تمام شهر را گشتمــ
ڪہ #پیدایتـــــ ڪنمـ اما
نہ خود بودے نہ چشمے
ڪه شود همتاے چشمانتــ ...
#شهیدمحمدرضا_دهقان🌷
#سالروز_ولادت 💐
@raviannoorshohada
خنده هاشان
خاڪی بــود...
گریه هاشان
آسمـــــانے...
بےریا و #خاڪے
ڪہ باشـــــی ،
آسمــــــــانےها
خـاطرخواهت مےشونـد ...
#جــــامانده_ام😔
http://eitaa.com/raviannoorshohada
یڪی دیگر از ابعاد شخصیت شهید آقا #یوسفالهـے،بعد مدیریتے بود.
..حسین فقط حسین نبود،،
”حسین“ ســــــاز بود..
شخصیتهایـے ڪه درڪنار حسین تربیت مےشدند،خودشان بہ تنهایـے یڪ حسینِ بزرگ بودند،دنیایـے از عرفــان و معرفت بودند..
🗣روایتحاجقاسمازخصوصیات #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی ☘
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬کلیپ_شهدایی👆👆
❤️خوشا آنان که جانان می شناسند
❤️طریق عشق و ایمان می شناسند
❤️بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
❤️شهیدان را شهیدان می شناسند
#سردار_خیبر✨
#شهید_محمد_ابراهیم_همت🌷🍃
#اللهــــمارزقنــــاشهــــادتـــــ💔🕊
http://eitaa.com/raviannoorshohada
خاکریز خاطرات 🍃
اول نماز را بخوانیم💚
🌱همیشه هرکجا که بود تا صدای اذان را میشنید نمازش رو میخواند. حتی گاهی اوقات در جلسات در حین حرف زدن بوده و تا صدای اذان به گوشش میرسید انگار ملائک در گوشش صدایش کردند به ارامی بلند میشد و از همه ما می خواست اول نماز را بخوانیم وبعد به کار ادامه میدهیم . به مادرش فوق العاده علاقه داشت ،در بسیاری از کارها به خصوص دینش از مادرش کسب تکلیف میکرد،او تمام این اعتقاد ودین و بصیرت را از مادرش گرفته بود.✨
#نماز
#شهیدجهادمغنیه
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#آشپزی_فرمانده
دستپخت خوبی داشت.یکی دو بار نمک گیرش شده بودیم🙈چندباری هم بین تعریف یکی دوتا از بچه ها شنیده بودیم که هر وقت تهران باشد و مناسبتی هم داشته باشند در آشپزی به بچه های هئیت کمک میکند.👌
🔸محل اسکان و استراحتی که در سوریه داشتیم گاهی بچه ها فارغ از جنگ،دورهم جمع میشدند...یک شب قرار بود چند نفر مهمان برای ما بیایید.من و آقامهدی تصمیم گرفتیم چلو مرغ و خورشت قیمه درست کنیم.🍗هنگام پهن کردن سفره و گذاشتن غذا روی سُفره حتی به چیدمان ظرف هاهم اهمیت میداد. بچه ها قبل از خوردن غذا از سفره کلی فیلم و عکس گرفتند..🥗
برایشان جالب بود که یک آدم با آن روحیه جدی و نظامی این قدر دست پخت و سلیقه ی خوبی داشته باشد...👌
شهید مدافع حرم مهدی حسینی🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada
روز شمار زندگی شهید عبدالصالح زارع
1364 تولد در بَهنَمیر بابلسر
1371 ورود به مدرسه
1372 ورود به فعالیتهای پایگاه مقاومت بسیج مسجد
1382 مهاجرت خانواده به شهر مقدس قم
1382 کنکور و قبولی در رشته رایانه دانشگاه آزاد بابل
1382 استخدام در سپاه و انصراف از دانشگاه و استخدام در سپاه
1383 کنکور مجدد و قبولی در رشته حقوق (درکنار اشتغال به کار سپاه)
1388 سفر حج عمره
1391 (5 اسفند) ازدواج: عقد
1392 (17 اسفند) ازدواج: عروسی
1394 (فروردین) تولد فرزندش محمدحسین
1394 (26 آبان) شروع دوره آموزشی جهت اعزام به سوریه
1394 (اول آذر) اعزام به سوریه
1394 (16 بهمن) شهادت
1394 (20 بهمن) تشییع در شهرهای بابلسر و بَهنَمیر
1394 (21 بهمن) تشییع در حرم مطهر حضرت معصومه سلاماللهعلیها و خاکسپاری در گلزار شهدای علی ابن جعفر علیهالسلام قم (قطعه 22)
http://eitaa.com/raviannoorshohada
1_27167253.mp3
3.22M
🔊 #بشنوید | #روایتگری
🎙روایتگری شهید ضابط
🔅شهیدی که در دامن اربابش جان دا
🔻گرعاشقی تیر به سر باید خورد....
🌷 راهیان نور مجازی
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#خاطرات_جبهه🌱
✨داد زدم :
" بشین .. ! دید داره ، اگه ببینن میزننت "😠🤦♂
گفت :
" نترس نمے زنن😊
👈اولا من اینجا شهید نمیشم
دوما تیر میخوره به پیشونی ام و مے افتم به سجده ، اون وقت یا #حسین ' علیه السلام ' میگم و شهید میشم .. "🕊🌹
پنجاه روز بعد پیڪر مطهرش رو دیدم ..😔
تیر خورده بود توے پیشونی اش و در حال سجده شهید شده بود ..
یا حسین اش هم لابد گفته بود ❤️🍃
http://eitaa.com/raviannoorshohada
یادم امد فروردین ۹۴ که به پابوس امام رضا ع رفتیم، حسین اقا دائما به بچهها میگفت«دعا کنید بابا شهید بشه»
بچهها هم اشک در چشم هایشان جمع میشد😢 و بعد که اصرار های بابا را میدیدند، میگفتند«باشه، دعا میکنیم»💔
هرچند زینب مقاومت میکرد و می گفت«اگر شهید شوی من دیگر بابا ندارم»😔
حسین هم میگفت«شهید بشم براتون یه خونه خشکل میخرم تو بهشت تا بیاین»😍
یک بار که از زیارت برگشتیم محمد محسن گفت«مامان من برای بابا دعا کردم. »
گفتم «چقدر خوب، چه دعایی مامان جان»
گفت«دعا کردم بابا شهید بشه» یک لحظه یخ زدم
گفتم«چرا؟! »
گفت «اگه شهید بشه که بهتر از مردنه! »❗️
با حرف محمد محسن دیگر زبانم قفل شد
و محمد حسین به ارزویش رسید
شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه🌹
#سالروز_شهادت🕊
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ خاطره
خیلی وقته هیچ خاطره ای در گروه درج نکرده ام، زمانی در گروه هر روز از شهدا میگفتم، نمیدانم چه خاکی بر سرم شده که فراموش کرده ام .
🌴 اوایل سال ۶۳ بود، آن زمان موبایل نبود، مشکلی داشتم که به پول نیاز داشتم، خیلی فکر کردم که چکار کنم، چکار نکنم، بالاخره تصمیم گرفتم به داداش رحمت بگم....
خجالت میکشم حضوری بگم، دست نوشته ای حاضر کردم و نیاز خود را بیان کردم، موتور را برداشتم و رفتم سنگر سردار #شهید_رحمتالله_اوهانی
🎋 الحمدلله خودش نبود، نامه را دادم به عزیزی و سفارش کردم حتما حتما بدهید به خودِ برادر اوهانی.
🌹 بعد از نماز مغرب و عشا، دیدم رحمت با ماشین اومد و کمی صحبت کردیم و احوالپرسی، هیچ از یادداشت من حرفی نزدند. موقع رفتن، پاکتی دادند و سریع رفتند.
🌸 پاکت را باز کردم پنج هزار تومن پول بود، ( آنزمان ما دو هزار و هشتصد حقوق میگرفتیم ). داخل پاکت دست نوشته ای هم بود که داداش رحمتم نگاشته بود، چند جمله ی کوتاه. یادگاری برایتان عین جملات رحمت را می آورم:
✅ بسم الله
سلام داداش اسماعیلم
فدایتان شوم نمیدانم با چه زبانی از این لطف شما تشکر کنم که دست رحمت بیچاره را گرفتین، امروز شاد و خرامان هستم که هنوز در این دنیا کسی هست که دستم را بگیرد ، روز قیامت این لطف داداشم را به خدا عرضه خواهم کرد.
مجددا تشکر میکنم
التماس دعا رحمت
🌸 شادی ارواح مقدس شهدا صلوات .
جا مانده😭
http://eitaa.com/raviannoorshohada
سخنران: شهید #اوهانی
کوتاه ترین سخنرانی جهان
بسم الله الرحمن الرحیم
أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
والسلام علیکم
پ.ن: شهیدرحمت الله اوهانی(سمت چپ)
فرمانده محورعملیاتی لشکر ۳۱عاشورا
http://eitaa.com/raviannoorshohada