#خاطرات_شهدا
🔹 بسیار پرجنب و جوش بود. درنماز آرامش عحیب و خاصی داشت ، روحیه عملیاتی داشت. دشمن در چشمش حقیر بود، از کثرت عده دشمن هراسی به دل راه نمیداد. خلاق و ابداعکننده بود، با این که آموزش نظامی کلاسیک ندیده بود، اما ذهنش بسیار باز بود.
🔸چنان رفتار میکرد که فرماندهان بالاترش در سپاه درباره طرحهای او هیچ حرف و سؤالی نداشتند. هر جا مشکلی پیش میآمد فکر میکرد و راه حل میداد. از آن جمله طرح جامع و جالبش درباره نیروهای حراست مرزی بود. قدرت سازماندهی بالایی داشت. در مدت کوتاهی توانست سپاه سوسنگرد را که دچار بههمریختگی شده بود، به یکی از پرجنب و جوشترین مناطق جنگی سپاه مبدل کند.
🔹روزی کنارش نشسته بودم، دیدم دارد طرحهای عملیاتی مینویسد. همان طور که با من درباره مسائل امنیتی و شناسایی صحبت میکرد، طرح عملیاتیاش را هم نوشت!
🔸از آن همه تمرکز حواس خیلی تعجب کردم. گفتم: چطور بدون آنکه که دوره خاصی ببینی، میتوانی طرح عملیاتی بنویسی؟
🔹 گفت: خداوند قدرتی به من داده که اگر تصمیم به کاری برای مقابله با دشمن بگیرم، حتماً آن را با یاری خدا انجام میدهم.
🔸آدمی چندبعدی بود؛ هم در مسائل فکری و نظری و فرهنگی صاحبنظر بود و هم در مسائل نظامی و استراتژیک. اهل قلم بود و خاطرات و مشاهدات خود را هر شب یادداشت میکرد. قدرت بیان خوبی داشت. اهل مشورت بود و قدرت تصمیمگیری خوبی در مواقع بحرانی داشت.
🔹 برترین صفت او این بود که وقتی تصمیم میگرفت، دیگر دچار شک و تردید نمیشد. قرص و محکم کارش را میکرد. چون همه جوانب کار را قبلاً سنجیده بود. همین قاطعیت به او صلابت خاصی میبخشید.
🔸در عمل توکل داشت نه در حرف، ندیدم زود و بیدلیل عصبانی شود. میدانست با نیروی زیردستش چگونه برخورد کند.
🔹علاقه عجیبی به امام خمینی (ره) داشت. به تمام معنا ولایتی و عاشق امام بود. یک بار خدمت امام رسید. هر وقت یاد آن روز میافتاد، حالت خاصی به او دست میداد. بیریا بود. من دقت زیادی در رفتارش کردم، رفتارش با بالادست و پایین دست یکسان بود.
🔸با نیروها و حتی جوانترها خیلی سریع دوست میشد. یادم هست به فوتبال و تیم استقلال علاقه داشت!مسابقات دورهای برگزار میکرد و خیلی زود با نیروهای جدید رفیق میشد.
🔹هوای نیروهایش را خیلی داشت؛ اگر نیرویی در جبهه بود، تا آنجا که میتوانست به پدر و مادر او سرمیزد و نیازهایشان را در حد مقدوراتش برآورده میکرد. یادم هست یک ماه در جبهه بودم و خانوادهام خبری از من نداشتند. روزی مرا کنار کشید و گفت: مگر تو برای خدا به جبهه نیامدهای؟ همان خدا سفارش پدر و مادر را هم کرده، برو به آنها سری بزن. حتماً نگران حالت هستند.
🔸نیروهایش را به زور به مرخصی میفرستاد. حتی گاهی به کسانی که پول نداشتند، پول میداد تا بروند و به خانواده سری بزنند. همین رفتارها باعث محبوبیت فوقالعاده او در میان نیروهایش شد. به نیروها خودباوری و اتکاء به نفس میداد. به افراد مسئولیت میداد و همین نیروها را رشد میداد.
🔹به تقسیم کار بین نیروها بسیار معتقد بود. بر این باور بود که فرمانده باید وقت و توان و فرصت کافی برای تفکر و طراحی و کارهای بزرگ داشته باشد و نباید خودش را وقف کارهای جزیی کند. باید به نیروها اعتماد کرد و به آنان مسئولیت داد و در عوض از آنها کار خواست.
📎فرماندهٔ سرّیترین قرارگاه سپاه(نصرت)
#شهید_علی_هاشمی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۰/۱۰/۱۰ اهواز
شهادت : ۱۳۶۷/۴/۴ هویزه ، هورالعظیم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید_مدافع_حرم_صادق_عدالت_اکبری
#تاریخ و محل ولادت:۱۳۶۷/۲/۲ تبریز
#تاریخ و محل شهادت:۱۳۹۵/۲/۴ دلامه سوریه - روز وفات حضرت زینب💔
http://eitaa.com/raviannoorshohada
💕 «دختر بابا»
🌷 تقدیم به دختران شهید
🌟 حضرت آیتالله خامنهای: شهادت، نعمت و هدیهی خداست.
بچههای شهدا! پدران عزیز شما در راه خدا جهاد کردند، از خودشان گذشتند و خدا این هدیه را به آنها داد. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
http://eitaa.com/raviannoorshohada
از کجا به کجا رسیدیم.!! 😔
🔹شهید سید محمد امیری مقدم، آرپی جی زن یکی از گردانهای لشگر ۲۷ حضرت رسول بخاطر اینکه حین عملیات دوتا از گلوله های آرپی جی ۷ به هدف نخورده حلالیت طلبیده و ۱۷ اسفند سال ۶۴ مبلغ ۴۰۰۰ ریال از حقوقش رو به سپاه برگردانده!!
بنظرم گفتن این حقایق برای نسل امروز مانندخواندن شاهنامه است وباورش سخت است،زیراآنهاچیزی راکه می بینندباورمیکنند.؟!!!🤔
@raviannoorshohada
پنجشنبه که می آید...
باز دلتنگ شهیدان🌹 می شوم
بی قرار یاد یاران می شوم
یادآنانی که مجنون بوده اند
تشنه اروند و کارون بوده اند
🌹شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات
#پتجشنبه_و_یاد_شهدا_با_صلوات
http://eitaa.com/raviannoorshohada
عکس دخترش را در دفترش زده بود. گفتم: مرتضی این عکس را بردار. اینطور دلت میگیرد، نمیتوانی بپری. گفت: نه، میخواهم با همه وابستگیهایم فدایی امام زمان(عج) شوم. (همرزم شهید)
از پدر شهید نقل است که امکان نداشت مرتضی به خانه بیاید و دست مادرش را نبوسد.
🌹شهیدمدافع_حرم مرتضی_مسیب_زاده
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ی شهادت
🌹شهید احمد_غلامی
فرمانده گردان تخریب تیپ سپاه نینوا.
رفت ک پیکر شهید شیبانی رو برگردونه و....
رفیق یعنی این
میری که بیاریش ،خودش میاد میبرتت ..💔
http://eitaa.com/raviannoorshohada
هو الشهید🌹
خیلی اهل شوخی و خنده بود.
با هر قشری، از هر سنی ارتباط برقرار می کرد و برای ارتباط بهتر، نسبت به سن و موقعیت افراد رفتار می کرد.
و همیشه هم خنده به لب داشت که امروز با اون لبخند ها و شوخی ها تصویر ها و خاطرات زیبایی تو ذهن خانواده و دوستانش نقش زده.
پسرم حامد رفتارش طوری بود که اگر از کسی کدورت یا ناراحتی داشت سعی میکرد با خوبی و خنده مشکلش رو حل کنه.
ولی یه خط قرمزی داشت....ولایت فقیه.
به ولایت که میرسید می گفت منطقه ی ممنوعه است.
یه دوستی داشتیم که با همه شوخی میکرد یک بار به شوخی بحثی کرد، که دیدم حامد کشیدش کنار. و با جدیت گفت: با هرکسی دوست داری شوخی کن، با خونواده م، خودم، دوستام ولی یادت باشه حق نداری با رهبری شوخی بکنی. به این نقطه که میرسی باید خط قرمز بکشی.
عاشق رهبر بود، و همیشه در تعریف و صحبت از دیدارهای رهبریش، از عظمت و هیبت آقا صحبت می کرد.
ورد زبانش در این چند وقته اخیر شده بود «که میروم تا اشک در چشمان رهبرم جمع نشود.»
به نقل از مادر 🌹شهید_حامد_جوانی
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🥀بسم رب الشهدا🥀
خاطرات راهیان نور...
رو💢🕊️💢 برد مدرسه زده بود ثبت برای راهیان کربلا من فکر کردم میبرن بچه هارو کربلا لذا توجهی نکردم تو این فازا نبودم نمازم رو هم به زور میخوندم و مستحبات هم که بماند اصلا طرفش نمیرفتم یکی از بچه ها مون گفت کربلا نیست عزیز من کربلای ایران مناطق جنگی هشت ساله من گفتم نه نمیام به اصرار رفیقم که فضا رفاقتی و شاید همچین فرصتی دیگه نباشه رفتم ثبت نام کردم هفته بعد به راه شدیم مقصد اول دو کوهه بود فضای عجیبی داشت شب مارو بردن سمت گردان تخریب از حال هوای اون جا روایت کردن در زمان جنگ حالم دگرگون شد وقتی قبر هایی رو دیدم که بچه های 14، 15 کنده بودن و هرشب اونجا عبادت میکردن و طلب مغفرت خیلی گریه مردم عهد بستم با شهدای تخریب که نمازم رو اول وقت بخونم و مستحبات رو بعد از واجبات به جا بیارم اونجا نطقه عطف زنگی من بود.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شھادت پدرانتان
آرامش سهم ما مےشود
اما...
سھم شما....
چہ تقســیم عادلانه ای!
نازدانه ی شهید 🌹محمودرضا_بیضایی
🌺 ارواح طیبه شهدا صلوات
http://eitaa.com/raviannoorshohada
حاج حسین یکتا:
🌹شهید مجید صنعتی کوپائی
بعضیها عجیب بوی خدا را میدهند
مجید جان همانطور که در وصیت نامهات هم نوشته بودی که تمام مظاهر مادی و دنیوی را رها کردی تا پروردگارت خریدارت باشد.
خداوند هم که شاهد بود که عشق شهادت در وجودت غوغا کرده و هیچ چیز نمیتواند جایگزینش شود
پس به نوای قلبت جواب داد و تو را به آرزویت رساند
خالقت به حدی تو را دوست داشت که حتی پیکر مطهرت را هم تا سالها برای خود نگه داشت و بعد از 15 سال دوری خانوادهات توانستند جگرگوشهشان را در آغوش و آرام بگیرند.
آقا مجید برای ما امام رضاییها دعا کن که بتوانیم راهت را آن طور که شایسته است ادامه دهیم تا شرمنده شما و شهدای دیگر نشویم.
http://eitaa.com/raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
خاطره جدید از شهید آقامهدی ذاکر حسینی
مرتضی عطایی موبایلش را گذاشت روی ضبط و گرفت جلوی مهدی ذاکرحسینی و گفت: خاطرهای که از قدیر و روحالله قربانی داشتی تعریف کن.
مهدی گفت:
«بسمالله الرحمن الرحیم
قدیر سرلک اولین شهید لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) بود.
زودتر از همهی ما به سوریه اومده و مدتی رفته بود پیش فرمانده تیپ حیدریون عراق.
تو سابقیه اومد به ما سر بزنه.
۵۵ روز بود که سوریه بود. دستش تیر خورده بود چرک کرده بود اما حاضر نمیشد برگردد عقب. با ماشین اومد کنار گروهان ۱ ما.
به من گفت: بچه هایی که روز تاسوعا داخل ساختمون رفته بودند، به من معرفی کن که وقتی برگشتم تو کار ازشون استفاده کنیم.
اسم خودم و بچهها رو برایش نوشتم. سرم رو بردم داخل ماشین که برگه رو بدم، قدیر به روحالله که کنارش نشسته بود گفت: اینم مثل خودته...
اما من نفهمیدم منظورش از این جمله چی بود.
نیم ساعت بعد از رفتنشون، یکی از بچهها خبر داد که قدیر و روح الله شهید شدند.
شوکه شدم. به یکی از رفقا گفتم: دیدی چی شد؟! قدیر اسم مون رو نوشت و با خودش برد پیش خدا.»
مهدی ذاکرحسینی ۷ ماه بعد و مرتضی عطایی ۱۰ ماه بعد از شهادت قدیر و روحالله به درجه رفیع شهادت نائل آمدند...
(به ترتیب در تصویر بالا سمت راست شهید روح الله قربانی سمت چپ شهید مرتضی عطایی
پایین سمت راست شهید قدیر سرلک و سمت چپ شهید آقامهدی ذاکر حسینی)
http://eitaa.com/raviannoorshohada
#خاطره شهدایی ♥️💌
یه روز به #علی آقا گفتم:
برای کاری نذر کرده بودم، دعام مستجاب شده؛ قصد کردم یه هیئت برپا کنم و روضه #اباعبدالله (علیه السلام) رو بخونیم😌 و آخرش هم به بچهها پیتزا🍕 بدم😋
گفت: واقعا قصد انجامش رو داری؟
گفتم: آره.🙃
همون موقع تلفن همراهش رو برداشت و شروع کرد زنگ زدن به چندتا از بچهها...📲 جمعشون کرد دور هم.
بعد به یکی گفت بشین روضه بخون...🏴 اون هم مونده بود... شروع کرد به خوندن... چند دقیقهای دلهامون کربلایی شد و تمام.🌅
با لبخند و خیلی جدی گفت: خب حالا وقت مرحله دوم نذر شماست. اونم پیتزا دادن به اهل هیئت...🍕✨
به همین راحتی...😌
اصلا معتقد نبود که باید با تعداد خاصی با شرایط خاصی در مکان خاصی روضه و هیئت برپا کرد...
هرجا دلش میرفت❣، بچهها رو دورهم جمع میکرد و به یکی هم میگفت بخون.
همیشه اولین نفری هم که اشکش جاری میشد خودش بود ...💦
✨به روایت از:
حسین رزمی✨
#شهید_علی خلیلی❤️
@raviannoorshohada
بچه ها به گوشید...؟؟؟
یادتون که نرفته امروز پنج شنبه اس...😊
بهشت زهرا...قطعه 🌹شهدا..منتظریم..✋
اگه مزار 🌹شهدا رفتید ؛ التماس دعا
http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌹کربلا شب جمعه است...
دل را به حریم یار بردن عشق است
با روضۀ عشق، غصه خوردن عشق است
در یک شب جمعه با شما اهل ولا
بین الحرمین، جان سپردن عشق است
صلی الله علیک یا اباعبدالله 💚
http://eitaa.com/raviannoorshohada
نواهنگ، دوباره مضطرم حرم حرم حرم ، علیمی .mp3
8.82M
🎶 دوباره مضطرم حرم حرم حرم...
🎤مداح:#کربلایی_حمید_علیمی
🔵 نواهنگ بسیار زیبا و دلنشین
http://eitaa.com/raviannoorshohada
شهید حسین نیکو صحبت گردان تخریب لشکر 17 علی ابن ابی طالب (علیه السلام)
تا نشستیم روی موتور،حسین گفت:روضه بخون.هر چی بهونه آوردم؛زیر بار نرفت گفت:حسین! من چند شب دیگه مهمون امام حسین (علیه السلام) هستم
می خوام به آقا بگم:همه جا برات گریه کردم شب،روز،صبح،ظهر،خلوت،جلوت،توی سنکر،حسینیه،پشت خاکریز،پشت ماشین؛
فقط مونده روی موتور گریه کنم.
قسمم داد که براش روضه بخونم
یه سلام دادم به امام حسین (علیه السلام) و یه خط شعر برای حضرت علی اکبر (علیه السلام) خوندم؛
روضه ی من تموم شده بود ولی حسین داشت گریه می کرد رسیدیم به اردوگاه شهدای تخریب؛
هنوز گریه ش تموم نشده بود.چند دقیقه ایستادیم تا گریه ش بند اومد.... چند شب بعد مهمون امام حسین (علیه السلام) 💚شد همونطور که گفته بود....😭
http://eitaa.com/raviannoorshohada
خاکریز خاطرات🍃
میدون دار دسته🍃
📌مجید چنین آدمی بود؛ عجیب و غیر قابل پیشبینی .سال ۹۴ چندتا افغانی رو زیر مشت و لگد خرد و خمیر کرده بود ما دیدیم مجید دوتا افغانی را انداخته پشت ماشین دماغ هاشون خونین و مالینه. همه وحشت کرده بودیم._چی شده مجید؟اینا کی ین ؟ چیکار کردی روز عاشورا؟_هیچی! روز عاشورا ی امام حسین غلط اضافه کردن! چیکار کردن ؟ هیچی روزی که سنگ هم خون گریه میکنه اینا برا خودشون بزن و بکوب راه انداخته بودن !
اون موقع به گردان رفت و آمد داشت و بهش دستبندوشوکر داده بودند. مجید هرچی بود و هر کاری که می کرد حرمت محرم و صفر رو ولی نگه میداشت محرم سال ۹۳ ، پابرهنه ، میدون دار دسته بود .روی سر و شونه هاش گل مالیده بود و محکم سینه می زد و می گفت :" بچهها! درست عزاداری کنید ،معلوم نیست سال بعد ، کی باشه ،کی نباشه ! پیش خودم می گفتم:" مگه میشه جوونهای ما، سال آینده نباشن که تو هیات حاج مسعود سینه بزنن!؟
📚منبع :"ص۹۸و۹۹ ، کتاب مجید بربری🍃
شهید_مجید_قربانخانی🌹
مجید_بربری
حرّ_مدافعان_حرم
http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدار خانم زینب سلیمانی با مردم🌹
"🔺توجه:
این کلیپ قبل از کرونا ضبط شده است"
🌹اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
http://eitaa.com/raviannoorshohada
شهیدی_که_تاریخ_وروزشهادتش_را_میدانست
شهید مدافع حرم حسین بَواس🌹
تاریخ شهادت: ۲۱/ ۱/ ۱۳۹۵
مزار: چالوس
محل شهادت: خان طومان/سوریه
🌹به حسین بواس گفتن:
حسین!
تو که پاسدار نیستی
نمیترسی بعد از شهادتـت، فراموش بشی؟!
میگفت :ما ڪارگر انقلابیم😊
و به شوخے میگفت اگر شهید شدم بزنید ڪارگر شهید حسین بواس..
از او پسری به نام محمد جواد به یادگار مانده است🌺
و پسری دیگر به نام محمد حسین که بعد از شهادت پدر، به دنیا آمد، همان پسری که وقتی حاج قاسم سلیمانی نماز میخواند گلی را در نماز به او میدهد🌹
شهید علاقه خاصی به شهید صیاد شیرازی داشت یک شب بدون اینکه شهید حامد کوچک زاده را بشناسد خوابش را دید، از فردا عضو کانال شهید و از این طریق ارادت خاصی به او پیدا کرد💚. در عالم خواب شهید کوچک زاده به او گفته بود به زودی به 🌹شهادت می رسی، روزی که با شهادت یکی از بزرگان ایران مصادف است. و آن بزرگ صیاد شیرازی بود که در ۲۱فروردین به شهادت رسیده بود👌
حسین سه بار به سوریه رفت که سرانجام در ۲۱ فروردین ماه سال ۹۵ طبق خوابی که دیده بود در خان طومان سوریه به شهادت رسید و به ملکوت اَعلیٰ پرواز کرد🕊
http://eitaa.com/raviannoorshohada