تصویر فرزندان شهدای امنیت ایذه
🔹فرزندان شهدای نظم و امنیت ایذه امروز با در دست داشتن عکس پدران شهید خود در مراسم وداع حضور یافتند.
🔻🔻🔻🔻🔻
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
انا لله و انا الیه راجعون🌷
خاندان مکرم موسوی و مسئولین و کارکنان ساعس فراجا💐
✍️ عروج سرهنگ موسوی ثُلمه و ضربه دردناکی برای همه همکاران و دوستان است، این ضایعه جانکاه را به همه خاندان معظم موسوی خصوصا پدر و مادر و همسر و فرزندان عزیزش و همکاران وفادارش در ساعس فراجا و مسئولان دانشگاه داعا تسلیت می گویم.🌹
غفران و رحمت واسعه الهی را برای آن برادر و عزیز سفرکرده و صبر جمیل و اجری جزیل و عمری با عزت و پربرکت را برای آن خانواده و خاندان معزز از خداوند متعال مسالت دارم.🥀
عروج در ماه محرم برای عزیزی که سالها در معاونت سیاسی فراجا با خدمت صادقانه و مخلصانه ، مجاهد حقیقی فی سبیل الله بود، سعادت و توفیق الهی است و انشاالله با سرور و سالار شهیدان و شهدای کربلا و شهدای ناجا محشور گردد. 🌺
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
با تقدیم احترام مدیر کانال سیاست و فرهنگ
رمضان شعبانی سارویی. سوم مرداد 1402
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
هدایت شده از روابط عمومی انتظامی زنجان
👆👆
🔴 دیدن این فیلم رو ویژه بهتون توصیه میکنیم
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
هدایت شده از روابط عمومی انتظامی زنجان
کانال روابط عمونی فا.زنجان برگزارمی کند
پویش میراث فاطمی
فراخوان شعردرموضوعات ومحورهادر حوزه حجاب و عفاف خواهد بود.
۱-حجاب؛ نعمت الهی،فرمان خدا ودین، قانون کشور
۲-حجاب؛حضرت زهرا (س)وحضرت زینب(س)
۳-حجاب؛فرهنگ مهدویت و وصیت شهدا
۴-حجاب؛درکلام امامین انقلاب
۵-حجاب؛لباس آسایش ومشارکت زنان در اجتماع
۶- و الی تا بند ۱۸ فراخوان درج شده در پوستر
ضوابط و شرایط کلی:
شرکت و ارسال آثاربرای عموم شاعران و فرهیختگان فرهنگی وهمچنین اعضای محترم کانال آزاداست.
اشعار درقالب غزل،قصیده، شعر نو، سپیدو ... ارسال شود.
آثار منتخب علاوه بر چاپ در کتاب فرهنگی به نام شاعر ارسال کننده جوایز نفیسی به رسم یاد بود ، اهدا خواهد شد.
مهلت ارسال آثار: ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ ارسال از طریق فضای مجازی به شماره 09378456299 یا از طریق ارتباط با ادمین کانال @MphMphمی باشد .
در هنگام ارسال آثار بایستی مشخصات کامل نام نام خانوادگی ،نام پدر ، شماره ملی،تلفن تماس،تاریخ تولد،مدرک تحصیلی، محل تولد ارسال گردد .
علاقمندان می توانندجهت کسب اطلاعات بیشتر از طریق ادمین کانال به ای دی @MphMph با ما در ارتباط باشند .
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
🔴شناسایی و دستگیری گرداننده صفحه همجارشکن با بیش از 108 کا دنبال کننده
♦️ عوامل سازمان اطلاعات تهران بزرگ با انجام اقدامات فنی گرداننده صفحه اینستاگرامی که اقدام به انتشار تصاویر هنجارشکنانه می کرد را شناسایی و ضمن پاکسازی و حذف صفحه وی با تعداد دنبال کننده بیش از 108 در شبکه اجتماعی اینستاگرام نامبرده را نیز دستگیر و تحویل مراجع قانونی دادند
♦️ گفتنی است، دو باشگاه ورزشی که محل ضبط ویدئوهای هنجارشکنانه بودند نیز توسط مأمورین سازمان اطلاعات فراجا تهران بزرگ پلمپ گردیدند.
#برخورد_قاطع #حجاب
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
27.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 دستگیری پزشک زیبایی قلابی
🔻 این فرد برای جلب اعتماد بیماران از مهر دیگر پزشکان برای ارائه نسخهها استفاده میکرده و تا کنون ۵۰ شاکی دارد.
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر استاد کلامی در پاسخ اهانت به قرآن:
.
اوکه. توهین الیبر دینه
او که اهل غرض دی
یاندیرا قرآنی هرکس
اورگی غرق مرض دی
جوهر اسلامی ده دی
اجنبی لر رنگ عرض دی
اولسن ای الین ساحت قرآنه اهانت
جیره خوار سوئدی
ریشوه اندیشوه لعنت...!
🔴 #قرآن
#استاد_کلامی
#محرم
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_چهل_و_دوم
💠 از اینهمه دستپاچگی، مادرش خندید و ابوالفضل دیگر دلیلی برای پنهانکاری نداشت که با نمک لحنش پاسخ داد:«داداش من دارم میرم تو راحت حرفاتو بزنی،تو کجا میخوای بیای؟»
از صراحت شوخ ابوالفضل اینبار من هم به خنده افتادم و خنده بیصدایم مقاومت مصطفی را شکست که بیهیچ حرفی سر جایش نشست ومیدیدم زیر پردهای از خنده، نگاهش میدرخشد و بهنرمی میلرزد.
💠 مادرش به بهانه بدرقه ابوالفضل بهزحمت ازجا بلند شد، با هم از اتاق بیرون رفتند ودیگر برنگشت.
باران احساسش به حدی شدید بود که با چتر پلکم چشمانم را پوشاندم و او ساده شروع کرد:«شاید فکر کنید الان تو این وضعیت نباید این خواسته رو مطرح میکردم.»
💠 ومن از همان سحر حرم منتظر بودم حرفی بزند وامشب قسمت شده بود شرح #عشقش را بشنوم که لحنش هم مثل دلش برایم لرزید:«چند روز قبل با برادرتون صحبت کردم،گفتن همه چی به خودتون بستگی داره.»
نگاهش تشنه پاسخی به سمت چشمه چشمانم آمد و من در برابر اینهمه احساسش کلمه کم آورده بودم که با آهنگ آرمشبخش صدایش جانم را نوازش داد:«همونجوری که این مدت بهم اعتماد کردید، میتونید تا آخرعمر بهم اعتمادکنید؟»
💠 طعم #عشقش به کام دلم بهقدری شیرین بود که در برابرش تنها پلکی زدم و او از همین اشاره چشمم، پاسخش را گرفت که لبخندی شیرین لبهایش را ربود و ساکت سربه زیر انداخت.
در این شهر هیچکدام آشنایی نداشتیم که چند روز بعد تنها با حضور ابوالفضل و مادرش در دفتر #رهبری در زینبیه عقدکردیم.
💠 کنارم که نشست گرمای شانههایش را حس کردم و از صبح برای چندمین بار صدای تیراندازی در #زینبیه بلند شده بود که دستم را میان انگشتانش محکم گرفت و زیر گوشم اولین #عاشقانهاش را خرج کرد:«باورم نمیشه دستت رو گرفتم!»
از حرارت لمس احساسش، گرمای #عشقش در تمام رگهایم دوید و نگاهم را با ناز به سمت چشمانش کشیدم که ضربهای شیشههای اتاق را درهم شکست.
💠 مصطفی با هر دو دستش سر و صورتم را پوشاند و شانههایم را طوری کشید که هر دو با هم روی زمین افتادیم.
بدنمان بین پایههای صندلی و میز شیشهای سفره عقد مانده بود،تمام تنم میان دستانش از ترس میلرزید و همچنان رگبار گلوله به در و دیوار اتاق و چهارچوب پنجره میخورد.
💠 ابوالفضل خودش را از اتاق کناری رسانده و فریاد وحشتزدهاش را میشنیدم:«از بیرون ساختمون رو به گلوله بستن!»مصطفی دستانش را روی سر و کمرم سپر کرده بود تا بلند نشوم و مضطرب صدایم میکرد:«زینب حالت خوبه؟»
زبانم به سقف دهانم چسبیده و او میخواست بدنم را روی زمین بکشد که دستان ابوالفضل به کمک آمد.خمیده وارد اتاق شده بود و شانههایم را گرفت و با یک تکان از بین صندلی تا دراتاق کشید.
💠 مصطفی به سرعت خودش را از اتاق بیرون کشید و رگبار گلوله از پنجرههای بدون شیشه همچنان دیوار مقابل را میکوبید که جیغم در گلو خفه شد.
مادر مصطفی کنار دیگر کارکنان دفتر #رهبری گوشه یکی ازاتاقها پناه گرفته بود، ابوالفضل در پناه بازوانش مرا تا آنجا برد و او مادرانه در آغوشم کشید.
💠 مصطفی پوشیده در پیراهن سفید و کت و شلوار نوک مدادی دامادیاش هراسان دنبال اسلحهای میگشت و چند نفر از کارکنان دفتر فقط کلت کمری داشتند که ابوالفضل فریاد کشید:«این بیشرفها دارن با مسلسل و دوشکا میزنن، ما با کلت چیکار میخوایم بکنیم؟»
روحانی مسئول دفتر تلاش میکرد ما را آرام کند و فرصتی برای آرامش نبود که تمام در و پنجرههای دفتر را به رگبار بسته بودند.
💠 مصطفی ازکنار دیوار خودش را تا گوشه پنجره کشاند و صحنهای دید که لبهایش سفید شد،به سمت ابوالفضل چرخید و با صدایی خفه خبرداد:«اینا کیِ وقت کردن دو طرف خیابون رو باسنگچین ببندن؟»
من نمیدانستم اما ظاهراً این کار درجنگ شهری #دمشق عادت #تروریستها شده بود که جوانی از کارمندان دفتر آیه را خواند:«میخوان راه کمک ارتش رو ببندن که این وسط گیرمون بندازن!»
💠 و جوان دیگری با صدایی عصبی وحشیگری ناگهانیشان را تحلیل کرد:«هرچی تو حمص وحلب و دمشق تلفات میدن از چشم #رهبری ایران میبینن!دستشون به #حضرت_آقا نمیرسه، دفترش رو میکوبن!»
سرسام مسلسلها لحظهای قطع نمیشد،میترسیدم به دفتر حمله کنند وتنها زن جوان این ساختمان من بودم که مقابل چشمان همسروبرادرم به خودم میلرزیدم.
💠 چشمان ابوالفضل به پای حال خرابم آتش گرفته و گونههای مصطفی از #غیرت همسر جوانش گر گرفته بودکه سرگردان دور خودش میچرخید.
ازصحبتهای درگوشی مردان دفتر پیدا بودفاتحه این حمله را خواندهاند که یکیشان با تهران تماس گرفت و صدایش را بلندکرد:«ما ده دیقه دیگه بیشتر نمیتونیم #مقاومت کنیم!»
#ادامه_دارد
#دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_چهل_ودوم
#تولیدی_عس_زنجان
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
اعلام محدودیت های ترافیکی مراسم یوم العباس در زنجان
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری پلیس ؛ سرهنگ " سید حبیب موسوی " ضمن تسلیت فرا رسیدن ایام عزاداری امام حسین (ع) بیان داشت : به منظور برگزاری هر چه باشکوهتر مراسم عزاداری حسینیه اعظم زنجان ( یوم العباس ) تردد و توقف کلیه خودرو ها و موتورسیکلت ها در این روز از ساعت 6 صبح تا پایان مراسم در مسیر های اعلامی ممنوع می باشد .
وی افزود : در این روز تردد و توقف کلیه خودرو ها از میدان 15 خرداد تا میدان آزادی شامل خیابان امام-سبزه میدان -میدان انقلاب -صدر جهان - بلوار آزادی - چهار راه سعدی به سمت میدان انقلاب -خیابان سعدی جنوبی به سمت میدان انقلاب ممنوع خواهد بود .
رئیس پلیس راهور استان زنجان با تاکید بر اینکه خیابان های منتهی به مسیر اصلی حرکت دسته عزاداری حسینیه اعظم زنجان مسدود خواهد شد ، گفت : علاوه بر خودرو تردد موتور سیکلت و دوچرخه نیز در زمان حرکت این دسته عظیم حسینی نیز در مسیر های اعلامی ممنوع بوده و شهروندان عزیز می توانند از خیابان های مجاور به عنوان مسیر جایگزین استفاده کنند .
✿✵•°•🥀🕯•°✿°•🕯🥀•°•✵✿
🏴🚩 شــب هـشـتــم🚩 🏴
حضرت علی اکبر علیهالسلام
علی اکبر علیهالسلام نخستین فردی بود
که از بنیهاشم به میدان رفت
او فرزند بزرگ امام است و نزدیکترین
فرد به ایشان، چون غربت پدر را در میان
خیل گرگهای خون آشام کوفه و شام میبیند
از همه یاران و افراد خاندان پیشی میگیرد
و خود را در راه آرمانی فدا میکند
او گام به میدان مینهد تا حجت را تمام کند
و شوق رسیدن به فیض شهادت را
در دل یاران حسین علیهالسلام قوت بخشد
علی اکبر علیهالسلام الگوی سبقت گرفتن
در شهادت است
✧✾════✾✰✾════✾✧
💢↶ تفاوت «ارباً اربا» و «فقطّعوا» چیه؟
چرا به بدن علی اکبر میگن «ارباً اربا»
اما به بدن اباعبدالله میگن «فقطعوا»؟
هر دو عبارت به معنی پاره پاره
جدا جدا، تکه تکه است
اما یه فرقهایی هم داره
عرب تو معنا به بریده شدن منظم میگه
«فقطعوا»
به بریده شدن نامنظم میگه «ارباً اربا»
↫◄ یعنی چه؟
یعنی بالای سر علی اکبر وقت نداشتند
هر لحظه ممکن بود اباعبدالله برسه
با عجله ضربه میزدند اینو میگن «ارباً اربا»
اما بالای سر غریب همه عالم
امام حسین علیهالسلام وقت داشتند
دیگه کسی مزاحمشون نبود
باصبر آقارو کشتند😭😭
قتلا صبرا...
اینو میگن «فقطعوا»
ای وااااااای ح س ی ن………😭💔🖤
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ