36.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مااز دمشق و
کربلا خیلی فاصله داریم،💔
اما همینجا کنار هم، میلادِ
#حضرت_زینب (س) رو جشن میگیریم . . . 💞
رفقای شهدایے☺️
تولد #عمهجانموݩ
#عقیله #زینب (س)
@raviannoorshohada
🌺 کو یک نفر مثل زینب کبری؟
🌺امام خامنه ای: زینب کبری یک زن بزرگ است. عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملت های اسلامی دارد ، از چیست ؟ نمی شود گفت به خاطر این است که دختر علی بن ابی طالب علیه السلام یا خواهر حسین بن علی و حسن بن علی علیه السلام است .
🌺نسبت ها هرگز نمی تواند چنین عظمتی را خلق کنند. همهٔ ائمه ما ، دختران و مادران و خواهرانی داشتند ، اما کو یک نفر مثل زینب کبری؟ ارزش و عظمت زینب کبری ، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است. کار او ، تصمیم او ، نوع حرکت او ، به او این طور عظمت بخشید . هرکس چنین کاری بکند ، ولو دختر امیرالمؤمنین علیه السلام هم نباشد ، عظمت پیدا می کند .
📚زندگی سیاسی_مبارزاتی ائمه/انسان۲۵۰ساله
@raviannoorshohada
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
#تولدت_مبارک
یزیدیان زمان دوباره سودای اسارت تو را در سر دارند و میخواهند انتقام شکست عاشورا را امروز بگیرند ولی فرزندان فاطمه(س) حرمت را در آغوش کشیده اند و لشگری از فداییانت به فرماندهی عباس(ع) مدافع حرمت شده اند٬سر و جان میدهند اما نمی گذارند حتی یک آجر از حرم عمه سادات(س) کم شود
#میلاد حضرت زینب سلام االله علیه #مبارک
@raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
شهیدی که در ایام ولادت حضرت زینب (س)،عجیب بذل و بخشش میکند😍👇
شهید حسین(کیومرث)نوروزی و برادرش میثم(ایرج)از اوایل انقلاب تا هشت سال دفاع مقدس جزء فعالین انقلابی بودند✌️.مادر این دو شهید میگوید یکبار که هر دوشان از جبهه به خانه برگشتند،به آنها گفت حداقل یکیتان برود،یکی بماند.میثم سکوت کرد و حسین سر تکان داد و گفت:مادر تا کفر هست جبهه و جهاد هم هست.دیگر حرفی نزدم🍃
میثم در عملیات والفجر 3 در کنار حسین به شهادت رسید💔.حسین که فرمانده گردان بود،بعد از پایان عملیات،بر بالین برادر شهیدش نشست.بعد هم برای خاکسپاری برادرش به سمنان رفت و بلافاصله به منطقه برگشت.👌سرانجام حسین نوروزیفر با مسئولیت فرمانده و قائم مقام گردان موسی بن جعفر(ع)در 22 بهمن در منطقه امالرصاص و طی عملیات والفجر 8 با اصابت ترکش به بدن،سر و پا به شهادت رسید و پیکر مطهرش در امامزاده یحیی سمنان آرام گرفت.🕊حسین قبل از عملیات والفجر 8 ازدواج کرد.همسرش میگوید:شب قبل از رفتن به جبهه گفت:فردا میروم.شما بمانید تا برگردم.دلم گرفت،گفتم شما که به شهادت خودت آگاهی چرا اینطور حرف میزنی؟😢جواب داد:قول میدهم تا دو -سه ماه دیگه بیایم.طبق گفته خودش دقیقاً سه ماه بعد پیکرش را آوردند.🍃مادر شهید نوروزی میگوید:حسین وقتی که به جبهه اعزام شد،همسرش باردار بود.گفته بود اگر بچهمان پسر شد،اسمش را بگذارید حسین و اگر دختر شد،زینب.او در عملیات والفجر 8 شهید شد.مدتی بعد از شهادت پسرم،دخترش زینب به دنیا آمد.🙂دختر شهید میگوید:پدرم در ایام ولادت حضرت زینب(س)،عجیب بذل و بخشش میکند.زینب نوروزی که شش ماه پس از شهادت پدرش به دنیا آمده، میگوید برخی از آشنایان و مردم شهر ماهها در انتظار شب میلاد حضرت زینب (س)🌸هستند تا در این روزها عیدی و حاجت خود را از او بگیرند.☺️☝️
.
ولادت: ۱۳۴۱/۵/۱
شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ .
@raviannoorshohada
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند گروه تفحص شهدا
از زبان تفحص گران در روز نهم دی ۹۸
و نزدیک تولد حضرت زینب سلام الله
#حتما_ببینید
@raviannoorshohada
یک شب برفی❄️ زمستونی به محسن زنگ زدم📞 که هوا دو نفرهست و پاشو برویم بیرون.میان خواب و بیداری گفت:😂 تو این هوا خطرناکه با موتور🏍.تازه ماشین خریده بودم🚗.گفتم با ماشین میریم؛اگرم اتفاقی بیفته برای ماشین من میافته،تو راحت باش.از او انکار و از من اصرار که بزن بریم. از آن طرف خانمها هم خواستند بیایند😐 و دسته جمعی زدیم بیرون.تا راه افتادیم دیدیم انگار ماشینها را گذاشتهاند تو سرسره😱😂.لیز میخوردند برای خودشان.داشتیم به ماشینهای لیزخورده توی جوی آب میخندیدیم😂که محسن گفت:مجید بگیر این طرف! بوم، رفتیم توی صندوق ماشین جلویی.یکی ما را میدید فکر میکرد چیزی زدهایم آنقدر میخندیدیم افتاد به التماس که از خر شیطان بیا پایین😫.گفتم تا سه نشه بازی نشه.میگفت اگه دیگه ده به بعد زنگ زدی،نامردم جوابت رو بدم!😬😂
راوے:دوستشهیدمدافعحرم
#محسݩحججی🌹
@raviannoorshohada
#طنز_جبهه
بیسیم چی شیخ مهدی رو صدا زد !
اناری آن طرف به شیخ مهدی گفت ، مهدی جان شیخ اکبر !! ، یعنی !
مهدی پرید توی حرفش و گفت ، فهمیدم ، پرید ! یا چهار چرخش هوا شده ؟! ، الان کجاست ؟!
اناری گفت مجروح شده و الان توی اوژانسه ،
شیخ مهدی خودش را به اوژانس رسوند و رفت بالای سر برادرش شیخ اکبر ،
سر تا پای اکبر باند پیچی شده بود ، یه نگاه به او کرد و خودش را انداخت روی اکبر !!
صدای جیغ شیخ اکبر بلند شد که پرستاران اونا را از هم جدا کردند و شیخ مهدی خنده کنان می گفت ،
خاک بر سر صدام کنند ! ، ما هم شانس نداشتیم ! ، گفتم تو شهید شدی و برای خودم کلی خوشحال بودم که جای تو ، من فرمانده مقر میشم ! ، برای خودم کسی میشم ، موتورتم به من ارث می رسه ، همه آرزوهام به باد دادی ! ، تو هم شدی برادر !
قاه قاه خندید و نشست کنار شیخ اکبر و هر دو بلند خندیدند.....
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
@raviannoorshohada