eitaa logo
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
628 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
2.9هزار ویدیو
37 فایل
🌷 کانال ویژه راویان(سیره شهدا،دفاع مقدس و مدافعین حرم،جبهه مقاومت،انقلاب،پیشرفت،مکتب حاج قاسم و جهاد تبیین) 🌹اهداف:اعزام راوی،برگزاری دوره روایتگری،اردوی راهیان نور و راهیان مکتب حاج قاسم، برگزاری کنگره ویادواره شهداو... ⚘سیاری @Mojtabas1358 ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷
مشاهده در ایتا
دانلود
دانشمند را ترور می کنند تا حرکت علمی را متوقف کنند تا ملت ایران نتواند حرکت عظیم و پیشرفته ی علمی خودش را که به برکت اسلام و انقلاب است روی دست بگیرد و به دنیا نشان بدهد، به امت اسلامی نشان بدهد... ♥️سخنان رهبری در پی ترور دانشمندان هسته ای (۸۹/۱۱/۲۸) http://eitaa.com/raviannoorshohada
هدایت شده از F. O
دست،دست دوتا دست... همون که سربند می بست؛ حالا دستای بابا یکیش رفته،یکیش هست... ⭐️💫🥀 http://eitaa.com/raviannoorshohada
🌺🍂🌺🍂🌺 اگر از دست کسی ناراحت هستید؛ دو رکعت نماز بخوانید و بگویید : خدایا،این بنده تو حواسش نبود ، من از او گذشتم توهم بگذر ... 👈درسِ گذشت http://eitaa.com/raviannoorshohada
بچه‌های گردان دور یک نفر جمع شده بودند و بر تعداد آنها هم اضافه می‌شد... مشکوک شدم من هم به طرفشان رفتم تا علت را جویا شوم! دیدم رزمنده‌ای دارد می‌گوید: «اگر به من پایانی ندهید بی اجازه به اهواز می‌روم.» پرسیدم :‌ «چی شده؟ قضیه چیه؟» همان رزمنده گفت: «به من گفتند برو جبهه، اسلام در خطر است. آمدم اینجا می‌بینم جانم در خطر است!!.»😁 http://eitaa.com/raviannoorshohada
"هوالشهید" سلام علیکم؛ عرض ادب و احترام؛ شهادت مظلومانه دانشمند مجاهد هسته ای و دفاعی سردار شهید حاج محسن فخري‌زاده كه پس از عمري مجاهدت خالصانه در راه خدا ، توسط دست‌نشاندگان آمريكا و اسرائيل و ایادی استکبار جهانی به شهادت رسيد را به حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(مدظله العالی)، خانواده معظم شهید و همه‌ي آزادگان جهان تبریک و تسليت عرض می نماییم.
🐚🌷🌿🐚🌷🌿🐚🌷🌿🐚 پیرمردی اطلاع داده بود که شب‌های جمعه نور سبزی از آن تپه می‌آید ... با تعدادی از بچه‌ها برای تفحص رفتیم، بعد از چند ساعت جستجو 40 شهید پیدا کردیم و برگشتیم... مدتی بعد مجدداً پیرمرد را دیدیم و تشکر کردیم پیرمرد گفت هنوز در آنجا شهید هست؛ من دوباره شب جمعه آنجا نور سبز را دیدم. مجدداً به محل رفتیم و همه‌جا را به دقت جستجو کردیم، اما چیزی پیدا نکردیم... از خود شهدا کمک خواستیم، ناگهان نوک پوتین و سپس پیکری را پیدا کردیم. با بررسی پیکر شهید یک کیف پلاستیکی که یک وصیت‌نامه داخلش بود، یافتیم که نوشته بود: پدر و مادر عزیزم، شهدا با اهل‌بیت (ع) ارتباط دارند. من فردا شب در عملیات لشکر حضرت رسول الله (ص) به شهادت می‌رسم. جنازه من 8 سال و 5 ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند، بعد جنازه من پیدا می‌شود و آن زمان امام بین ما نیست ... این اسراری است که ائمه (ع) به من گفتند ... به مردم دلداری و روحیه بدهید و به آنها بگویید که امام زمان پشتوانه این انقلاب است، بگویید ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم، بگویید ما را فراموش نکنید. می‌گفت همان‌جا با مدارک همراهم چک کردم، دیدم عملیات لشکر حضرت رسول (ص) درست همان تاریخ بوده است و دقیقاً شهید در همان تاریخی که معین کرده بود، پیدا شد...‼️ 💟((کرامات شهدا)) http://eitaa.com/raviannoorshohada
مادر مرا ببخش اگر دیر آمدم... یک مشت استخوان شدنم طول می‌کشید...😭 🌸☘🌸☘🌸☘ http://eitaa.com/raviannoorshohada
🦋شهیـدتهرانے‌مُقدم 💛❤️💚💛❤️ دائم الوضو بود.. موقعِ اَذان خیلی ها می رفتندوضو بگیرند! ولی‌حسن‌،اذان‌واقامه رامی‌گٌفت ونمازش‌راشروع‌میڪرد. میگفت :زمین جایِ‌جمع‌کردن‌ثوابه... حیف‌زمین خدانیسٺ، که‌آدم‌بدونِ‌وضو روش‌ راه‌ بره؟! ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌http://eitaa.com/raviannoorshohada
بین تانکر آب تا دستشویی فاصله بود... آفتابه را پر کرده بود و داشت می دوید. صدای سوتی شنید و دراز کشید؛ آب ریخت روی زمین ولی از خمپاره خبری نبود.  برگشت دوباره پُرِش کرد و باز صدای سوت و همان ماجرا... باز هم داشت تکرار می کرد که یکی فهمید ماجرا از چه قرار است. موقع دویدن باد می پیچید تو لوله آفتابه سوت می کشید...😃  👈به نقل از غلامرضا دعایی http://eitaa.com/raviannoorshohada
شهید مرثیه خوان نمی خواهد! «منتقم» میخواهد!... http://eitaa.com/raviannoorshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋 بابام خیلی زرنگه با اینکه پاش می لنگه... هیچکی خبر نداره تو ساق پاش فشنگه!😔 http://eitaa.com/raviannoorshohada
چه قاب قشنگی... اینچنینم آرزوست...😭 زاده 🌷 @raviannoorshohada
🌹 مراسم استقبال و طواف پیکر مطهر دانشمند مجاهد هسته ای و دفاعی سردار شهید حاج محسن فخری زاده عزیز، اقامه نماز بر پیکر مطهر شهید توسط حضرت آیت الله نوری همدانی و اجرای مراسم در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) با مداحی و روضه توسط حاج مهدی سلحشور با رعایت پروتکل های بهداشتی و جمعیت محدود ⚘امروز ( یکشنبه)، ۹ آذر ۹۹ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/sayarimojtabas ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🙃♥️ خوش بہ حاݪ حاج قاسمـ... مآه هاست ڪہ شب جمعہ ڪربلاست:) http://eitaa.com/raviannoorshohada
ِ سید حسن بود و علاقه ی زیاد به دو کبوتر...🕊 وقتی دستانش را باز میکرد کبوتران روی آنها می نشستند... ⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸⭐️🌸 هروقت قرار بود به جبهه اعزام گردد؛ این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن قرار بود با آن روانه جبهه شود به پرواز در می آمدند و مجدداً به خانه بر می گشتند ! 🥀 🥀 🥀 بعد از خبر شهادت سید حسن ،مادرش اصرار کرد دو کبوترش را نیز با خود برای تحویل پیکر شهید ببرند... وقتی به بنیاد شهید رسیدند؛مادرش با اشک دو کبوتر را بر روی سینه او قرار داد🌷 کبوتر سفید به محض دیدن پیکرِ بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت… 🖤❤️ http://eitaa.com/raviannoorshohada
❤️تقدیم به قهرمان ملی 🌹 دیروز مالک پر زد و امروز عمار آقای ما بارِ دگر گشته عزادار تاریخ گوید : روزِ عاشوراست جمعه وقتِ سحر یا که غروبش دارد؛ اسرار فیض سحرگاهش نصیبِ حاج قاسم شد حاج محسن عصرِ جمعه،مستِ دیدار باید ابوموسای این لشگر بداند با بی بصیرت ها شود تاریخ؛ تکرار مردم به آمریکای تو بی اعتمادند بدعهدی برجام یادت رفته انگار در داخلِ کشور مدیریت نداری! قدری از این وابستگی ها دست بردار ثابت نشد؟!در این همه کار ِ جهادی نسل جوانِ ما بُوَد چون شیرِ پیکار دشمن بداند این حرم عباس دارد یک لحظه این لشگر نمانده بی علمدار تا مرگ ِ اسرائیلیان چیزی نمانده ای شیعه بغضِ خویش ؛ درسینه نگهدار روز ظهورِ یار نزدیک است مردم ای کاش جانِ ما شود قربانیِ یار ✍شاعر:"قاسم نعمتی" http://eitaa.com/raviannoorshohada
صحبت از شهادت و جدایی بود و اینکه بعضی جنازه‌ها زیر آتش می‌مانند و یا به نحوی شهید می‌شوند که قابل شناسایی نیستند... هر کس از خود نشانه‌ای می‌داد تا شناسایی جنازه ممکن باشد. یکی می‌گفت: «دست راست من این انگشتری است.» دیگری می‌گفت: «من تسبیحم را دور گردنم می‌اندازم.» نشانه‌ای که یکی از بچه‌ها داد برای ما بسیار خنده دار بود. او می‌گفت: «من در خواب خُر و پُف می‌کنم، پس اگر شهیدی را دیدید که خُر و پُف می‌کند، شک نکنید که خودم هست.»😊 🇮🇷🔅🇮🇷🔅🇮🇷🔅🇮🇷 http://eitaa.com/raviannoorshohada
📿شهیدی که در قبر خندید‼️😳 وقتی صلوات مردمی که برای تشییع پیکر محمدرضا دیرینه حقیقی آمده بودند تمام شد، پیکر شهید را درون قبر گذاشتند.‌‌‌.. لحظاتی بعد محمدرضا آرام تر از همیشه، درون قبر خوابیده بود. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد اما هنوز فرازهای اول تلقین تمام نشده بود که عموی شهید فریاد زد: «الله اکبر! شهید می خندد!» او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره پاک، آرام و نورانی محمد رضا را ببیند، متوجه شده بودکه لب های محمد رضا در حال تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود، در حال بازشدن و جداشدن است و دندان های محمدرضا یکی پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است. عموی او می گفت: اول خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم. لب های او در حال بازشدن بود و گونه های او گل می انداخت. پدر و مادر شهید را خبر کردند. آن ها هم آمدند و به چهره پاک فرزند دلبندشان نگریستند اشک شوق از دیدن چنین منظره ای به یک باره، بار غم و رنج فراق محمدرضا را از دل آن ها بیرون آورد. مادرش فریاد زد: «بگذارید همه بیایند و این کرامت الهی را ببینند» تمام کسانی که برای تشییع پیکر شهید به بهشت آباد اهواز آمده بودند، یکی پس از دیگری بالای قبر محمدرضا آمده و لبخند زیبای او را به چشم دیدند. روی قبر را پوشاندند، در حالی که دیگر آن لب ها بسته نشد و تبسم شیرین و لب های باز شده ی شهید باقی بود. دست نوشته شهید در دفترچه یادداشت: ❤️《روی بنما و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را گو همه باد ببر روز مرگم نفسی وعده دیدار بده وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر》❤️ این سخن شهید درباره تبسم لحظه ی تدفین است که پس از شهادت، در خواب به مادر می گوید: مادرم! آنچه را که شما فکر می کنید در دنیا و آخرت بهتر از آن نیست، مشاهده کردم! http://eitaa.com/raviannoorshohada
نانوایی محل بسته بود و برای خریدن نان باید مسافت زیادی را طی می‌کردیم... به محسن که تازه از راه رسیده بود گفتم: مادرجان نانوایی بسته بود میری یه جای دیگه چند تا نون بگیری؟ گفت بله، چرا که نه. بعد موتورش را گذاشت داخل حیاط و کیسه را از من گرفت... پرسیدم: چرا با موتور نمیری؟ گفت: پیاده میرم ،موتور مال خودم نیست؛ بیت الماله... http://eitaa.com/raviannoorshohada
مرزها سهم زمین اند و تو اهل آسمان... آسمان شام یا ایران چه فرقی می کند؟... http://eitaa.com/raviannoorshohada
یک روز آمد و پرسید : بابا جان خمس اموالت رو دادی؟ تعجب کردم؛ با خودم گفتم:پسر دوازده سیزده ساله رو چه به این حرفا؟! با این که پایبندی خاصی به مسائل شرعی داشتم حرفش رو به شوخی گرفتم وگفتم: نه پسرم امسال رو ندادم... از فردای آن روز دیگر لب به غذا نزد دو روز به بهانه های مختلف اعتصاب غذا کرد... وقتی خوب پاپیچش شدم فهمیدم به خاطر همین بحث خمس بوده. http://eitaa.com/raviannoorshohada
😅 🌹شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادي وصولشان " عند ربهم يرزقون اند"... ♥️ 💛 💚 💙 🧡 صبح روز عملیات والفجر۱۰ در منطقه حلبچه همه حسابی خسته بودند. روحیه‌ مناسبی در چهره بچه‌ها دیده نمی‌شد از طرفی حدود ۱۰۰اسیر عراقی را برای انتقال به پشت جبهه به صف کرده بودیم برای اینکه روحیه‌ ی گرفته بچه ها از آن حالت خارج شود؛ جلوی اسیران عراقی ایستادم و شروع به شعار دادن کردم و بیچاره‌ها هنوز، لب باز نکرده از ترس شروع به شعار دادن می‌کردند. مشتم را بالا بردم و فریاد زدم:«صدام جارو برقیه» و اونا هم جواب می دادند.🙃 فرمانده گروهان برادر قربانی کنارم ایستاده بود و می خندید. منم شیطونیم گل کرد و برای نشاط رزمنده ها فریاد زدم:«الموت لقربانی» اسیران عراقی شعارم را جواب می‌دادند بچه‌های خط همه از خنده روده بر شده بودندو قربانی هم دستش را تکان می‌داد که یعنی شعار ندهید! او می‌گفت: قربانی من هستم «انا قربانی» و اسیران عراقی هم که متوجه شوخی من شده بودند رو به برادر قربانی کردند و دستان خود را تکان می‌دادند و می‌گفتند: «لا موت لا موت» یعنی ما اشتباه کردیم.😊 http://eitaa.com/raviannoorshohada