت به آخر برسیم و گرنه،مرگ پایان همه قصه‌هاست . ✅ امام خامنه‌ای: حوزه فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد ارتباط با ادمین کانال @Admin_R_O_E_Zanjan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای رهبر آزاده و نستوه بر عهد خود ایستاده ایم چون کوه  باشد الهی عمرتان چون نوح تو یادگار جبهه های عشق و ایثاری بر انقلاب و نهضت ما تو علمداری با معرفت یار توایم مشتاق دیدار توایم در فتنه عمار توایم ما یاورت هستیم خاک درت هستیم «سلم لمن سالمکم آقا  حرب لمن حاربکم آقا» ای نائب المهدی گل زهرا دشمن شدیم بر دشمنت مولا فصل الخطاب است گفته ات آقا بر دشمنت لعنت ، بر یاورت رحمت «سلم لمن سالمکم آقا حرب لمن حاربکم آقا» سیمای تو عشق جوانان است جانت به والله جان ایران است عطر تنت بوی شهیدان است از ظلمت شب سوی تو ماه خراسانی پر می زنیم و می شویم آیات قرآنی با خنده ات محشر کنی آقا اگر لب تر کنی گر تو هوای سر کنی خنجر به این حنجر من می زنم رهبر «سلم لمن سالمکم آقا حرب لمن
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
⭕️هدف پهلوی، برای اومدن به ایران 😅
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
شاگردی از استادش درباره ی جلب رضایت خدا و بهترین راه آن پرسید استاد گفت: به گورستان برو و به مرده ها توهین کن شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و نزد او برگشت. استاد گفت: جواب دادند؟ شاگرد گفت : نه استاد گفت: پس بار دیگر به آنجا برو و آن ها را ستایش کن شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد برگشت. استاد بار دیگر از او پرسید که آیا مرده ها جواب دادند؟ و شاگرد گفت : نه استاد گفت: برای جلب رضایت خدا همین طور رفتار کن ✔️نه به ستایش های مردم توجه کن و نه به تحقیر ها و تمسخر هایشان ✔️بدین صورت است که می توانی راه خودت را در پیش گیری
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🕗 ۱۱ | هم بازی راوی ◀️ حجت الاسلام و المسلمین حسین مصباح 🔸سال های آخر نمی توانست به راحتی بنشیند؛ حتی برای نماز. ولی آن روز تا بچه ها را دید، درد پا یادش رفت و ناخود آگاه بدون کمک نشست کنارشان. عرق چینش را گذاشت سر یکی از بچه ها و بعد گفت:«کلاه بابا رو نمی دی؟» 🔹این را گفت که ندهد. عرق چین بین بچه ها دست به دست می شد و او با صدای بلند می خندید. از شوخی با بچه ها کیف می کرد. بچه های کوچک تر را بغل می گرفت و با همان حال آن قدر قرآن می خواند و مطالعه می کرد که خوابشان ببرد. 🔺 تکه روایت هایی از زندگی علامه مصباح یزدی (قدس سره)